زلزله، تغییر اقلیم و فرونشست زمین در تهران

این مشکل باعث فرونشست و خانه های شهرهای شهریار ، وردآورد ، ملارد و قدس از جمله فرودگاه مهرآباد ، تهرانسر و جنوب مناطق 17 ، 18 ، 21 و 22 و از جنوب جاده تهران-کرج تا نزدیک غرب تهران شد. به در تهران تنظیم شده است. نشست زمین عامل تغییرات استرس در گسل تهران است. برای پیوند تغییرات بارگذاری تنش بر روی پوسته در طول خشکسالی و زلزله ، ابتدا باید مشخص شود که چه نوع فرایندهای پوسته می تواند با پدیده های اقلیمی مرتبط باشد. زمین لرزه ها را می توان با تغییر میزان تنش وارد شده به گسل ایجاد یا سرکوب کرد. بزرگترین متغیرهای آب و هوایی که می توانند بار تنش گسل را تغییر دهند ، آبهای سطحی به شکل باران و برف هستند. مطالعات متعددی این همبستگی را تأیید کرده است.

به طور کلی ، در جایی که می توان این نوع همبستگی را مشاهده کرد ، زمین لرزه ها مشهود هستند و ریتم وقوع زمین لرزه های کوچک با بزرگی کمتر از صفر و بسیار کوچکتر از محسوس تا حدود 1.5 افزایش می یابد.
بین زلزله های هیمالیا و فصل بارندگی موسمی سالانه رابطه وجود دارد. در تابستان ، باران های شدید در دشت های هند و گنگتیک ، که شبه قاره شمالی هند را در بر می گیرد ، می بارد. این امر باعث افزایش بار تنش بر روی پوسته و کاهش میزان لرزه خیزی خرد در هیمالیا در مجاورت این منطقه می شود. اوج زمین لرزه ها در هیمالیا زمانی است که وزن کمتری روی پوسته جلگه ها در فصل خشک زمستان قرار می گیرد. برای زلزله های بزرگتر ، استنباط چنین مواردی بسیار دشوارتر می شود. مشاهده شده است که تغییرات تنش نسبتاً کوچک ناشی از تغییرات آب و هوایی می تواند بر زمین لرزه ها تأثیر بگذارد. بسیاری از شکاف های کوچک در پوسته ناپایدار هستند. جزر و مد می تواند باعث زمین لرزه های ضعیف شود. ما باید اطلاعات خود را در مورد زمین لرزه های خرد افزایش دهیم تا پتانسیل آنها را بررسی کرده و از آنها برای ایجاد زلزله های بزرگ استفاده کنیم.

در 4 و 5 جولای 2019 ، زمین لرزه های 6.4 و 7.1 ریشتری صحرای موهاوی کالیفرنیا را در شمال شرقی لس آنجلس لرزاند. تغییرات بار تنش روی پوسته در دوره های خشکسالی می تواند قابل توجه باشد. بین سال های 2011 تا 2017 ، خشکسالی متناوب سیرا نوادا و باران های سیل آسا در واقع باعث بالا و پایین شدن رشته کوه شد. از آنجا که سنگ کوه در اثر خشکسالی آب خود را از دست داده و سپس دوباره آن را بدست آورده است ، حدود 5 سانتی متر افزایش یافته و حدود 2.5 سانتی متر سقوط کرده است. این تغییرات استرس را می توان به طور بالقوه در نقص یا نزدیک آن احساس کرد.

منطقه سیرا نوادای کالیفرنیا در فاصله سالهای 2011 تا 2015 در طول دوره خشکسالی به دلیل از دست دادن آب در داخل سنگ حدود 3.5 سانتی متر افزایش یافته است. این تغییرات در بار تنش روی پوسته را می توان به طور بالقوه در گسل های مجاور احساس کرد. به طور مشابه ، پمپاژ آبهای زیرزمینی سفره های آب توسط انسان که در طول خشکسالی تشدید می شود ، با تخلیه آنها از پوسته بر الگوهای بارگذاری تنش تأثیر می گذارد. بررسی استخراج آبهای زیرزمینی در دره کالیفرنیای مرکزی و تأثیر لرزه ای آن بر گسل سان آندریاس نشان داد که این استخراجها می تواند باعث تنش جانبی در دو طرف گسل سان آندریاس شود.

این می تواند به طور بالقوه باعث قفل شدن ، لغزش و زلزله شود. اگرچه این تنش ها کوچک هستند ، اما اگر پمپ آب زیرزمینی برای مدت طولانی ادامه یابد ، می تواند اهمیت بیشتری پیدا کند و به طور بالقوه شروع زلزله بزرگ بعدی در سن آندریاس را تسریع کند. علاوه بر این ، از آنجا که میزان لغزش گسل در طول زمان بین زلزله ها افزایش می یابد ، می تواند منجر به زلزله های مکرر اما کوچکتر شود.

خروج از نسخه موبایل