موج احساسات کی به ساحل می‌رسد؟

زیر ارتفاعات گو، فرمانده گردان برای اینکه در قبال ایستادن داشته باشید، با دست راستش، شانه چپم را محکم چنگ زد، تا آخرین توصیه هایش را زیر گوشم، زمزمه کند.

شهید تقی کیانی فرمانده گردان ویژه شهدا از لشکر ۲۵ کربلا، بچه کردگوی بود.

تقی یک دست و یک پا نداشت. او که در عملیات های مختلف به شرف جانبازی نایل شده بود، به تاکید سازمانی برای بازنشستگی، زیر بار نمی رفت.

من بارها از او پرسیده می شود که چرا نمی توانم پشت جبهه تا در بخش اداری و نیروهای نیرو فعال باشد و او بارها پاسخ دهد که نمی تواند فرزندانش را در مقابل دشمن تنها بگذارد.

از نظر شهید کیانی، همه جوانان ایرانی فرزندانش بودند و او را در برابر جان یکشان مسئول می دانستند.

بارها از شنیدم که اعتقادی به بالاشهر و پایین شهر و اقوام و مذهب و… ندارد. می گفت همه ایرانی هستیم، همه از یک خانواده ایم و به عنوان مدافعان وطن، برای حفظ امنیت همه مردم ایران، جانمان را کیمی.

شهید تقی کیانی و دیگر فرماندهان هشت سال دفاع مقدس، از عشق به مردمشان نیرو می گیرند و سعادت وبختی احاد جاشامعه ای، از عشق به مردمشان نیرو می گیرند.

ر ای زهای خ ایان زیزن از ی شان خ اام و اام ذی خاخ، فش ار ات یش ز از خای کیا، ها، ااک.

برخوردهای و به دور از درایت در امور ملی، نه از سویی احساس و نه از طرف معترضان، پذیرفته نیست.

مقامات کشوری باید در کسوت پدری با پدیده پرخاشگری، تهدید می شوند. هیچ پدری تربیت فرزندان را به قیمت جان آنها نمی خواهند.

وقتی مسئولیت های متقابل میان حاکمیت و ملت به رسمیت شناته کننده و قانون اساسی ملاک عمل باشد، همگان از آن سود خواهند بود.

۶۵۶۵

خروج از نسخه موبایل