رفتارهای یکسان و تاثیر آن در انسان‌های مختلف

یک سخن درباره ماهیت نور است و سخن دوم درباره نور الهی و سخن سوم الهی است که شخصی است که شخصی است که از خداوند درخواست نور می کند به چه معناست و چه معناست و چه مطلوب است. نور مفهومی است برای همه ما روشن است و معمولا حکما نور را اینگونه تفسیر می کنند: حقیقتی که خود باعث می شود دیگر حقایق شود. الظاهر بذاته و المظهر لغیره. بنابراین نیازی نیست وقت را صرف تبیین این مفهوم واضح بکنیم.

سه نظر درباره کاربرد و مفهوم نور
موضوعاتی که وجود دارند این است که برخی از اندیشمندان مسلمان در کاربرد ادین واژه، ل یییی اندیشمندان مسلمان در کاربردهای ییی موضوعات. به طور کلی سه نظر درباره کاربرد و مفهوم نور در معارف اسلامی وجود دارد. نظر اول نظر کسانی است که نور را یک پدیده حسی تلقی می کنند که انسان با بینایی خود را با بینایی خود می فهمد و حقیقتی فراتر از آن قائل است. در واقع نور را در برخی از مصادیق محسوس آن محدود می کنند، از نظر اینها گفته می شود خداوند نور است و یا انسان باید کسب نور کند همه این تعبیرات، مجازی است. در واقع آنچه انسان انجام می دهد یا عمل است یا عقیده. یعنی یا خیر می کند یا نماز میخواند، انفاق می کند و ز می دهد و اینها حقیقتا نورکات یا اگر انسان فکر و اندیشه صحیحی به دست آورد باز عقیده است و از سنخ نور نیست.

دیدگاه دوم، دیدگاه کسانی هستند که معتقدند آنچه را که ما انجام می دهیم همین اعمال و عقاید است و اینها هم حقیقتا نور نیست ولی خداوند در ورای این اعمال صالحه، اعطا و تفضلی در حق ما دارد که از آن تفضل الهی به تعبیر می شود، گرچه ما می شود. نمی‌دانیم این نور حقیقتا چیست؟

دیدگاه سوم هم معتقد است انسان حقیقتا می‌تواند به نور دسترسی پیدا کند. حال آیا این قرائت قرآن، نماز و روزه، دستگیری از فقرا و … حقیقتا نور هستن علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به تناسب آیه 257 بقره «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور والذین شرح کفروا أولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور إلی الظلمات أولئدون النور أعلی الظلمات أولئدون یخرجهم من الظلمات. حاصل فرمایش ایشان این است اعمالی که ما انجام میدهیم ظاهری دارد و ما نمیتوانیم پیکره عمل را نور بدانیم (کمک به فقیر، بلندشدن و نشستن در نماز و اعطای زکات و …) ولی میتوان گفت هر عملی که میتواند تاثیراتی بر قلب و روح و روان انسان داشته باشد. و از این تأثیر تعبیر به نور می‌شود.

تفاوت نورانیت اعمال در انسانهای مختلف
بنابراین اعمال افراد یکسان است ولی در قلب آنها رخ می دهد متفاوت است. گاهی اوقات نورانیت در دل انسان ایجاد می‌شود و گاهی اوقات نمی‌شود با این که در زمانی که در ام ای ام اهی می‌شود و گاهی اوقات در دل انسان ایجاد می‌شود. ما نماز می‌خوانیم و علی بن ابیطالب(ع) هم نماز می‌خواند. پیکر نماز یکی است ولی نوری که امام(ع) می‌گیرد کجا و نور افراد عادی کجا.

مسیر برعکس هم وجود دارد، انسانهایی به تعبیر آیه شریفه مورد بحث، وجود دارند که جانشان تیره و تاریک می شود زیرا از سمت نور به سمت ظلمت میروند، هر گناهی که انسان مرتکب می شود باعث تیرگی او می شود و تا جایی می رسد که ظلمات فوق العاده زیاد است. . انبوهی از تاریکی و تاریکی و تاریکی می‌شود. تعبیری که در قرآن و روایات آمده است مجازی و تعبیر مجازی و کنایه و استعانه نیست و حقیقتا برخی از انسانها، کسانی هستند که به نور میرسند و برخی میرسند و برخی هم به ظلمات میپردازند.

نکته دیگر اینکه در معارف اسلامی، نور دو کاربرد دارد؛ یکی در حوزه جهانبینی که مؤمن کل نظام هستی را انسان نور تحلیل می کند و این مستفاد از همان آیه شریفه 35 سوره نور است که «الله نور السماوات والأرض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة …». کل هستی توام و یا مساوق با نور است. امام علی(ع) در دعای کمیل فرموده اند: و بنور وجهک الذی اضاء له کل شیء. خدا را به نور الهی می‌خواند که در پرتو آن همه روشن شده است.

بحث دیگر این است که نور در حوزه رفتار و زندگی انسان چگونه معنا می کند عدارد نو اشاره شری یک اریه اریگر این است که نور در اللهم انی اسئلک من نورک ناظر به نور در حوزه فلسفه و جهانبینی نیست چون خواننده این دعای درصدد دریافت و تحصل نور است و مربوط به حوزه عمل است. در فرمایشات علامه طباطبایی در ذیل آیه؛ الله نور السموات و الارض، ایشان الار آیه را الهی الایه را الهی الارض را الهی تفسیر کرده ولی مثل نوره را به حوزه انسان و کمالات انسانی مالات انسانی تفسیر کرده است. ایشان قرائنی هم برای این مطلب ذکر کرده زیرا در ادامه آیه آمده است. یهدی لنوره من یشاء.

ما می‌توانیم طلب نور از سوی امام باقر(ع) در دعای شریف سحر را اینطور معنا کنیم. در اینجا «لنوره» است که به خدا اضافه می شود و در دعای سحر هم تعبیر «نورکر شیعنی باز نور خدا اضافه می شود و در اینجا «لنوره» است که به خدا می پردازد.

فراگیری نور خدا و تفاوت آن با نور خاص مؤمنان
علامه طباطبایی فرموده است که خداوند نور فراگیری دارد که همه زمین و آسمان و موجودات را فراگرفته است و نور خاصیت دارد که آن را به مؤمنان می دهد و تأثیر این نور، هدایت انسان به اعمال صالح و درک حقایق است. این نور، نور معرفت است. ایشان درباره مَثَل نوره در آیه آورده است: این نور، نوری است که خردا دم ​​قر اختیان مؤمادر منان ایشان درباره مَثَل نوره در آیه مؤسسه آورده اند:

نکته ای که وجود دارد این است که انسان چگونه می تواند از حقیقت این نور، حظ و بهره برد و واقعاً روشن شود نه اینکه معنای روشنی داشته باشد باشن. آیه شریفه قرآن تعبیر کرده که «یهدی الله لنوره من یشاء..» آیا اعطای این نور، بیضابطه و بیقاعده است؟ در اینجا بزرگان به نکاتی در آیه شریفه اشاره دارند و آن تعبیر نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء، است; یعنی نوری که من افاضه میکنم بر نور قرار میگیرم. در اینجا دو نور وجود دارد و نور الهی بر نور دیگری قرار می‌گیرد.

دریافت نور الهی بدون زمینه‌سازی ممکن نیست
تحلیل موضوع این است که شخص ابتدا باید در درون خود زمینه‌های روشن باشد که شخص ابتدا باید در درون خود زمینه‌های روشنایی مدا کیی دا یاهم کن باشد. دانشمندی ساخته شده است و می توان این مثال را برای این امر محقق کرد که این نور باید یک توانایی و توانایی در شیء وجود داشته باشد و بعد از ارتباط و ارتباط با مبدا نور هم با مبدا نور هم پیدا شود. مثلا برای روشن شدن یک لامپ، اتصال به مبدا نور لازم است ولی خود لاروشد هم باید سالم باشد

بنابراین ابتدا انسان، قبل از دعوت الهی و سخنان انبیاء و هدایت قرآن، باید خودش یمادگ باشد هرکسی که مفتون و بنده مقام و شهوت دنیاست و و همه چیز را در این چیز را در این مسیر فدا نمی تواند نورانی کند به نورانیت الهی بهرانیت زی بهره می برد زیرا مشکل درونی دارد; کسی که اهل فریب و نیرنگ، دروغ و نفاق است جانش تاریک است و اگر هزوار بار هم نارار هم باشد، بخو.

قرآن در ابتدا فرمود هدی للمتقین؛ این تقوا، تقوای فطری و قبل از هدایت قرآن است. همین مقداری که شخص درون و دل خود را از کینه و رذائل اخلاقی، حسد و سوءظن و متضاد با ارزشهای اخلاقی پاک می کند خود را برای دریافت نور الهی آماده کرده است وگرنه اگر این توانایی را نداشته باشد هزار بار هم بگوید: «اللهم انی اسئلک من. نورک …» ثمری ندارد. خداوند نور خود را بر نور فطری اضافه می کند که پایه کمال انسان است و کسی که خود را از نورانیت فطری محروم کرده است قرائت قرآن است، توسل و دعای مشکلی از او حل کند.

ابن عربی در باب ۵۵۸؛ فی معرفة اسماء الحسنی آورده است که النور نوران، نور العلم و العملی …؛ وی وقتی آیه سوره نور را مطرح کرده درباره نور علی نور آورده است که (المجعول علی النور الذاتی) نور خدا درخواستی و خواستنی است و خداوند نور خود را بر نور ذاتی فطری قرار می دهد. بنابراین اگر گمان کنیم بدون سرمایه فطری، انسان می‌تواند از نور شرع استفاده کند.

دیدگاه ابن عربی درباره نور
وی در جلد دوم فتوحات، صفحه 689 با صراحت بیان کرده است که نور درونی با نور بیرونی که ضمیمه انسان به معرفت دسترسی پیدا می کند و هیچکدام از اینها به تنهایی برای روشنایی مسیر انسان کافی نیست. آنچه را که تقديم اخلاق بر دين است، مطرح مي‌کند و آن را با اين بحث ارتباط پيدا مي‌کند و آن را اساسي از کساني که از نورانيت فطري و سرمايه خدادادي استفاده مي‌کنند، استفاده مي‌کنند و ارزش‌هاي فطري خود را از بين مي‌برند، اصلاً قابليت‌هايي ندارند و براي استفاده از نورانيت کتاب و سنت ندارند. ابتدا انسان باید لایه‌های درونی خود را پاک کند و پس از آن نوبت به هد ایه‌های در کتابت الهی در ک.

پس این فراز از دعای سحر برای کسی است که در ابتدا خود را از کدورتهای نفسانی دور کند، تاریکیهای درونی خود را زایل کند، حسد و کینه و بدبینیها که مایه تاریکی دل از بین ببرد زمینه برای دریافت نور الهی پیدا شود.

* درس جلسات شرح دعای سحر

خروج از نسخه موبایل