ضرورت گفت‌وگوهای اقناعی در جامعه

انسان با چشم وگوش علم پیدا می کند اما با ابزار عملی یعنی مانند دست وپا وزبان . آن علم را محقق می سازد. اگر چشم وگوش خطری را بفهمد ابزار عملی بدون توان حرکتی باشد. نمی تواند خود را از خطر برهاند . ر ای ف هیچک ی و ا ا ک ک ک ک ی ی ا ا ا ا ا ا ا ا ر ر ی ا ا ام ا اد ا ا ا ا ا اک به درستی انجام وظیفه کرده اند. اما در مرحله عمل دست وپا از اجرای عملی مطابق با ادراک باز مانده اند.

امیر المومنین علی (ع) در یکی از حکمت های نهج البلاغه(حکمت ۱۰۷) می فرماید: رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَ آوردا حال یَنْفَعُهُ بود، حال یَنْفَعُهُ. و سودش نکرد. این تعبیر بلند نشان می دهد که چه بسا عالمانی که جاهل اند چه در آموزه دینی آنچه در برابر جهل است، عقل است ونه علم به این معنی که ممکن است کسی عالم باشد اما از نیروی تعقل وخردورزی محروم باشد.

مرحوم آیت الله العظمی بهجت (ره) به هرکسی که از ایشان طلب نصیحت می کرد فرمود:
از پیام اک (ص) وای ا اس (بار الاو ا ا 40 ص ص): َ َ َ ِ َا یَ َ َ َ اَ هرکس به علمش عمل کند. خداوند چه را که نمی داند را به ارث به او منتقل می کند.
واژه «ورثه الله» بیانگر آن است که حتی زحمت تعلم وادگیری را بر چنین بنده ای تحمی.

یکی از آسیب های فردی واجتماعی که ممکن است پدید آید همین فاصله است، فاصله بی. هم در رفتارها وسلوک های فردی وهم در سلوک های اجتماعی. کاستن از این فاصله و منطبق کردن علم وعمل بر هم، می تواند مسیر پیشرفت وترقی را هموار هموار کاستن از این باشد. در واقع علمی که به آن عمل نمی شود مصداق اتم علم غیر نافع است که در روایت به شیوه ایجابی از خداوند وجودش را درخواست می کنیم : اللهم ارزقنی علما “نافعا” (الکافی ج ۲ ص ۵۸۴)وبه شیوه سلبی از علم غیر نافع به خدا. پناه می بریم : اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع (بحار الانوار ج ۸۳ ص۱۸)
حال برخی از ادراک ها ی اجتماعی ما فارغ از جناح بندی های سیاسی، محل جماع هستند به این معنی که همه گروه های اجتماعی بر ضرورت عمل به این ادراکات اذعان دارند. یافتن این اجماعیات کار سختی نیست، اما اگر همان ها، مورد عمل واقع شود و تاثیات کار سختی باشد، اما اگر همان ها، مورد عمل واقع می شود تأثیرات یاوان.

ادراک جمعی ما این است که جامعه نیازمند یکپارچگی و پرهیز تاز تشتت و پرا. اما در عمل مسیری را طی می کنیم که با این ادراک منطبق نیست . نقد ناقدان ودفاع مدافعان از هر پدیده ای بسیار خوب ولازم است اما آن را باید در بستری کرد که وفاق جمعی خدشه نبیند و این مهم نیاز به شکل گفتگوهای سازنده در جامعه است . گفتگو حتی در قرآن کریم بین خداوند وشیطان شکل گرفته است . تمرین گفتگوهای سازنده امری برای جامعه ما است . در گفتگوهای سازنده اصل وجود وشخصیت در مقابل رسمیت شناخته می شود و سخن ویا دی وگفتگو ثمره خود را در اقناع سازی نمایان می کند . وبا این شیوه وفاق و یکپارچچگی کمتر آسیب دیده وجامعه از افتادن به وادی تشتت وپری مادی تشتت وپری.
جمع آوری موارد ادراکی و تامین ساز وکارهای عملی ساختن آن، مهمترین موارد امروز جا.

مهم تفاوت بین اثبات واقناع در مباحث اجتماعی ( البته نه در علوم عقلی ) در دو چیز اول اثبات می شود، ممکن است زبان در مقابل را ساکت کند اما دلش همچنان آرام است اما در اقناع دل طرف مقابل آرام می گیرد . ودیگر که در اثبار باید از ابزار ابزار جامعه ما امروز بیش از اثبات به اقناع نیاز دارد . گفت وگوهای اقناعی ضروری هستند که می توانند تبدیل به ادراک به وعمل شوندو به کد.

خروج از نسخه موبایل