«چینیها در سال ۲۰۲۱ بالغ بر ۵/۱۰ میلیارد دلار در بخش انرژی عراق سرمایهگذاری کردهاند که بیشترین میزان سرمایهگذاری خارجی صورت گرفته از سوی پکن در همان سال بوده است». مجید رئوفی، پژوهشگر حوزه انرژی با بیان این مطلب تاکید میکند که «چین نخستین کشوری بود که پس از سقوط رژیم صدام وارد عراق شد و در میادین بزرگ الاحزاب، رومیله و حلفایه عراق به اکتشاف و بهرهبرداری از نفت اقدام کرد». او همچنین می گوید:« مجموع سرمایهگذاری چین در ایران از سال ۲۰۰۵ تاکنون حدود ۲۷ میلیارد دلار بوده که بسیار کمتر از عربستان و عراق است».
به عنوان یکی از کارشناسان حوزه انرژی که در رابطه با سرمایهگذاری های چین در کشورهای مختلف تحقیق کردهاید، آیا در این رابطه آمار دقیقی وجود دارد؟ این آمار به نسبت سرمایهگذاری در ایران به چه میزان است؟
آمارهای مختلفی در این رابطه منتشر شده است که هر یک در بازههای زمانی مختلف و با رویکردهای متفاوتی تهیه شدهاند. به عنوان نمونه، دانشگاه بوستون آمریکا در سال ۲۰۲۰ مطالعه عمیق و با جزییات بسیاری منتشر کرد که مشخص شد تنها دو بانک سیاستی چین -عمده سرمایهگذاری خارج از کشور چین از سوی این دو بانک صورت میگیرد- یعنی بانک توسعه و اگزیم بانک چین طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ حدود ۲۵۰ میلیارد دلار در نقاط مختلف جهان در بخش انرژی سرمایهگذاری کردهاند که ۱۸۳ میلیارد دلار آن در قالب ابتکار «کمربند و راه» بوده است. ابتکار کمربند و راه از سال ۲۰۱۳ به صورت رسمی از سوی شی جینپینگ مطرح شد و از آن پس، عمده سرمایهگذاریهای خارجی چین در قالب این ابتکار انجام شد. از این میزان، سهم نفت ۵۰ میلیارد دلار، سهم زغالسنگ ۴۳ میلیارد دلار، سهم برقآبی ۴۰ و گاز ۳۰ میلیارد دلار بوده است. مؤسسه امریکنانترپرایز نیز طی مطالعهای اعلام کرده ارزش سرمایهگذاری چین در خارج از کشور، از سال ۲۰۰۵ تاکنون یک تریلیون و ۴۰۰ میلیارد دلار بوده است که ۴۰۰ میلیارد دلار آن از سال ۲۰۱۳ و در قالب ابتکار کمربند و راه بوده است. اگر مجموع سرمایهگذاری و ساختوساز چین در خارج از مرزها در قالب ابتکار کمربند و راه را بسنجیم، به عدد عظیم ۹۶۵ میلیارد دلاری میرسیم که به آمار منتشرشده توسط خود چینیها هم نزدیک است. چین اعلام کرده که مجموع سرمایهگذاری چین در قالب ابتکار کمربند و راه از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲ حدود ۹۶۲ میلیارد دلار بوده است.
مرکز توسعه و تأمین مالی سبز چین چند سالی است که آمار سالانه سرمایهگذاری چین در قالب ابتکار کمربند و راه را منتشر میکند. در گزارش سال ۲۰۲۱ آمده که چین در این سال، مجموعاً ۶۰ میلیارد دلار در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کرده است که بیش از ۲۵ میلیارد دلار آن در بخش انرژی بوده است. از این میزان، سهم انرژیهای پاک و سبز در حدود ۳/۶ میلیارد دلار است که در سال ۲۰۲۰ هم تقریباً همین میزان، سرمایهگذاری شده بود. همچنین ۴/۶ میلیارد دلار در بخش نفت سرمایهگذاری شده است. در سال ۲۰۲۰ به دلیل موضوعات مربوط به کرونا و کاهش قیمتها این رقم ۲ میلیارد دلار بود. چینیها در سال ۲۰۲۱ در بخش گاز ۵/۴ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی داشتند، اما نکته جالب اینجاست که از میان تمامی کشورهایی که چینیها اقدام به سرمایهگذاری در آنها کردهاند، در سال ۲۰۲۱ بیشترین سهم به عراق تعلق داشته است. میزان سرمایهگذاری صورتگرفته در کشور عراق در حدود ۵/۱۰ میلیارد دلار بوده است که بخش عمده آن به نفت و گاز تعلق داشته است.
عراق با این میزان جذب سرمایه در سال ۲۰۲۱ بعد از پاکستان و روسیه به سومین شریک مهم چین در بخش انرژی در قالب ابتکار کمربند و راه، بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱ ارتقا پیدا کرده است.
با نگاهی به نام کشورهای منتشرشده میبینیم که در سال ۲۰۲۱ عراق، تانزانیا، اکوادور، اوگاندا و کویت بیشترین جذب سرمایه را در بخش نفت از سوی چین داشتهاند.
در گزارش سال ۲۰۲۲ هم آمده که از مجموع حدود ۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارج از مرزهای چین در قالب ابتکار کمربند و راه حدود ۲۴ میلیارد دلار به بخش انرژی اختصاص داده شده است. در این سال، مجارستان با ۷/۶ میلیارد دلار بیشترین جذب سرمایه را از چین ثبت کرده است و عربستان با ۵/۶ میلیارد دلار در رده دوم قرار دارد.
ابتکار کمربند و راه همان طرح جاده ابریشم است؟
بله درست است. ابتکار belt and road همین طرح است. البته پیشتر نام آن«one belt , one road Initiative » بود که با افزایش تعداد مسیرها و کریدورها کلمه one از عنوان آن حذف شد. مطالعه دانشگاه بوستون نشان میدهد که روسیه یکی از برندگان اصلی جذب سرمایه چینی بوده است. به ویژه پس از بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸، روسیه روابطش با چین را نزدیکتر کرد و پس از الحاق کریمه به روسیه و تحریمها علیه روسیه، این همکاری نزدیکتر هم شد. روسیه توانسته طی دو دهه اول قرن جدید بیش از ۴۱ میلیارد دلار جذب سرمایه از چین داشته باشد. پاکستان نیز در قالب مگاپروژه «CPEC » یا کریدور اقتصادی چین و پاکستان، موفق شده سرمایهگذاری بالایی از سوی چین جذب کند.
به نظر میآید که کشورهای خاورمیانه هم روابط نزدیکی با چین برقرار کردهاند.
همین طور است. چین از سال ۱۹۹۳ به بعد به واردکننده نفت تبدیل شد. پیش از آن، تولید داخل چین کفاف تقاضا را میداد و حتی در مقاطعی چین صادرکننده نفت بود. مثلاً در دوره «مائو» چین صادرکننده نفت به ژاپن هم بود، اما از سال ۱۹۹۳ و در پی گشایشهای اقتصادی که متعاقب سیاست درهای باز «دنگ شیائوپینگ» محقق شد، به جهت توسعه فزاینده و رشد اقتصادی بالای چین، این کشور مجبور شد به سمت واردات نفت حرکت کند. با این وجود که در آن سالها بزرگترین صادرکننده نفت به چین، کشور عمان بود، از آن جهت که چین، اوضاع خاورمیانه را ناپایدار تلقی میکرد، تلاش داشت عمده نفت موردنیازش را با سرمایه گذاری در آسیای مرکزی، آفریقا و آمریکای لاتین فراهم کند، اما هر چه پیش رفتند، دریافتند که نمیتوانند از آسیایغربی چشمپوشی کنند. چراکه با وجود میزان سرمایهگذاری صورتگرفته مثلاً در آسیای مرکزی و کشوری مانند قزاقستان، نتیجه کار چندان رضایتبخش نبود و حتی موجب شد تا برخی از سرمایهگذاریهای صورتگرفته هم سودمند نباشد. یا حتی در ترکمنستان در بخش گاز نیز سرمایهگذاری صورتگرفته مطلوب بود، اما این کشور آنقدر نفت نداشت تا بتواند به نیاز چینیها پاسخ دهد. چینیها در آفریقا به کشورهای آنگولا و نیجریه رفتند. در آمریکای لاتین سرمایهگذاری هایی انجام دادند، اما دریافتند برخلاف آنچه تصور میکردند با وجود چالشهایی که در منطقه آسیای غربی وجود دارد، این منطقه بیشتر از سایر نقاط دنیا برای سرمایهگذاری در حوزه نفت مناسب است. چرا که دارای میادین بزرگ و پربهره و با پتانسیل تولید بالاست. همکاری گسترده با عربستان و امارات که جای خود دارد، در همین کشور عراق، با وجود فضایی که در سال ۱۹۹۷ بر آن حاکم بود، چینیها نخستین قراردادشان را برای توسعه میدان الاحزاب امضا کردند و در سال ۱۹۹۸ در میدان حلفایه وارد شدند. البته این قراردادها در دوره ریاست جمهوری صدام راهی از پیش نبرد و پس از سقوط رژیم صدام بود که چینیها به عنوان نخستین کشور وارد عراق شدند و قراردادهایی در رابطه با بهرهبرداری از میادین بزرگ این کشور امضا کردند. حضور شرکتهای چینی در عراق از طریق شرکت ملی نفت چین در سال ۲۰۰۹ و همزمان با برگزاری دور اول مناقصات توسعه میادین بزرگ عراق آغاز شد. از آن زمان تاکنون ۷ شرکت چینی از جمله سه شرکت بزرگ دولتی این کشور، شرکت ملی نفت چین، ساینوپک و شرکت ملی نفت فلات قاره چین، در توسعه میادین اصلی کشور عراق شامل رمیله، حلفایه، قرنه غربی ۱، الاحزاب، تقتق و … و نیز احداث زیرساختهای انتقال نفت که مهمترین آن خط لوله انتقال نفت میسان است، مشارکت داشتهاند.
برخی میگویند سود چینیها از پروژه الاحزاب چندان زیاد نبوده. چرا که قرارداد آن صرفاً قرارداد خدمات فنی است و در ازای هر بشکه تولید نفت در ابتدا ۶ دلار و در سالهای بعد تنها ۳ دلار عایدی داشتند. اما چینیها حتی همین میزان سود را هم پنجرهای به سوی بهرهبرداری از میادین بکر و توسعهنیافته عراق میدانستند؛ میادینی که میتوانستند نیاز روزافزون چین به نفت را تأمین کنند. چینیها آنقدر مایل بودند وارد عراق شوند که پیش از برنامههای توسعهای آقای شهرستانی وزیر نفت وقت عراق در سفر جلال طالبانی رئیس جمهور وقت این کشور به چین پذیرفتند که قرض ۸ میلیارد دلاری عراق به چین را ببخشند. من به عراق اشاره کردم اما همانطور که میدانید روابط چین با عربستان هم در سطوح بسیار عالی در حال پیشروی است. ازجمله توافقات و تفاهمات گستردهای که در جریان سفر شی به عربستان منعقد شد.
محمد بن سلمان در گفت وگو با شبکه فاکس نیوز اینطور عنوان کرده است که ما از چینیها نخواستیم برای بهبود روابط عربستان با ایران کاری انجام دهند. خودشان راسا در این رابطه وارد عمل شدند. این موضوع مهمی است اما دلیل این تصمیم گیری پکن چه بود؟ دلیل تنش زدایی چینیها از این روابط چه بود؟ تنها به واسطه تامین امنیت انرژی به این شکل عمل کردند؟ جالب است که در خردادماه سال جاری هم عربستان میزبان دهمین کنفرانس اقتصادی اعراب با چین بود که با حضور مقامات و شرکتهای بزرگ عربی و چینی برگزار شد.
مجمع مشترک چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس سالهاست که برگزار میشود.
بله این دهمین دوره آن بود
سالهاست که چین ارتباط نزدیکی با اعضای شورای همکاری خلیج فارس دارد. صادرات نفت و فراوردههای نفتی و الانجی به چین، سرمایهگذاری در چین و جذب فناوری و سرمایه چینی در این کشورها طی سالهای گذشته، مسیر اصلی همکاری آنها بوده است. منابع نفتی شورای همکاری خلیجفارس نقش مهمی در نقشه نفت ابتکار کمربند و راه ایفا میکند. بههمین دلیل هم هست که طی همه این سالها، عربستان و امارات متحده عربی بزرگترین شرکای اقتصادی چین در آسیای غربی بودهاند. برای چین، اتکای بلندمدت به نفت این منطقه، دلیل بسیار مهمی برای حفظ و توسعه روابط با این کشورهاست که البته عمدتاً جزو متحدان ایالات متحده در آسیای غربی هستند.
چینیها خوب میدانند که کشورهای منطقه آسیای غربی هستند که میتوانند سالها نیاز روزافزون چین به انرژی را تأمین کنند. چین استراتژی امنیت انرژی چین خود را در سال ۲۰۲۱ بازنگری کرده است و قرار شده ۴ اصلاح و یک مورد همکاری در استراتژی قبلی اعمال شود. ۴ اصلاح موردنظر، بهبود ساختار مصرف انرژی این کشور، متنوعسازی در تأمین انرژی، بهبود فناوریهای انرژیمحور و در نهایت بهسازی سیستم انرژی برای رشد سریعتر آن است. اما همکاری موردنظر که در بحث ما هم مهم است، «همکاری همهجانبه با تمامی کشورها برای تحقق امنیت انرژی این کشور در یک حوزه گستردهتر» است. یکی از مهمترین بازوهای چین درروابط خارجی این کشور، «دیپلماسی انرژی» است. درواقع، امنیت چین، به روابط بین المللی بهروز و دقیق این کشور نیز مرتبط است. بنابراین برای اینکه چینیها به لحاظ سیاسی هم بتوانند نفوذ بیشتری در کشورهای جهان داشته باشند، باید روابطشان را با کشورهای قدرتمند منطقهای و جهانی گسترش دهند تا از این حیث بتوانند امنیت انرژی خود را که استراتژی جدیدی برای آن طراحی کردند، تأمین کنند. امنیت انرژی، مهم ترین پارامتر تدوام رشد اقتصادی چین و رشد اقتصادی هم مهمترین عامل تداوم حاکمیت حزب کمونیست بر سرزمین بزرگ و پرجمعیت چین است. چین که بزرگترین مصرفکننده و واردکننده حاملهای انرژی فسیلی و همچنین بزرگترین تولیدکننده انرژیهای پاک جهان است، بهترین منطقه برای تأمین منافع اقتصادی خود را آسیای غربی میداند. چراکه هم میتواند انرژیهای پاک خودش را در این کشورها توسعه دهد، هم به این کشورهای ثروتمند، صادرات کالا، خدمات و فناوری داشته باشد و هم اینکه واردات نفت خود را از این کشورها به راحتی تأمین میکند. این کشورها معمولاً زیرساختهای توسعهنیافتهای دارند که باید برای توسعه آنها اقداماتی صورت گیرد و مجدداً برای چین فرصت مناسبی است تا بتواند در بازار توسعه زیرساختهای این کشورها هم وارد شود. این منطقه، منطقهای است که میتواند انرژی پایدار برای چین فراهم کند. چراکه آسیایمرکزی نشان داد که بخش عمده اخبار منتشرشدهاش درباره منابع انرژی، پروپاگاندا بوده و وضعیت تولید مداوم و با حجم بالای نفت و گاز در آن چندان جدی نیست. روسیه به هر حال مشکلات خاص خودش را دارد و در استراتژی امنیت انرژی چین نیز متنوعسازی مبادی ورودی نفت و گاز و زغال سنگ بسیار مهم است. برای چین مهم است که تنها به یک کشور وابسته نباشد و بتواند نیازش را از کشورهای مختلفی تأمین کند. ضمن اینکه چین و روسیه در عین نزدیکی روابط، یک رقابت پنهانی هم با یکدیگر دارند که هیچوقت از دیدهها پنهان نبوده است. یعنی درست است که به یکدیگر نزدیک هستند، اما در جریانهای مختلف و مواردی چون جنگ اوکراین، چینیها خود را درگیر حواشی کشورمتحد خود یعنی روسیه نکردند و استراتژی متفاوتی را برگزیدند. به صورت کلی میخواهم بگویم که چینیها در ارزیابیهایشان به این موضوع رسیدهاند که همکاری با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بهعلاوه ایران و عراق، آنها را در دستیابی به اهدافش یاری خواهد رساند. این منطقه میتواند در بلندمدت امنیت انرژی چین را تأمین کند. علاوه بر این، طی سالهای اخیر بحث تأمین امنیت تنگه هرمز یکی از موارد بسیار مهمی بوده است که باید به آن اشاره کرد. بحث جنگ میان عربستان و یمن هم، یکی دیگر از موارد قابل ذکر است. تهدیدات امنیتی که پالایشگاهها و میادین نفتی عربستان با آنها مواجه هستند، مورد بعدی است. در چنین شرایطی، بسیار منطقی است که چین وارد همکاری با دو کشور بزرگ این منطقه یعنی ایران و عربستان شود تا بتواند هم این محیط را به محیط آرامتر و با چالش کمتری تبدیل کند و هم اینکه بتواند با هر دو کشور که هر دو از پتانسیلهای بسیار زیادی برای استفاده از انرژیهای پاک، جذب فناوری و سرمایه چین و همچنین تأمین انرژی فسیلی مورد نیاز این کشور برخودارند، ارتباط گستردهتری داشته باشد. در چنین شرایطی طبیعی است که چین که همیشه سعی میکند در تنشها میاندار باشد و میان دو کشور توافق برقرار کند. باید توجه داشته باشیم که محیط پرتنش به نفع ما نبوده و نخواهد بود. ما باید تلاش کنیم اگر چالشی هم وجود دارد با کشورهای منطقه به ویژه کشوری چون عربستان که مانند ما یکی از قدرتهای بزرگ این منطقه است، به کاهش تنش و چالش برسیم. این امر دارای منافع بسیار زیادی برای ماست. مثلاً وزیرخارجه ما طی روزهای گذشته دیداری با یکی از مقامات کشور جیبوتی داشت و اعلام شد روابط ما با این کشور عادی سازی میشود. بعضی میگویند که جیبوتی اصلاً در کجای نقشه جهان قرار دارد، اما این کشور با توجه به موقعیت ژئوپلتیکی که دارد از جایگاه خاصی برخودار است. با ایجاد صلح میان عربستان و یمن که از جمله مواهب بهبود روابط تهران و ریاض است، منطقه ما با تنش کمتری مواجه خواهد بود. البته تدوام این شرایط به شرطی است که منافع تمامی طرفها ازجمله ایران تأمین شود. چرا که در غیر اینصورت با وجود میانداری چین در روابط ایران وعربستان، رابطه پایداری در کار نخواهد بود و ممکن است چالش های جدیدی ایجاد شود.
به نظر میرسد میزان سرمایه گذاری صورت گرفته در امارات متحده عربی بسیار بیشتر از ایران باشد. چرا بازار انرژی کشورهای عربی برای چینیها به نسبت ایران تا این اندازه جذاب تر است؟ به جهت تحریمها است؟ اگر از این جهت است که روسیه نیز همین حالا تحت تحریم های غرب قرار دارد اما میبینیم که بیشتر کشورهای جهان از جمله چین و هند محدودیتی در روابط خود با روسیه ایجاد نکرده اند.
۲ نکته وجود دارد. اولا نوع تحریم های ما با روسیه بسیار متفاوت است. ثانیاً بعد از جنگ اخیر اوکراین، سرمایهگذاری چین در روسیه نیز کاهش یافته است. تحریم های سال ۲۰۱۴ روسیه، پس از الحاق کریمه به خاک روسیه، تحریم های سبک و بیشتر معطوف به تحریم های توسعه آینده روسیه بودند. مثلا شرکت های نفت و گازی بینالمللی که با فناوری های پیچیده در قطب شمال در حال اکتشاف نفت و گاز بودند، دیگر امکان ادامه فعالیت پیدا نکردند. یا روسیه امکان توسعه LNG را تا حدودی از دست داد. هرچند که شرکت هایی چون توتال انرژیز همکاری خود با شرکت نوواتک روسیه در مجتمع LNG یامال را ادامه دادند، طرحهای بعدی توسعه الانجی روسیه عموماً متوقف شدند. در مقطع فعلی هم، تحریمهای نفتی روسیه بر پایه تحریمهای قیمتی است و نه تحریم همهجانبه و ممنوعیت فروش نفت. یعنی این تحریمها هیچگاه به اندازه تحریم های ایران ، شامل تحریم کامل فروش نفت این کشور نبوده است، تحریم هایی که در دوره ترامپ به اندازه ای جدی شد که صادرات نفت ما را به ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه رساند که مراجع ناظر رسانه ای حتی به رقم ۱۵۰ هزار بشکه هم اشاره میکنند. به هر حال میخواهم بگویم تحریم های دو کشور روسیه و ایران تفاوت های بسیار زیادی با هم دارند . بعد هم باید توجه داشته باشید که ۵ میلیون بشکه صادرات نفت روسیه را نمی توان به راحتی از بازار حذف کرد. در صورتی که نفت ما را در مرحله ای که در بازار نفت، افزایش عرضه داشتیم و تقاضا هم به اندازه عرضه نبود، به راحتی کنار گذاشتند. اما در هر حال چینیها در تمامی این سالها حتی در اوج تحریم های ترامپ نیز به خرید نفت ایران را ادامه دادند و اینطور نبود که آن را کاملا متوقف کنند. اما اینکه فکر کنیم در شرایط فعلی، شرکتهای بزرگ چینی در توسعه صنعت نفت و گاز ما حضور جدی و پردامنه داشته باشند، کمی دور از تصور است. شرکت های بزرگ ملی چین از جمله « ساینوپک، پتروچاینا و شرکت ملی نفت فلات قاره چین عموماً در بازارهای جهانی حضور دارند و جزو پردرآمدترین شرکت های جهانی هستند. به عنوان نمونه در لیست Global Fortune ۵۰۰ دو شرکت CNPC و ساینوپک در رتبه ۴ و ۵ شرکت های بزرگ جهانی از لحاظ میزان درآمد سالانه قرار دارند. شرکتهایی که با این ابعاد در بازارهای جهانی حضور دارند، ریسک های بزرگ انجام نمی دهند. همه پیوندها قطع نمی شود، اما این قدر هم بی احتیاط عمل نمی کنند. چرا که ممکن است با تحریم مواجه شوند. بهویژه در دوره ترامپ، زمانی که او شرکت بزرگ و مهم «هواوی» را تحریم کرد چینیها بسیار نگران بودند که CNPC و ساینوپک هم تحریم شوند. زمانیکه توتال از توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی خارج شد، قرار بود CNPC آن را ادامه دهد که این شرکت هم به جهت ریسک های موجود از ادامه همکاری خودداری کرد. بنابراین چینیها تا جایی با ایران تحت تحریم، همکاری میکنند که فعالیت شرکتهایشان در بازارهای بین المللی تحت الشعاع قرار نگیرد، یا آن منافع گسترده ای که در دنیا دارند تحت تاثیر لجبازی مقامات آمریکایی قرار نگیرد. اما به هر حال برای اینکه نشان دهند که از استقلال سیاسی برخودار هستند، همیشه به خرید نفت شان از ایران ادامه داده اند. در حال حاضر شرکت های چینی نگاهی هم به دوران بعد از تحریم های ایران دارند که مانند عراق بتوانند مجدددا در بازارهای کشورمان و میادین نفت و گاز جذاب کشورمان حضور داشته باشند. اما در شرایط فعلی، شرکت های چینی تلاش میکنند سرمایه و موقعیت شان را برای یک یا دو میلیون بشکه نفت به خطر نیاندازند و وارد مناطق و میادین کم ریسک تر شوند.
آمار دقیقی از میزان سرمایه گذاری چینیها در حوزه های اقتصادی و صنایع ایران وجود دارد؟
مؤسسه امریکن انترپرایز میگوید مجموع سرمایهگذاری چین در ایران از سال ۲۰۰۵ تاکنون حدود ۲۷ میلیارد دلار بوده که بسیار کمتر از عربستان و عراق است. در ابتدای قرن جدید، همچون سالهای جنگ تحمیلی و دهه ۹۰، روابط ایران و چین کاملاً رو به گسترش بود. چینیها در سراسر ایران پل، سد، راهآهن و تونل ساختهاند. شرکتهای چینی گروه سیتیک، نورینکو و CRV همگی نقش اساسی در ساخت و گسترش سیستم متروی تهران داشتهاند. شرکت کشتی سازی دالیان قراردادهای بزرگی برای ساخت نفتکش های VLCC با ایران داشته است. در ساخت خطوط راه آهن با ایران همکاری داشته اند. در حوزه پتروشیمی و پالایشگاه و حوزه نفت نیز با ما همکاری داشته اند. به صورت کلی چینیها در حوزه های زیرساختی ایران حضور فراوانی داشته اند. در بخش تأمین مالی، اگزیمبانک چین نقش اساسی در تأمین اعتبار این پروژههای کشتیسازی و همچنین پروژههای بخشهای راهآهن و برق در ایران داشته است. همچنین در اوایل دهه ۲۰۰۰ ،شرکتهای دولتی چین در صنعت گاز ایران نیز فعال شده بودند. البته قراردادهای زیادی بسته شد، بعضی به سرانجام رسیدند و بعضی نه. بعضی از این پروژهها یک فاز به بهرهبرداری رسید و ادامه پیدا نکرد.
قرار بود با برجام این همکاریها بیشتر شود که با خروج ترامپ از این توافق، این همکاریها به کمترین حد خود رسید. ما در اوج دوره تحریمها بهسازی پالایشگاه آبادان را با یکی از شرکت های زیرمجموعه ساینوپک با سرمایهگذاری ۲ میلیارد دلاری این شرکت به سرانجام رساندیم. فاز جدید آزادراه تهران- شمال هم یکی از مپروژه هایی است که مسؤولان وزارت راه از احتمال انعقاد قرارداد جدید با چینیها گفتند. البته طی سال گذشته و به ویژه بعد از سفر «شی جینپینگ» به عربستان یکسری وقایع نیز به وقوع پیوست. بعد از این سفر و گلایه هایی که ایران نسبت به موضعگیری چینیها در مورد بیانیه شورای همکاری خلیج فارس در رابطه با جزایر سه گانه ایرانی داشت، چینیها برای اینکه نشان دهند همچنان رفیق دوران سختی های ایران هستند، در سفر آقای رئیسی یه پکن طرحهایی را برای افزایش همکاری با ایران مطرح کردند که بسیار امیدواریم محقق شوند. احتمالاً ما در قالب دو سازکار تهاتر نفتی و سازکار سایناشور بتوانیم با چینیها همکاری های بیشتری داشته باشیم.
۳۱۱۳۱۱