اگر اسرائیل تا دیروز در تحلیلهای سست خود حماس را به داخل و خارج تقسیم میکرد و به این تجزیه دلخوش بود، الان صحنه مدیریت فلسطین، بهطور کامل داخل غزه و البته در نقاطی که اسرائیل نمیداند کجاست و اینکه کار چگونه صورت میگیرد، اسرائیل هنوز نمیداند!
به گزارش گزارشگر یک، سعدالله زارعی در سرمقاله کیهان نوشت: انتخاب دو هفته پیش ابوابراهیم «یحیی سنوار»، به ریاست دفتر سیاسی جنبش حماس که در واقع انتخاب مسئول ارشد و به عبارتی رهبری این جنبش بهحساب میآید برای سران آمریکا و رژیم صهیونیستی خیلی غیرمنتظره و به تعبیری که شبکه «کان» رژیم غاصب به کار برد، «شوکآور» بود. جالبتر از آن، انتخاب اجماعی سنوار از سوی همه اعضای شورای حماس صورت گرفت و هیچ مخالفی نداشت. این به معنای آن است که این انتخاب بر اساس یک «راهبرد خاص» صورت گرفته است کما اینکه حزبالله لبنان ضمن آنکه از «پیامی قوی به دشمن آمریکایی و اسرائیلی» خبر داد، علامتی از «تمرکز بر طوفانالاقصی» دانست. اسامه حمدان از چهرههای شاخص دفتر سیاسی هم گفت این نشان میدهد «حماس از ماهیت مرحله کنونی آگاه است». انتخاب یحیی سنوار که دقیقاً یک هفته پس از شهادت «اسماعیل هنیه»، نام پرطنین در میان مسئولان ارشد حماس صورت گرفت، بیانگر آن است که این انتخاب بر بستر احساسات قرار نداشته بلکه در یک فضای عقلانی و همراه با محاسبات مختلف انجام شده است.
یحیی سنوار نام ناآشنایی نبود او حداقل از ۱۳۹۶/ ۲۰۱۷ که به عنوان رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه معرفی گردید، در کانون توجه محافل سیاسی، امنیتی و رسانهای قرار داشته است و در عین حال جنگ کنونی غزه هم به دلیل حساسیتهای زیاد که در جهان روی آن وجود دارد، یحیی سنوار را در کانون خبرهای مرتبط با فلسطین قرار داد. با این وجود هنوز این سؤال وجود دارد که او واقعاً کیست؟ و با وجود اینکه شدیداً در معرض ترور فیزیکی آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی و حتی بعضی دولتها در منطقه قرار دارد، چگونه میتواند جنگ و غزه را توأمان اداره کند؟ در این خصوص نکتههایی وجود دارد:
۱ـ یحیی ابراهیم سنوار ۸ آبان ۱۳۴۱/ ۲۹ اکتبر ۱۹۶۲ در اردوگاه آوارگان خانیونس واقع در باریکه غزه متولد شده است. پدر و مادر او اهل حوالی باریکه یعنی عسقلان (اشکلون) بودهاند که پس از جنگ ۱۳۲۷ / ۱۹۴۸ که یومالنکبه خوانده میشود؛ به خانیونس آمده و در اردوگاه مستقر شدهاند. درواقع سنوار ۱۴ سال پس از تحمل درد آوارگی خانواده، به دنیا آمده است. پس سنوار درد آوارگی و مسائل مرتبط با آن را عمیقاً درک کرده است. او اولینبار در سن ۱۹ سالگی ـ ۱۳۶۰ـ صرفاً به دلیل داشتن اعتقادات دینی بازداشت شد و هفت سال بعد، بار دیگر به دلیل اعتقاد به آزادسازی فلسطین به چهار بار حبس ابد محکوم گردید و تا ۲۷ آنلاین ۱۳۹۰ / ۱۸ اکتبر ۲۰۱۱ که به همراه ۱۰۲۶ اسیر دیگر فلسطینی با افسر متجاوز اسرائیلی «گیلعاد شالیط» مبادله گردید، جمعاً ۲۳ سال یعنی حدود نیمی از عمر خود را تا آن زمان در اسارت طی کرد که چهار سال آن در انفرادی گذشت. یحیی سنوار از سال ۱۳۹۲ عضو دفتر سیاسی جنبش حماس در غزه بوده است. در ماه مه ۲۰۲۱ خانه و دفتر او در نوار غزه مورد حمله هوائی قرار گرفت و از بین رفت. جالب این است که این شخصیت، از شهریورماه ۱۳۹۴ همزمان با قرار داشتن در لیست ترور رژیم غاصب، در لیست ترور آمریکا هم قرار داشته است.
۲ـ پاسخ این سؤال که او با وجود زندگی بسیار مخفیانه چگونه قادر به رهبری همزمان یک جنبش جهادی در حال درگیری و اداره باریکه غزه خواهد بود، بهخصوص برای سران رژیم از اهمیت ویژه برخوردار میباشد. کما اینکه رسانههای نزدیک به دولت نتانیاهو پس از انتخاب سنوار نوشتند در حالی که جای او معلوم نیست، او چگونه میتواند سازمان حماس و امور مردم را هدایت نماید؟ در عین حال پاسخ به این پرسش خیلی دشوار نیست چرا که همزمانی مدیریت میدان جنگ و امور مردم ـ در حدی که از یک سازمان انقلابی در حین جنگ توقع میرود ـ طی بیش از ده ماه اخیر در غزه توسط همین آقای سنوار صورت گرفته است و بهقول علما مهمترین دلیل ممکن بودن وقوع شیء، تحقق آن است. سنوار در این ده ماه رهبر مقاومت غزه و مردم آن بوده و درواقع سپردن رسمی رهبری حماس به او، واگذاری کاری دشوار به انسانی تجربه اندوخته است. به قول اسامه حمدان «حماس کسی را انتخاب کرد که بیش از ۳۰۰ روز است امانتدار جهاد و مبارزه در میدان نبرد در غزه است». حماس فردی را انتخاب کرده که به دلیل حضور دوره طولانی در غزه اشراف کامل بر وضع غزه و موقعیتهای آن دارد. چه کسی در بین بقیه مسئولان حماس به اندازه سنوار اداره امورات مردم را عهدهدار بوده و چه کسی بیش از او از خود تابآوری و قدرت مدیریت نشان داده است؟
۳ـ وضع رهبری حماس از پیدایش آن تا امروز با اقتضائات هماهنگ بوده است و انتخاب شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز الرنتیسی، شیخ صلاح شحاده، خالد مشعل، اسماعیل هنیه و یحیی سنوار بر این اساس صورت گرفته است. در هر دورهای متناسب با شرایط و اولویتها، رهبری حماس انتخاب گردیده و کاملاً پیداست که در شرایط کنونی، فلسطین و نیز حماس به رهبری احتیاج دارد که بیش از همه در خط مستقیم جهاد با رژیم صهیونیستی باشد. امروز سرنوشت آینده فلسطین و فلسطینیها در غزه رقم میخورد و در این میان اقدام هوشمندانه و اجماعی انتخاب «رهبری میدانی»، اقدام راهبردی محسوب میشود و به این جهت «وال استریت ژورنال» نوشت انتخاب سنوار موضع این جنبش را بهعنوان یک گروه مقاومت مسلحانه ضداسرائیل تقویت میکند و نیز شبکه تلویزیونی «کان» اسرائیل گفت «انتخاب سنوار نشان میدهد حماس در غزه همچنان پرقدرت است». انتخاب سنوار یک پیام معنایی هم داشت؛ در رفتوآمد بین توافق و مقاومت، گزینه فلسطینیها مقاومت است و انتخاب مقاومت به این معناست که تصمیمگیریهای مربوط به فلسطین در داخل و نه خارج آن توسط «مقاومترینها» گرفته میشود.
۴ـ آنچه در این ده ماه در غزه رخ داد در قالب دو عنوان قابل بیان است؛ «حداکثر فشار» و «حداکثر مقاومت». رژیم در میدان غزه، انواعی از جنگها را علیه ساکنان آن راه انداخته است؛ از جنگ بمبارانها، تا جنگ آب، تا جنگ غذا، تا جنگ دارو، تا جنگ سرپناه، تا جنگ زیرساخت، تا جنگ ارتباطات داخلی بین مردم، تا جنگ ارتباطات ساکنان با محیط خارج و تا جنگ رسانهها. در واقع رژیم با تحمیل انواعی از جنگها درصدد برآمده تا به اهداف خود برسد و پس از ده ماه باید میرسید که نرسیده است. در نقطه مقابل آن، فلسطینیها تنها با یک جنگ نظامی آن هم در مقیاسی بسیار کمتر به مصاف دشمن رفته است. فاصله میان تخریب موشکهای سبک فلسطینیها با بمبهای پنج تنی و سنگرشکن اسرائیل، چقدر است، به همان میزان میان جنگ نظامی فلسطینیها و جنگ نظامی رژیم غاصب، فاصله وجود دارد. اینکه مقاومت در این صحنه درواقع با ایستادگی و ثباتقدم توانسته مانع دستیابی دشمن به اهداف خود گردد، بسیار مهم است. حتماً پژوهشگران مراکز مطالعاتی دنیا که اصولاً چنین معادلهای به ذهن آنان خطور نکرده، مقاومت غزه را بسیار توجهبرانگیز و قابل مطالعه میدانند. چه کسی این پیروزی شگفتانگیز را در درون این جنگ و در غزه جانمایی کرده است؟ چه کسی بعد از ۱۰ ماه هنوز دارد از داخل ساختمانهای خرابشده غزه به تلآویو شلیک میکند؟ چه کسی است که هنوز یک روز در میان یا دو روز در میان به محیط پیرامونی غزه یعنی همان میدان عملیاتی
۷ اکتبر (طوفان الاقصی) شلیک کرده و هر روز از ارتش متجاوز تلفات میگیرد؟ چه کسی در غزه و در شرایط محاصره کامل توانسته است جمعیت داخل غزه را ـ البته با دشواری زیاد ـ اداره کند و از مقاومت مردم در برابر انواع فشارها محافظت نماید؟ چه کسی نقشه چنین دفاعی را آماده کرده و چه کسی نیروهای متناسب آن را تمرین داده و چه کسی به اجرا گذاشته و چه کسی بر اجرای درست آن نظارت کرده است؟ پاسخ آن بدون تردید، رهبران و فرماندهان مقاومت در غزه است و البته همه میدانیم که در میان آنان نام «یحیی سنوار» برجستهتر است.
اگر اسرائیل تا دیروز در تحلیلهای سست خود حماس را به داخل و خارج تقسیم میکرد و به این تجزیه دلخوش بود، الان صحنه مدیریت فلسطین، بهطور کامل داخل غزه و البته در نقاطی که اسرائیل نمیداند کجاست و اینکه کار چگونه صورت میگیرد، اسرائیل هنوز نمیداند! الان سؤال مهمی که ذهن فرماندهان ارتش غاصب و دولت نتانیاهو را درگیر کرده این است که «او چگونه از داخل تونلهای غزه با دیگر افراد، گروهها و مقامات جهادی در داخل غزه و خارج آن ارتباط میگیرد، در حالی که او به ارتباطات الکترونیکی اعتماد ندارد». اینکه بعد از ده ماه، مقاومت غزه میگوید من در مذاکرات جدید شرکت نمیکنم زیرا توافقی وجود دارد و در مقابل، فرمانده ارشد و فرماندهان میانی ارتش ـ که مهمترین رکن قدرت رژیم اسرائیل است ـ به نتانیاهو برای پایان یافتن جنگ غزه فشار میآوردند، این به تنهائی طرف پیروز جنگ غزه و افق آن را نشان میدهد و به آدرس دیگری احتیاج نیست.
انتهای پیام