باید یک روز زن زندگی کنید تا متوجه شوید

در دو هفته گذشته مجبور شدم با همکارانم از تاکسی اینترنتی استفاده کنم تا به محل کار خود بروم. میزان چیزهای عجیبی که معمولاً هر روز برای من یا یکی از همکارانم اتفاق می افتاد شگفت انگیز بود. ما وقتی کار می کردیم با هم درباره این موارد صحبت کردیم. یکی از همکاران من (پسر 26 ساله) از شنیدن داستان های روزمره ما متعجب شد و گفت که آنها به این نتیجه رسیدند که رانندگان تاکسی رفتار متفاوتی با زنان دارند و چنین گفتگوهایی بین راننده و مسافران مرد کمتر رد و بدل می شود. طبق معمول در چنین شرایطی ، “روزی من باید مثل یک زن زندگی کنم تا درک کنم.”

دنیای زنان دنیای خاصی است. اول از همه من موضوع را به جنسیت یا خشونت علیه زنان و جنبش “تو می توانی” محدود نکنم. این بخشی از ماجرا در رسانه ها است و مورد توجه و توجه قرار گرفته است. می توان در مورد جنبه ها و کارکردهای مختلف آن صحبت کرد و برخی از آن را نقد کرد. اما واقعیت این است که زن بودن همیشه با چالش هایی همراه است که فقط به ایران محدود نمی شود. درجه غفلت از زنان ممکن است از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت باشد ، اما ماهیت مردسالارانه بیشتر مشاغل و روابط ، زنانگی را به یک عامل پیچیده تبدیل کرده است. برخی از زنان از این ویژگی برای قدرت و رشد استفاده می کنند. دیگران به طور ناعادلانه حذف و فدا می شوند.

در هر صورت ، شما عموماً بخشی از بشریت و جامعه به حساب نمی آیید ، غالباً بر اساس خصوصیات جسمی خود انتخاب می شوید و گاهی اوقات در مقایسه با همکاران مرد خود کسب حق لیاقت و تلاش برای خود دشوار است. .

خشونت و تبعیض علیه زنان فقط به خشونت فیزیکی یا برداشتن بدن محدود نمی شود. این بخشی است که روزهاست در مطبوعات خبرساز شده و افکار عمومی را به خود جلب می کند. درمان زنان ناآشنا در محل کار گاهی ناخوشایند است. من اهل دنیای روزنامه نگاری و کار در رسانه ها (محیط فرهنگی) هستم و از این حد نمی گذرم ، تجربه من با من هم شنیدنی است و هم متنوع.

من یک بار فکر کردم که جناحها یا دولتهای مختلف سیاسی در تغییر این رسوم م effectiveثر هستند ، اما باید بگویم که اکثر اقدامات در یک محیط اداری همجنس هستند. اگرچه یک همکار مرد بسیار محترم وجود داشت که فراتر از کلیشه های مردسالارانه رفت.

طی 10 سال گذشته ، من به عنوان مدیر روابط عمومی در یک نهاد فرهنگی سنتی کار کرده ام. در دو م institutionsسسه ای که من در آن حضور داشتم ، این مرد اسقف بود و فقط یک کارمند نظارت زن وجود داشت. من برخلاف مدیر روابط عمومی مرد که در همه رویدادها شرکت می کرد ، در بیشتر بازدیدهای تجاری به عنوان مدیر روابط عمومی غایب هستم. من در جشنواره های مختلف با گروه های مردانه همکاری داشتم. مرد در بالای هرم بود و زن قسمت قابل توجهی از قدرت را در اختیار داشت. به دلیل دقت و منظم بودن ، و دستمزد آنها کمتر از مردان است. یک همکار زن ، که سالها در وزارت بهداشت در جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت کار کرده است ، گفت که او هرگز در ردیف اول سالن با مدیر جشنواره نبوده است. حق با او بود و مرد جوان بیست ساله (دبیر رئیس) این فرصت را داشت که در مراسم افتتاحیه و اختتامیه در صف اول با وزیر و معاون نخست وزیر بنشیند. از این پس ، با مشاهده عکس ها و تصاویر رویدادها و محافل ، می بینید که معمولاً در خط اول برای زنان هیچ جای خالی برای شخصیت ها وجود ندارد.

شما زنان را در محیط اداری که محافظه کاری و نگهداری صندلی در درجه اول اهمیت باشد ، نمی بینید. مهم نیست که چقدر خوب هستند و چه زمینه ای دارند. بعضی اوقات از این درجه غفلت عمدی دلسرد می شوید. وقتی به جلسه مقدماتی یا رو در رو معرفی نشوید و در میان مردان راهی وجود ندارد. سهل انگاری ذاتی و بزهکاری اجتماعی مردان باعث ارتقا such چنین رفتاری می شود. مردان به طور کلی زنان را به عنوان منشی و مدیر دفتر می پذیرند ، اما در مشاغل جدی تر ترجیح می دهند با یک همکار مرد باشند. نوع رابطه مردانه ، باند و تمایل به تشکیل باند ، مشاجره همیشه جامعه مردان را تقویت می کند و از کار زنان در محافل بعدی جلوگیری می کند. (مهدی فخیم زاده این کار را در کمدی مفرح و شیرین “همسر” انجام داد.)

حقیقت تلخ از طریق تجربه نشان داده است که بدون شغل مرد نمی توان شغل گرفت ، حتی اگر غیرممکن نباشد.

نمی خواهم این پست را با ذوق تلخی به پایان برسانم. شما به عنوان یک زن می توانید بر جامعه خشک و بوروکراتیک مردان تأثیر بگذارید و آنها را متوجه اهمیت وجود زنان کنید. زن بودن نمی تواند یک امتیاز و دیه باشد. مهم است که شما و تلاشهایتان با دیگران برابر باشید و در جای خود بایستید.

تجربه اندک در اینجا و آنجا ، همکاری طولانی مدت با برخی از همکاران مرد و رفتار غیر استریوسکوپی برخی از مدیران ، امیدواری را در همه جا نشان داده است ، اما زنان همچنان مسیر موفقیت را دشوارتر از مردان می دانند.

۴۷۲۳۲

خروج از نسخه موبایل