جزئیاتی از طولانی‌ترین بمباران تاریخ دفاع مقدس

4 آذر 1365 شهر اندیمشیک طولانی ترین گلوله باران تاریخ دفاع مقدس را تجربه کرد. در همان روز، نیروی هوایی بعث دانگ 54 جنگنده مستقر کرد و اندیمشیک و پادگان های اطراف آن را از ساعت 11:45 صبح تا 1:30 بعد از ظهر بمباران کرد. در نتیجه رزمندگانی که با صدها نفر در شهر بودند یا شهید شدند یا مجروح شدند.

به گزارش گزارشگر یک، روزنامه «جوان» افزود: در گفتگو با مرتضی طیبی از رزمندگان اندیمشک سعی کردیم مروری بر خاطره این روز تاریخی داشته باشیم. تیبی، مدیر مؤسسه هنر و فرهنگ طلوع گدیر در جنوب نیز تحقیقات جامعی را در مورد بمب گذاری 25 دسامبر 1986 انجام داد.

روز بمباران اندیمشک کجا بودید؟

در آن زمان من در گردان ناوگان لشکر 7 بالیاسر رزمنده بودم. مقر ما در پادگان کرخه نزدیک پل کرخه بود. حوالی ظهر آن روز برای آماده شدن برای نماز جماعت غسل می کردیم که ناگهان وضعیت قرمز اعلام شد و پدافند هوایی شروع به مقابله با اهداف هوایی کرد. بمباران در میدان جنگ برای ما یک مشکل عادی بود. آن روز این قضیه را جدی نگرفتیم و زود حل شد اما بعد دیدیم هواپیما ناقص رفت و برگشت. چنان به آسمان نگاه می کردی که انگار راهی برای دشمن شده است. عده ای آمدند و عده ای رفتند و از کنار هم گذشتند. همه آنها آن را نداشتند. در آن زمان ما نمی دانستیم اینها به کجا می روند. زیرا دشمن معمولاً آسمان منطقه را شکسته و به داخل خاک می‌رود. کم کم فرماندهان از ما خواستند که به پادگان روی تپه مشرف به پادگان برویم و برای خود پناهی پیدا کنیم. ساعاتی بعد مقصد این هواپیماها خود اندیمشک بود و گزارش شد که شهر را به شدت بمباران کرده اند.

4 بمباران آذر 65 چه ویژگی هایی دارد؟

اولین ویژگی طولانی بودن مدت بمباران است. از ساعت 11:45 تا 13:30 که اولین آژیر قرمز به صدا درآمد، وضعیت قرمز ادامه داشت و جنگنده های دشمن رفت و آمد کردند و به مدت یک ساعت و 45 دقیقه شهر را بمباران کردند و از آن خارج شدند. از نظر زمانی، این عملیات هوایی در تاریخ نیروی دفاع مقدس بی سابقه، در تاریخ جنگ های منطقه ای و شاید حتی در جهان پس از جنگ جهانی دوم بی سابقه است. دومین ویژگی تعداد مبارزان شرکت کننده در این رویداد است. آن روز 54 جنگنده دشمن اندیمشک را بمباران کردند. اسکادران ها می آیند و حمله می کنند، سپس تسلیم اسکادران های دیگر دشمن می شوند و شهر همچنان بمباران می شود.

چرا اندیمشک؟ چرا این شهر باید شاهد طولانی ترین بمباران تاریخ جنگ باشد؟

اندیمشک موقعیت استراتژیک داشت. در زمان جنگ امکانات کشور به خوبی الان نبود. در آن زمان ایستگاه قطار شهر تنها ایستگاه منطقه عملیاتی دفاع سنت بود. جاده شمال به جنوب کشور از اندیمشک می گذشت. اندیمشک تنها جایی بود که گازرسانی به جبهه های مرکزی و شمالی خوزستان را بر عهده داشت. سد برق آبی دز که بخش قابل توجهی از برق کشور را تامین می کند و فرکانس کل کشور را تنظیم می کند در اندیمشک قرار داشت. همچنین در اطراف اندیمشک پادگان هایی وجود داشت از پایگاه چهارم شکاری دزفول (بخش قابل توجهی از این پایگاه که منشا آن اندیشمک است) تا پادگان های دیگر مانند شهید باکری، دوکوهه و غیره، پس چرا دشمنان آذر را برای بمباران آنها انتخاب می کنند؟ در آن زمان ما برای عملیات کربلای 4 آماده می شدیم و اگر به خاطر داشته باشید، نیروهای محمدی شروع به استقرار در سراسر کشور کردند. تعداد قابل توجهی از این جنگنده ها از طریق راه آهن اندیمشک به منطقه عملیاتی رسیدند.

فکر می کنم در این مورد تحقیق کردید، آیا آماری از شهدا و مجروحان این پرونده وجود دارد؟

ما توانستیم بیش از 700 مجروح این حادثه را از محل خارج کنیم. به نام 300 شهید هم رسیدیم. از این شهدا و مجروحان 74 شهید و 84 مجروح اهل اندیمشیک و بقیه از سایر مناطق هستند. یکی دیگر از ویژگی هایی که بمباران 4 دی 1365 اندیمشک را خاص می کند این است که تقریباً در همه استان های کشور شهید و مجروح شدیم. زیرا بسیاری از آنها رزمندگان اعزامی از شهرها و مناطق دیگر کشورمان بودند.

پس آیا افرادی که در این مراسم حضور داشتند پراکنده بودند و آمار شهدا و مجروحان به سختی می آمد؟

بله درست است. برای مدت طولانی، آمار این پرونده محرمانه تلقی می شد. چون کودتای نظامی بود که در اوج جنگ رخ داد. بعد از آن شروع به رسیدگی به این پرونده کردم و گاهی به مزار شهدای شهرهای دیگر مشرف می شدم و به آن ها سر می زدم که آمار فعلی را به دست آوردم. این را هم اضافه کنم که دلایل ناشناس ماندن حادثه خطر 13 فروردین 1365 یکی به این دلیل بود که تقریباً تا پایان جنگ مخفی نگه داشته می شد و دیگری به این دلیل که یافتن آمار واقعی از این حادثه بسیار دشوار بود. .

اگر به آنچه در آن روز اتفاق افتاد دقت کنید، کدام قسمت از شهر ممکن است آن روز بمباران شده باشد؟

راه آهن یکی از مناطقی بود که در آن روز چهار بار مورد حمله قرار گرفت. مخصوصاً در بلوار راه آهن محل رفت و آمد رزمندگان بود. از ایستگاه‌های قطار گرفته تا سیلوها و ایستگاه‌های صلواتی، در این روز نیز چندین بار بمب‌گذاری انجام شد که تلفات زیادی برجای گذاشت. تنها 16 نفر از کارکنان ایستگاه قطار اندیمشک به شهادت رسیدند. یک منطقه مسکونی در راه آهن نیز بمباران شد و چند خانواده با هم به شهادت رسیدند. علاوه بر این، بسیاری از مناطق غیرنظامی شهر نتوانستند از بمباران دشمن اجتناب کنند. از 74 شهید اندیمشکی این حادثه، حدود 20 نفر از کارکنان ادارات دولتی مانند راه آهن بودند. بقیه همه مردم عادی بودند که در خانه شهید شدند. همچنین در آن روز پادگان دوکوهه بمباران شد و در حالی که بقیه رزمندگان به تعطیلات می رفتند یک نفر کشته و دو نفر زخمی شدند. پادگان شهید باکری (ستاد کودک لشکر عاشورا) نیز بمباران شد و 10 تا 12 نفر کشته شدند. سایت دیگری که چندین بار مورد بمباران قرار گرفت پایگاه چهارم شکاری دسپول بود که به تنهایی 62 شهید و 100 مجروح به جا گذاشت.

چرا پدافند هوایی ما در مقابله موثر با دشمن ناکام ماند؟

مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک آمریکا کتابی با آمار نوشته «درس های جنگ مدرن» منتشر کرده است. یکی از این آمارها مربوط به بمباران مکان‌هایی مانند پادگان‌های اطراف شهر است. در تاریخ چهارم هازارد ثبت شده است که عراق 164 عملیات در نقاط مختلف ایران با جنگنده هایی مانند میگ 21، سوخو 20 و میراژ فرانسوی انجام داد که اندیمشیک یکی از آنها بود. در آن زمان پدافند هوایی ما در این 164 عملیات شرکت داشت. در همان روز برای اولین بار بعثی ها به جزیره لک در تنگه هرمز حمله کردند. این را هم باید در نظر داشته باشیم که در زمان جنگ، نیروی هوایی عراق به دلیل کمک های بین المللی ارتقا و نوسازی شد، از طرفی به دلیل جنگ و طولانی شدن تحریم ها، در برخی زمینه ها مشکلاتی داشتیم و کمبودهایی داشتیم. . جنگنده های عراقی با سیستم های ضد رادار رادار ما را کور کرده اند. این در حالی است که بسیاری از نیروهای پدافند هوایی بالاخره خود را برای حمله چند دقیقه ای آماده می کنند. حملات هوایی معمولا چند دقیقه طول می کشد. به همین دلیل مدافعان نتوانستند بیش از یک ساعت و نیم در مقابل حمله مقاومت کنند. جنگنده های دشمن نیز در همان لحظه اول به پدافند هوایی ما در منطقه حمله کردند و در پایگاه های شکاری با اصابت سامانه های الکتریکی و سپرها مانع از برخورد با پدافند هوایی پایگاه شدند. خوب با آنها در حادثه اندیشمک تنها یکی از جنگنده های دشمن سرنگون شد و گفته می شود خلبانان پایگاه چهارم شکاری دزفول را با پایگاه هوایی العماره اشتباه گرفته اند. می خواست بنشیند که پدافند هوایی ما به او حمله کرد و خلبانش را دستگیر کرد. حوزه هنری خاطرات یک خلبان عراقی بازداشت شده را منتشر کرده است.

چه زمانی توانستید به تنهایی به شهر بروید؟ اونجا چی دیدی؟

بعد از بمباران مدتی اجازه ندادند به آنجا برویم. صبح روز بعد ساعت 7 صبح پنجم آذر ماه به اندیمشک رسیدیم. کل شهر در وضعیت پیچیده ای قرار داشت. قرآن و فریاد ماتم در هر کوچه و خیابان به گوش می رسید. جنگنده های دشمن تمام شهر را بمباران کردند. خیلی ها برای عزیزانشان غمگین بودند و اندیشمک از نظر روحی و روانی لحظات خاصی را سپری می کرد. اگر شهر را به مجسمه تشبیه می کردند، عزادار می شد، سوزانده می شد و پایمال می شد.

وقتی به اندیمشک رسیدید پیکر شهدا هنوز در شهر بود؟

می گویم فردای حادثه که رسیدیم، تا یکی دو هفته بعد، افراد کمیته، بچه ها و سپاه مشغول جمع آوری تکه های پیکر شهدا از پشت بام ها و درختان بودند. ماشین را متوقف کرد تا اندیمشک آرام شد و به حالت عادی برگشت. برخی اجساد با سوختگی شدید یا زخم های عمیق شناسایی نشدند. به همین دلیل دو شهید به صورت ناشناس تشییع و یکی به طور کامل مفقودالاثر شد. یعنی می دانیم شهید شده اما جنازه ای از او پیدا نشده است.

خانواده شما در آن زمان اندیمشک بودند؟

درست است. البته از خانواده من هیچکس شهید نشد، اما چند نفر از بستگان ما شهید شدند. مجروح شدن 84 نفر در شهرستان بر اثر این حادثه بر اساس افرادی است که در بنیاد شهید پرونده دارند. در غیر این صورت به احتمال زیاد مجروحان این حادثه بسیار بیشتر از اندیمشک ها بوده اند. از زنان و کودکان گرفته تا افراد مسن و خانواده هایشان، حتی زنان باردار، در آن روز به شهادت رسیدند و با نوزادان و نوزادان متولد نشده خود به خاک سپرده شدند. بندگان خدا از گلوله باران دشمن شهر را ترک می کنند و خود را در جاده های سنگر گرفته می بینند، اما دشمن به آنها شلیک می کند و فرزند 8-10 ساله خانواده در آغوش مادر می افتد. آن روز سپاه و کمیته تایید کردند که گلوله باران دشمن تمام نشده است و به شهر آمدند و از مردم خواستند اندیمشک و اطراف را تخلیه کنند. حتی اگر ماشین کمیته عبور کند، پلیس با بستن جاده توکوهه و ممانعت از ورود کسی، سعی می کند اوضاع را کنترل کند.

آیا دزدی و بمب گذاری طولانی مدت آن قطعا تاثیر روانی زیادی بر مردم شهر داشته است؟

کسانی که وقایع آن روز را به یاد می آورند می توانند بگویند که هنوز تحت فشار روحی و روانی هستند. بدون شوخی! این مردان به مدت یک ساعت و 45 دقیقه با تماشای رفت و آمد دشمن این شرایط سخت را تحمل کردند. آنها همچنین شاهد بمباران چندین منطقه از شهر و شهادت دوستان، اقوام و اقوام بودند.

اما با وجود این گلوله باران گسترده مردم در شهر ماندند و تخلیه نشدند؟

قبل از پاسخ به سوال فقط یک نکته را بگویم. یکی از اهداف دشمن، تخریب راه آهن شهر و جلوگیری از استقرار لشکر محمدی در منطقه بود. آن شب به اندیمشک. پیکر شهدا از سایر نقاط کشور با قطار سردخانه به شهرهای خود ارسال شد. اندیمشیک ها وقتی دو سه روز بعد از حادثه اجساد شهدا را تشییع کردند، شعارهای جنگی تا پیروزی سر دادند. اتفاقاً آن روز شهر بمباران شد، اما مردم محل را ترک نکردند. امام خمینی در سخنرانی خود به این موضوع پرداختند و فرمودند: دفاع

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل