«دفعه بعد که کافه رفتید اول پایه های زبان انگلیسیتان را قوی کنید یا یک دیکشنری همراهتان باشد چون ممکن است معنی عبارت را نفهمید یا باید از گوگل برای ترجمه استفاده کنید، خوب یا بد به هر حال اینجور حرف زدن در کافه ها انگار باکلاس است!»
به گزارش گزارشگر یک، روزنامه ایران نوشته: «هر وقت باید میشود، هرکسی را در کافهای ببیند از چند ساعت قبل استرس دارد، یدچان چون به قول خودش زبان کافهها را بلد نیست: «میدانی دفعه آخری که رفتم کافه، نه میفهمیدم توی منو چی نوشتهاند، نه از حرف زدن پیشخدمتها سردرمیآوردم، نه میدانستم چه چیزی باید سفارش بدهم. مثلاً وقتی یک پسر جوان آمد گفت اُردر دیگری؟ نفهمیدم یعنی چی. بعد گفت چاییتون رو ریچارچ کنم که باز هم نفهمیدم منظورش چیه. بعد که باز گفت لست اُردرتون چیه؟ گیج تر شدم. حالا اولی یعنی سفارش دیگرتون چیه، دومی چاییتون رو شارژ کنم، سومی هم یعن ی یعن. نمیفهمم این چه طرز صحبت کردن است. وقتی میشود همه این کلمات را فارسی گفت واقعاً چه لزومی دارد آدم اینطور حرف بزند من کارم جوری است که باید قرارهایم را توی کافه بگذارم و هر بار با شنیدن این حرفها گ. گاهی اوقات در گوگل سرچ میکنم، ببینم توی فهرست غذا چی نوشته یا چه میگویند. گاهی فکر میکنم من بیسوادم که این چیزها را نمیفهمم.»
همین دغدغه های چندی پیش در شبکه اجتماعی هم مطرح می شود. تا جایی که کاربران برای این که این روزها از خدمات کافههای تهران استفاده میکنند، مینویسند. ص غذاها را گ گ که ا ات از چیزهایی ه ی ی یک ر ت د اد یاچیزه چیزه چیزه چیزه س یای مای ساه یای.
دختر و دوستان را در یکی از کافه های مرکز شهر تهران میبینم. از همان خانههای قدیمی حیاطدار که حوض دارد و کلی باصفاست. نسیم خنک اردیبهشت ماه هم همه چیز را زیباتر جلوه میدهد. میگوید: «اولین بار که خانم کافهدار گفت «کب» بگذار روی قهوهها، راستش را بخوهمی میگوید: منظورش همان درپوش قهوه بود. خنده ام گرفت و گفتم درپوش؟ آره بگذر! راستش هر دو با هم خندیدیم. نمیدانم چه عصراری در کافهها از این کلمات استفاده میکند. شاید میخواهند همه چیز را شیکتر کنند از آن چیزی که نشاندهنده باشد.»
خ یگ ب ااپ کاپ کار ی ن گهاگه گه ر ا ا ا ا و و و ا و و ث: «« ای ج اجایک س و زا دافه. خیلی از مشتریها هم دوست دارند این کلمات را بشنوند، چون احساس میکنند جای خاصی دارند. من خودم کافهای میرفتم که سعی کرد منویش را فارسی کند مثلاً جاید لاته نوشتن آته نوشته یر چود شنای د، ش… کافهها فرهنگ را دارند. فرهنگ غذایی، فرهنگ آداب معاشرت و فرهنگ حرفزدن و … کسی که دوسر دونارد ازه کیی یگ شره معاشرت و فرهنگ فرهنگ غذایی،
حرفهای دختر جوری است که بقیه کافهها را هم میکندر رککککشمی جلب میکند. یکی ی ی: «« ای ها ی ی ی پیش پیش ک افه ش ش گف گف ت ت ا ها و ک ها م ا؟؟؟ منظورش بشقاب و چنگال بود. خب اگر قرار است انگلیسی حرف بزنیم بگویند درست انگلیسی حرف بزن ناینگلیسی حرف بزنیم بگویند درس بزنید ناینگلیسی مثلا او همه را هم سر ذوق آورده است هر کس از تجربه خودش تعریف میکند.
یکی میگوید: «برای رزرو میز هم همینجور است. مثلاً میگویند شما توی ویتینگ لیست ما هستید، یعنی توی لیست انتظار ما هستید یا میگویند ویت تا بیایم، یعنی صبر کنید تا سفارشتان را بگیرید یا قهوهای تیکوی است، یعنی قهوهتان بیرون است.»
کنار دستیاش ادامه میدهد: «یک بار رفته بودم کافه، به پیشخدمت یمر دم ڌمه میدهد: یکم بار رفته بودم کافه، به پیشخدمت یر وم ڌول خود شیی یو کنار دستیاش. ابرو بالا انداخت و گفت منظورتان فرایز است؟ فکر کنم همین زبان و اصطلاحات روی قیمت فهرست غذا یا به تقول خودشر ن منو تأثچر می. توی این فهرستها چیزهایی هست که اصلاً سردرنمیآورم. «مثلاً اپل پای» با سس نمیدانم یعنی چی؟ اما کیک سیب [با سس] خودمان چه اشکالی دارد؟ قهوه که اطوار بیشتر هم دارد. مثلاً نوشتهاند کافه اوله، یعنی قهوه با شیر البته به زبان فرانسه یا مینویسند کافه کن لچه که به ایتالیایی میشود قهوه با شیر اما ساده همهشان میشود همان شیرقهوه خودمان. البته که وقتی قهوه را با این اسامی سفارش میدهی باید قیمت بالاتری هم بپردازی.»
یکی از میز پشت سر میگوید: «کار تا جایی بالا گرفته که برای استخدام افراد داخل کافه هم آگهی انگلیسی میزند مثلاً دیش واشر (ظرفشور) و ویتر و ویترس (خدمتکار زن و مرد) نیازمندیم. انگار با این اسامی شغلهایی که خیلی شیک هستند، زیباتر جلو میدهند.»
حرف و حدیثی که بالا میبرد کلا بحثها در سمت و سوی دیگری پیدا میکند آنها هم میخواهند برای سر ادا و کافهها و اینکه چطور با همین ادا اصولها برای جذب جذب میکنند. یکی از مشتریها میگوید: «چند روز پیش رفتم کافهای که همه منودوون ش را ایرانیزه هرایزه چند روز پیش رفتم از مشتریها میگوید. فکر میکنید به جای خیار سکنجبین چی گذاشته بودند؟ ملکالتجار. نام فهرست نوشیدنی هایشان هم شربتخانه بود. یعنی اسمهای قدیمی ایرانی را روی هر کدام از نوشیدنیها گذاشته بودند. این هم یک نوع ادبازی دیگر است. شربت خیار سکنجبین، عرق نسترن و بابونه را می توانم با اسم خودش گفت و ندیاز به این همه اربت خیار سکنجبین،
صاحبان یا گرداندگان کافه ها در این باره چه نظری دارند؟ وقتی از خانم سالنگردان یا مسئول سالن اصلی کافه که باید روی سفارشها و زمان تحویل و مرتب بودن کارها نظارت کند، میپرسم چرا چنین فرهنگی بر کافهها غالب میشود، مکثی طولانیتر میکند و میگوید: «شاید برای ما که در یک کافه کار میکنیم فهمیدیم کات آان باش ، ه ه فض ادات ایا اد ه یای و ای کافه آ ایی کافه ها برای کسانی که کافهرو محیط، سخت است. به نظر من این مسئله عجیبی نیست و آدمها در حرفهها، اصطلاحات تخصصی همه را هم میگویند و در حرفهای از این کلماتی که شما مبهم برای ما عجیب نیست. به هر حال بین کافهها نرمال است مثلاً خیلی عادی است بگویی اسپرسو و همه میفهمند من. اسپرسو هم نوع قهوه ای است که عصاره گرفته است. امریکانو هم نوع دیگری از قهوه است و شاید غریبی باشد اما واقعاً جایگزینی ن. من چند کافه میشناسم که سعی میکنم از واژههای جایگزین استفاده کنیم، مثلاً به جای لاته میگویند شیرقهوه اما به نظرم شیرقهوه یک جوری است و آدمی که کافهرو را بهتر میشناسند. فکر نمیکنم خیلی ارزشی منفی یا مثبت داشته باشم.»
م ک افه یاه ی ی ی د ا ا: «« د شاشی باشی یان ب ش ش ش ج ج اج ج اج. گاهی هنوز سفارش مشتری را نیاوردهایم عکس در اینستاگرام است شو میمبینیم تبلیغ میکند بابای ه جذ جذ جذ جذ یش ی ف ی ف ف ش و ق ل م ادابازی ر عکس ای ا ا ات ام ا م ی ک افه ی ایا اه ی و ی گ جذ جذ ای ه ه ه ا ک ش ش ش یش. بای ه ساک کاها ی و و ی ص ص ص ی اس لاس خاص طن ط یشان
ئ ک افهای یگ د شه شه یان ی ای ی «:« «ا ران د گی ی و و و ی ی ای یان زیای زی. اگر وارد دنیای آیتی و کافه آیتیها و جمعهایشان شوی با کلمات روبهاروز من شوی ی گر وارد دنیای و کافه آیتیها شوید. آنها هم میتوانند از کلمات فارسی استفاده کنند، مثلاً به جای فولدر بگویند پوشه. وقتی کلمه مادر از یک زبان دیگر میآید برای توضیحش نیاز به ترسمه طولانی داری وقتی کلمه مادر از یک زبان دیگر میآید برای توضیحش نیاز دارد. اما تبدیل به عادت شده و آدمها چیزهای مقلد و کاری را انجام میدهند که به آن عادت میکنند. در حوزه مهندسی هم همینطور است. بینهایت کلمه انگلیسی در این حوزه میشود که معادل فارسی راحتتری هم اتفاقاً باشد. مثلاً بارها شنیدهام که مهندسها به جاده میگویند «رُد» اما کسی هم ایرادی نمیگیرد. حالا چرا این همه کافهها به چشمتان آمده چون یک محیط اجتماعی است تو آدمها آائم در.
اما استفاده از کلمات انگلیسی با این حجم بالا در سالن کافه ها چه دلیلی دارد، پسر کافه دار برای این موضوع هم جواب می دهد: «کافه و کار کردن در سالن در ایران خیلی کار جذابی نیست و آدم ها تا چنین کاری انجام نمی دهند چون در نهایت آن را انجام نمی دهند. را پیشخدمتی میدانند. ع ک ی ای کار را ی د د ا ک ک ک ش ش ش و و خی ا اقات ر ی ی ه ج ج ای فات اگ کافه یک موضوع وارداتی است و هویت ایرانی ندارد.»
او همینطور که چشمش روی میزها میچرخد تا ببیند کم و کسری در سالن کافه نباشد، ادامه میدهد: «در عین حال نباید این کار یک تجارت است و ما میخواهیم از آن پول دربیاوریم. خیلی از آدمهایی که کافه میآیند به کار بردن این واژهها برایشان جذاب است. شما فقط آن ماجرا را نبین یعنی خود مشتریها هم علاقهمندند با این زبان حرف یبان حرف یازند شما فقط آن طرف ماجرا را نبین یعنی خود مشتریها هم علاقهمندند. مثلاً میگویند اسپرسوی من مید باشد یا اسپرسوی من دارک باشد، یعنی اسپرسوی ملای شاید خندهدار به نظر میرسد و خیلی وقتها هم از کلمه اشتباه استفاده میکنند و ما به عنوان کافهدار خندهمان را میگیریم، اما استفاده از آن را دوست دارد.»
دفعه ای که کافه رفتید اول پایه های زبان انگلیسی را قوی کنید یا یک دیکشنری همراهتان باشد چون ممکن است معنی جمله های را نفهمید یا بخواهید از گوگل برای ترجمه استفاده کنید، خوب یا بد به هر حال اینجور حرف زدن در کافه ها مثل باکلاس است!»
انتهای پیام