(ناشکری نمیکنیم در کشوری که از سویی فضای مجازیش محدود به بله و بلاهاست -حتی بدون تیک تاک! – و رسانههای مجازیش در آستانه توقیف و تهدیدند همین هم از سرمان زیادی است!) لذا در این اوضاع وخیم رسانهای خصوصا از نوع ملی این برنامه نسبت به برنامههای انتقادی حتی برنامههایی در قالب مثلا طنز انتقادی (همچون پاورقی؛ دی بی سی و صد البته برنامهای که سران کشورها را تبدیل به مرغ و خروس کرده!) که بیشتر هدفشان مسخره کردن کشورهای دیگر است تا انتقاد از عملکردهای غلط مسئولین، قابل تاملتر است. از جمله محسنات این برنامه هم آن است که مجری برنامهاش با انصاف نسبی که دارد زور نمیزند مانند مجری پاورقی، «هایکپی» مهران مدیری و یا مانند میثاقی مشابه فردوسیپور باشد! چه بسا ایشان هم در طرح یکسان سازی مجریان مشمول توبیخ شود! بگذریم…
روز شنبه 10 تیرماه برنامه شیوه با محوریت عفاف و حجاب پخش شد که البته بنده بعنوان یک طنزنویس درک و برداشتی که از این برنامه داشتم را به شرح زیر به رشته تحریر درآوردم اگر کسی هم به این برداشت معترض است جمع کند و از این کشور برود و حالش را بکند!
آغاز برنامه شیوه:
مجری: ضمن عرض سلام و خیرمقدم به شما دو عزیز لطفا با توجه به موضوع برنامه؛ شروع کنید.
طرف یک: آمارها نشان می دهند 90 درصد جامعه موافق پوشش و عفاف هستند اما در عین حال تعدادی از آنها مخالف برخورد مستقیم با بیحجابان هستند.
طرف دو: خب این یعنی که 90 درصد با ما هستند پس منتظر چی هستید؟! با همین پشتوانه بزنید اون 10 درصد رو شتک کنید!
طرف یک: احتمالا جمله بنده را کامل نشنیدید!
طرف دو: مثلا کجاشو؟
طرف دو: بطور واضح آخرش
طرف دو: اگه واضح بود چرا من متوجه نشدم این نشون میده شما شفاف نیستید
مجری: بگذارید من راهنماییتون کنم ایشون بعد از گفتن عبارت «اما در عین حال» یک چیزی هم به آخر جملهشون اضافه کردند منظور اون جمله است!
طرف دو: چرا دارید با من مشکوک حرف میزنید من باز هم نفهمیدم
طرف یک: اونجایی که گفتم؛ اون 90 درصد مخالف برخورد مستقیم با اون ده درصد هستند!
طرف دو: خب؛ برخورد غیر مستقیم کنید.
مجری: قربان اصولا موضوع این مناظره همینه و شما رو هم دعوت کردیم تا دقیقا مشخص کنید برخورد غیرمستقیم چگونه باید باشد!
طرف دو: اعمال قانون کنید پدرشان را دربیاورید دچار محرومیت اجتماعیشون کنید یک چیزی ته قلبم میگه این کارها شدیدا بازدارندهاند!
طرف یک: آخه اینها که گفتید که همه شون برخورد مستقیمه؟
طرف دو: ای بابا؛ خب برید تو کار برخورد مستقیم اصلا بگذارید….خاطره جالبی براتون نقل کنم شاید ملطفت بشید: یکبار سردار رادان در این مورد یکی چیزی را خیلی قاطعانه و جدی اعلام کرد یکهو دیدم چند نفر ماست هاشون رو سریع کیسه کردند و کیسههاشون رو هم بر سرشون کردند! آیا همین دلیل براتون کافی نیست و یا باز میخواهید با من لج بازی کنید و حرف خودتون رو بزنید؟
طرف یک: خاطره جالبی بود اما ما مثل یک پزشک که با نتایج آزمایشات سر و کار داره با آمار سر و کار داریم و خیلی نمیتونیم به خاطرات و نداهای درونی استناد کنیم.
طرف دو: خب آمار مگه چی میگه؟ مگه نمیگه 90 درصد با ما هستند؟
طرف یک: آمار میگه 90 درصد با برخورد مستقیم مخالفند!
مجری: اگه متوجه نشدید من هم یکبار دیگه بهتون توضیح بدم
طرف دو: شما در مورد من چی فکر کردید؟
مجری: می بخشید منظورم شما نبودید روم به بینندگان بود!
طرف دو: شما چرا اینقدر متناقض صحبت میکنید؟ مگه نمیگید یک تعدادی از اون 90 درصد مخالفند؟ این که خیلی ساده است اول بزنید اون تعدادی که در 90 درصد نفوذ کردند را شتک کنید بعد با خیال راحت و بدون مزاحمت و مخالفت برید اون 10 درصد روکله پا کنید!
طرف یک: آخه اون تعدادی که در 90 درصد هستند و مخالفند خیلی هم کم نیستند؟
طرف دو: فوق فوقش چند نفرند؟ اصلا من و پسرم اونها همه
طرف یک: حتی اگه سردار رادان و پسرش رو هم به خودتون و پسرتون اضافه کنید بازم فکر نکنم زورتون بهشون برسه!
طرف دو: ای بابا دقیقا بگید چند نفرند تا من بچه محله هامون رو هم صدا بزنم…
طرف یک: راستش تعدادشون خیلی زیادند
مجری: البته این بنده خدا هم حق داره کمی مبهم حرف می زنید لطفا بهش بگید دقیقا چند نفرند تا حساب کار دستش بیاد برای صدا زدن بچه محلهاش!
طرف یک: ببینید من دارم عمدا مبهم صحبت میکنم! چرا ماجرا رو نمیگیرید؟
طرف دو: آهان نگفتم؟ اینها می ترسند به ما اطلاعات بدن … اصلا من به شما و اون آمار لعنتی تون مشکوکم …
طرف یک: شما به همه چیز مشکوک باشید و نوش جون تون اما من آمار دقیق اونهایی که با روش شما مخالفند نمیگم چون کمی باعث خجالته!
طرف دو: بله خجالت بکشید؟
مجری: البته فکر کنم منظورشون این بود که بیشتر باعث خجالت خود شماست!
طرف دو: من هیچوقت خجالت نکشیدم و نخواهم کشید!
طرف یک: به هر حال من نمیگم چه تعدادی از اون 90 درصد حاضر نیستند با روش شما همراه باشند! چون باعث آبروریزی و سواستفاده دشمنانه!
مجری: بگذارید بریم سر برخورد غیرمستقیم من فکر میکنم آمار میگه بیشتر اون 90 درصد اعتقاد به کار فرهنگی دارند؟
طرف دو: خیلی هم خوب مثلا چیکار کنیم؟
مجری: شما رو آوردیم اینجا که بگید چه کار فرهنگی میشه کرد من فقط مجری هستم!
طرف دو: ببینید فعلا در این برهه حساس کنونی و ملتهب این قرتی بازیها مثل کار فرهنگی جواب نمیده اول مجازات و محرومیت بعد اگه تهش چیزی موند برید تو کار فرهنگ و از این چیزها! الان ما یک مریضی رو دستمونه باید روش کار اورژانسی بکنیم محرومیت و جریمه از همین جنسه ….. کسی که حجاب نداره؛ یا مریضه یا مرض داره تا کار فرهنگی بخواهد نتیجه بده من عمرم کفاف نمیده نتایج طرحم رو ببینم!
طرف یک: آخه هیچکس موافق این کارهایی که میگید نیست! نتیجه روش شما هم که در این چندسال دیدیم …. البته بازهم دقیقا نمیگم چند نفر مخالفند تا دشمنان سو استفاده نکنند از این آمار!
طرف دو: آها من مچتون رو گرفتم. خودتون رو لو دادید همین الان گفتید هیچکس موافق نیست!
مجری: البته جسارت نباشه ولی فکر کنم این مچگیری بیشتر به ضرر خودتون میشه ها
طرف دو: خودم فهمیدم خواستم ببینم شما چی میگید! اصلا بگذارید وارد این مسائل بدیهی نشیم بریم سر اصل مطلب گیرم اون آمار لعنتی تون درست چرا تا حالا این بگیر و ببندها جواب میداد الان جواب نمیده؟
طرف یک: چون تا حالا اون 90 درصد با برخورد مستقیم موافق بودند اما الان نیستن جامعه مثل افکار شما ثابت نمیمونه و همیشه نمیشه یک نسخه خاص رو براش تجویز کرد. بعضی وقتها نیاز به کمی فکر و اندیشه و کار فرهنگی است و کمی هم خلاقیت!
طرف دو: یعنی شما فکر میکنید من خلاقیت ندارم؟
طرف یک: کلی گفتم
طرف دو: آخه قیافهتون یه جوری بود که احساس کردم میخواهید نشون بدید من این چیزها رو نمیدونم!
مجری: خب داریم به جای خوبی میرسیم ما هم معتقدیم که شما خیلی خوب این چیزها رو میدونید پس لطفا برامون جهانبینی فرهنگیتون را در زمینه حجاب برای ما بشکافید تا ما هم استفاده کنیم.
طرف دو: فکر می کنید خیلی زرنگید؟ اول شما اون طرح پیشنهادی من را در خصوص شتک کردن انجام بدید بعد من هم من تئوریهای فرهنگیام رو در زمینه حجاب میریزیم بیرون
طرف یک: آخه اول باید کار فرهنگی بشه بعد اون یکی اینها دو بالاند که مردم معتقدند فرهنگ در اولویته
طرف دو: ببینید یک دست صدا نداره ولی با یک بال میشه پرواز کرد
مجری: منظورتون بال فرهنگیه؟
طرف دو: چرا تیکه میپرونی؟ خودتون میدونی منظورم کدوم باله؟
مجری: بینندگان عزیز وقت برنامهمون تموم شد من احساس میکنم بعد از خاموش کردن دوربینها شاید بتونیم این بحث رو ادامه بدیم و ایشون رو متوجه یکسری مسائل بکنیم!
طرف دو: اقا من کاملا متوجه هستم
مجری: منظورم با فیلمبردار بود …. خدا نگهدار