به تازگی در شهرداری تهران مطالعاتی درخصوص ضرورت اصلاح در نظام مرزبندی مناطق ۲۲ گانه شهر تهران انجام شده است. در این پژوهش تاکید شده که موضوع مطالبه و بازنگری در نظام مرزبندی شهر تهران، موضوعی است که وجوه چندگانهای داردو ظرفیتها، پتانسیلها و در عین حال چالشها و محدودیتهایی بر سر راه آن وجود دارد که باید با اتخاذ رویکرد مناسب و مطلوب، تمامی ابعاد تأثیر گذار بر آن در نظامی یکپارچه دیده شود.
به اعتقاد نویسندگان این پژوهش با گذشت حدود دو دهه از تقسیمبندی شهر تهران در قالب ۲۲ منطقه و نواحی و محلات زیرمجموعه آنها، چالشهایی در ارتباط با مرزهای این تقسیمات در سطوح سهگانه منطقه، ناحیه و محله دیده میشود همچنین در کنار چالشهایی که از نظم اجتماعی عملکردی کالبدی و اقتصادی در حال حاضر در ارتباط با مرزبندیهای موجود شهر تهران وجود دارد، اصلیترین بعدی که تعارضات و چالشهای اصلی در آن حائز اهمیت است، وجه حقوقی و قانونی موضوع مرزبندی در ارتباط با نظام مدیریت شهری است و تغییرات احتمالی آینده نیز بیش از هر چیز بر این بعد تأثیر گذار است.
بر اساس این پروژه مطالعاتی در گام اول پیشنهاد، با توجه به پیشبینی مقاومتهایی که در مقابل تغییر وجود خواهد داشت، حداقل تغییرات مبتنیبر برخی پیشنهادهای موضعی مناطق، باید مدنظر قرار گیرد، در ادامه و در اجرای گام دوم پیشنهاد، کاهش تعداد مناطق و تغییر ساختار سه سطحی موجود (منطقه، ناحیه، محله) به ساختار ۵ سطحی (منطقه، ناحیه، برزن، محله، کوی) انجام شود.
ضرورت بازنگری در نظام مرزبندی محلات، نواحی و مناطق شهر تهران، بهدلیل عدم توازن در تقسیمات منطقهای به لحاظ بارگذاری عملکردی، عدم وضوح و صراحت در مرزهای برخی مناطق، عدم توازن و تناسب در بنیانهای برآمدی – هزینهای مناطق و … از زمان تهیه طرح جامع سال ۸۶ مطرح بوده و در طرحهای موضوعی آن آمده است.
مناطق و نواحی شهر تهران به لحاظ وسعت و جمعیت دارای تناسب یکسانی نبوده و همین امر، خدماترسانی مدیریت شهری را از دوجنس دسترسی و هزینه در بسیاری نقاط با مشکل مواجه میسازد؛ لذا در جهت رفع چالشهای موجود و با در نظر داشتن شاخصهای جمعیت، مساحت، مرزبندی سایر دستگاههای دخیل در مدیریت شهری، دوره زمانی شکلگیری، وضعیت محدوده نواحی و مرز محلات نسبت به یکدیگر، وضعیت عناصر سازمان فضایی موجود و نوع مرز، سه سناریو کمینهگرا، میانهگرا و بیشینهگرا برای اصلاح وضعیت موجود قابل ارائه است.
بهمنظور تحلیل ضرورت نیاز به ایجاد تغییرات در نظام مرزبندی شهر تهران دو موضوع باید مورد توجه قرار گیرد نخست آسیبشناسی اقدامات صورت پذیرفته تاکنون. براساس طرح جامع سال ۴۷؛ نظام تقسیمات شهری ۱۰گانهای پیشنهاد شده است که بهجای تعیین مرزبندی دقیق مناطق، نواحی و محلهها، بر مبنای توزیع عادلانه خدمات، جمعیت، مساحت و دسترسی در بین مناطق مختلف تأکید داشته است. نظام تقسیمبندی در این طرح ۳ سطح (واحد شهری، محله، ناحیه) کوچکتر از منطقه را شامل شده است.
در طرح جامع ساماندهی سال ۷۱، اساس مرزبندی، بر تقسیمات وضع موجود شهر که بدون مطالعه و در سال ۶۵ تعیین شده بود، بنا نهاده و تنها مناطق ۲۱ و ۲۲ به محدوده شهر اضافه شد. در این طرح نیز به جای مرزبندی دقیق نواحی و محلهها، به پیشنهاد الگوی تقسیمبندی (براساس جمعیت و عملکرد) بسنده شد و ایجاد سطح دیگری بهعنوان حوزه نیز، برای هماهنگی بین سایر نهادهای مدیریت شهری، پیشنهاد شده است.
در طرح جامع تهران ۸۶، با توجه به ارزیابی که از نظام مرزبندی وضع موجود صورت پذیرفت، چالشهای اصلی شناسایی شده و پیشنهاد تغییرات مرز براساس توزیع متوازن مناطق و تشخیص بخشی به مرزها ارائه شد. در پیشنهاد ۲۰ منطقهای این طرح، حداقل تغییرات نسبت به وضع موجودمدنظر بوده است.
همچنین در طرح اصلاح تقسیمات شهری تهران سال ۹۲؛ پس از مطالعات بسیار، رویکرد بازآفرینی و ساختار تکوین و توسعه تاریخی شهر مدنظر قرار گرفته و تعداد مناطق به ۱۱ منطقه کاهش پیدا کرده است. خلاف طرحهای جامع که به تقسیمبندی مناطق شهری اکتفا نموده و تنها بر لزوم تقسیمبندی متعادل بین نواحی و محلات تأکید داشتهاند، در این مطالعه تقسیمبندی نواحی و محلات نیز ارائه شده است.
دلایل اجرایی نشدن این پیشنهادها را میتوان این دانست که در طرحهایی که تنها به ارائه الگو و رویکرد اکتفا کرده اند (۱۳۴۷ و ۱۳۷۱)، الزامی بر ارائه مرزبندیهای دقیق وجود نداشته و سیستم موجود پیگیری شده است. همچنین با توجه به اینکه پیاده شدن هر یک از این نظامها نیازمند تغییرات ساختاری در چارچوب اداری شهرداری بوده است، همواره نسبت به اجرای آن مقاومت وجود داشته و ارادهای که مشکلات را به نفع تغییرات مثبت بپذیرد، وجود نداشته است.
با آنکه همواره بر مشکلات وضع موجود نظام تقسیمات شهری تهران تأکید میشود، اما درنهایت تغییرات ساختاری با مخالفت روبرو میشود؛ بنابراین همواره به مرز و تقسیمات شهری بهعنوان یک موضوع مستقل نگاه شده و ارتباط آن با تغییرات ساختار مدیریتی و چالشهایی که برای آن پدید خواهد آمد، نادیده انگاشته شده است.
در این پژوهش با توجه به تحلیلهای صورت گرفته و نیز براساس شاخصهای در نظر گرفتهشده (تناسب عرضه، همگنی و همپیوندی عرصه، عدالت در عرصه، هویتمندی عرصه، تطابق مرز و قطعیت مرز)، سناریوی برای رفع مشکلات مرزبندی در وضع موجود پیشنهاد شده که براساس پیشبینی مقاومتهایی که در مقابل تغییر وجود خواهد داشت، در گام اول حداقل تغییرات، مبتنیبر برخی پیشنهادهای موضعی مناطق، مدنظر قرار گرفته است. بهگونهای که تعداد محلات، نواحی و مناطق تغییر نخواهد کرد و تنها مرزها در نقاطی که به لحاظ خدماترسانی برای مناطق شهرداری تهران ایجاد مشکل کردهاند، تصحیح میشود.
در ادامه و در گام دوم، بهینهترین نظام تقسیمبندی تحققپذیر در شهر تهران ارائه میشود. چالشهای اصلی در اجرای این گام، کاهش تعداد مناطق و تغییر ساختار سه سطحی موجود (منطقه، ناحیه، محله) به ساختار ۵ سطحی (منطقه، ناحیه، برزن، محله، کوی) است. بهگونهای که تعداد مناطق از ۲۲ به ۲۰، تعداد نواحی داخل محدوده شهری از ۱۱۷ به ۱۰۳ و تعداد محلات داخل محدوده شهری از ۳۵۳ به ۱۶۳ تغییر مییابند. ۴۵۴ کوی و ۱۸۱ برزن نیز به تقسیمات اضافه میشود که این خود با افزایش محلات در تناقض است و بهنظر میرسد مناطق باید افزایش یابد.
اولویت اجرای این گام نیز حداقل اصلاحات در مرزها: مناطق ۱۸، ۱۹ و ۲۰، کاهش مساحت با حفظ حداکثری مرزهای موجود: مناطق ۱، ۲۱ و ۲۲، تفکیک و ادغام منجر به کاهش مساحت: مناطق ۲، ۳، ۴، ۵ و ۱۵، تفکیک و ادغام منجر به افزایش مساحت: مناطق ۶، ۷، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۴ و ۱۶، ادغام در سایر مناطق و حذف شماره: مناطق ۱۳ و ۱۷ و ادغام در سایر مناطق و حفظ شماره: مناطق ۸ و ۱۱ است.
منبع: اکوایران