فرهنگ فصل مشترک، ممیزه و شاخصه انسان بودن و حضور انسان در جهان است. اخلاق مندی و دین ورزی، عرفان و اشراق و سلوک ورزی های عرفانی، اندیشوری و خردورزی های کنه جویانه، کشش ها و کنش ها و چشش ها و خیزش های خلاق عمل ذوقی و زیباشناختی و هنرمندانه، معرفت ورزی های علمی و فناورانه همه یکسر. از مصادیق فرهنگی بودن و حضور فرهنگی انسان در جهان اند و هستند و تا خواهند بود. هر وصف و تعریفی که از هستی و چیستی انسان و انسان بودن و چگونگی حضور آدمی در جهان داده می شود از آن ها ای ابزارساز هستند. وجوده ای خردمند و خردورز، نشانه پرداز و نمادورز، چندزبانی(polyglot) و بهره مندی از انواع و اطوار و اقسام زبان های مفهومی و غیر مفهومی و وصف ها و تعریف های پرشمار دیگر از این دست، همه مسبوق به اثبات فرهنگ و چگونگی بودن هستند. و حضور فرهنگی انسان در جهان هستند. نگاه حکیمانه فردوسی حکیم و خردمند را به فرهنگ و تعابیر ژرف و مغز و نغز او را در وصف فرهنگ ببینید:
ز دانا بپرسید پس دادگر
که «فرهنگ» بهتر بود یا گهر؟
چنین داد پاسخ بدو رهنمون
که «فرهنگ» باشد ز گوهر فزون
که فرهنگ آرایش جان بود
ز گوهر سخن گفتن آسان بود
گهر بی هنر زار و خوار است و سست
به فرهنگ باش روان تندرست
متأسفانه میان ما و این نوع نگاه و این نوع فهم فاخر و ژرف و اخلاقی از فرهنگ و این نحوه زندگی است که فردوسی حکیم و خردمند در وصفش سخن گفته فاصله و فراق بسیار افتاده است. فاصله و فراقی غم انگیر! غم انگیز تا آنجا روزهایی را که به مناسبت پاس و گرامیداشت فرهنگ و به نام فرهنگ در شهرها و زادگاه هایمان برگزار می شود نه گرم و صمیمی احساسشان کنیم نه گرمی و صمیمی با مشارکت و حضور شورمندانه و پر سور و سرور و نشاط شهروندان پاس. و گرامیشان می داریم.
سالروز فرهنگی هشتگرد شهر بر همه هشتگردیان و ساوجبلاغیان گرامی و فرخنده باد! باغستان ها و تاکستان ها و چنارستان های رنگارنگ و مزرعه های پربار و برکت شهرستان ساوجبلاغ که در روزگاران باستان به چشمه سرها و جویبارهای پر آب و سرد و زلال و و رودخانه های فصلی اش شهره بوده و نام ساوجبلاغ هم معرف همین اوصاف است. چونان گهواره ای در میان دشت های فراخ و بدست آوردن خیز از استان زنجان و قزوین گرفته تاآن سوی استان البرز، دشت های رتی دهر گگرامین. کاروانسرای صفوی ینگی امام هشتگرد شهر چونان دیگر کاروانسراهای ایران زمین شریان ها و شاهرگ های ارتباط و داد و ستد و تجارت کثیرالاضلاع و کثیرالافعال و اهداف در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ما ایرانیان بوده است.
این تنها شناسنامه هویت ساوجبلاغیان و هشتگردیان نیست. در غرب شهر هشتگرد و شهرستان ساوجبلاغ یکی از غنی و کهن ترین محوطه های باستانی میهن ما قرار گرفته است که از هزاره های نوسنگی تا روزگاران متأخر دوره به دوره آثار تاریخ و فرهنگ ملت و میهن ما را در لایه ها و نهشت های باستانی خود ادامه می دهد. و نهان دارد و همچنان با کلنگ باستان شناسی می توان یک جهان تاریخ و فرهنگ از درونشان برکشید. استاد بنام و باستان شناس توانا و آزموده میهن آقای دکتر یوسف مجیدزاده هر کجا که جانشان در صفت و عمرشان دراز باد! با هیأتی متشکل از باستان شناسان کارآزموده میهن، دو دهه و نیم پیش طومار قطور کاوش های عظیمی را در محوطه ازبکی می سازند و می سازند که خرمن هایشان بس عظیم و بی بدیل بود. ح اُز ُزاساه ی و و ا ان اتات ا و د ا از ز و ا ایخ ا ا ا و و ات و آه باه خاخ.
البته و صد البته همه روز ما روز فرهنگیست. نوزاد انسان پیشاپیش با یک جهان استعداد و امکانات عظیم و بی نظیر فرهنگی چشم در جهان می گشاید. ما آدمیان هستند و هستند فرهنگی و فرهنگ پذیر و فرهنگ ساز هستیم. فراخوانده شده ایم تا جامعه و جهان بشریمان را با کنش های سازنده و خلاق خود بنیاد نهیم و بسازیم و بپا کنیم. همه ما فرهنگی زاده می جبران و فرهنگی زندگی می کنیم و فرهنگی چشم از جهان فرومی بندیم. دین هم مصداقی از زیست اقلیم و عالم فرهنگی ما در نسبت با امر قدسی و رازِ کنه و سرچشمه هستی و حکمت و خرد و معنا و معرفت و راستی و فرجام بودن و نبودن ما در جهان است. نوع اقتصاد و نحوه معیشت ما ذوق و ذائقه زیباشناختی و زیباپسندی ما. کش ها و کنش ها و چشش ها و خیزش های معرفت ورزانه ما از هر جنس و نوع و قسم و در هر سطح و عمق همه در ذیل مفهوم فرهنگ و حضور فرهنگی انسان در جهان تعریف می پذیرند و تعریف می شوند.
آسیب به فرهنگ، تحقیر و تضعیف و تخفیف فرهنگ، تحقیر و تحریف و تخفیف انسان را به دنبال داشته است. متقابلاً شکوفان شدن فرهنگ، شکوفان و درخشان شدن سپهرهای دیگر زندگی را در پیش داشته است. پاکیزگی، زیبایی، نظم، اخلاق و ادب و رسم درست زیستن، احساس مسئولیت به سرنوشت خود و دیگری، مراعات قانون، نشاط سازندگی و آفرینش و اراده و عزم و کنش و کوشش به سوی و برای یک زندگی عزتمندانه و آبرومندانه، دادورانه و دادگرانه. زیستن و داورانه و دادگران داوری و مجاهدت کردن. آزادی را در ذیل مسئولیت و قانون را در ذیل تعریف کردن همه مصادیق فرهنگ و زیست فرهنگی و حضور با نشاط و شور و شوق و ذوق و سور و سرور آفرینندگی و فرهنگ مندی آدمیست.
روزهای فرهنگی را زیر سقف و ساختمان این نهاد و آن تشکیلات اداری و دولتی محصور و محبوس نکنیم. کلیشه ای و تشریفاتیشان نکنیم. به درون مردم ببریمشان. در میان و هله برگزار می کنند. آنگاه شیرینی ثمرات و برکاتشان را در همبستگی اجتماعی و وفاق ملی ببینیم و بچشیم. زیر آسمان شهرمان ماه روزها و سالروزهای فرهنگ را در میان دست افشاندن ها و پای کوفتن های پرشور و سور و سرور شهرهای شهرمان جشن بگیریم و پاس و گرامی بداریم. خانه اش را دوست و پاس می دارد خانه همسایه را هم دوست و پاس و گرامی می دارد. سوره ها و سرورهای خوش و نجیب و اصیل چونان عطر و رایحه خوش آزاد و رها بر بال نرم نسیم و باد به سرزمین های پیرامون دامن می گسترند و بر شامه های تندرست خوش می نشینند. حسن ختم سخنان «فرهنگ»، مضرب مشترک همه مصادیق و جلوه های انسان بودن ما در جهان است.
* پیام دکتر حکمت الله ملاصالحی (استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیان ایران شناسی) به مناسبت ۱۷ آذر روز فرهنگی شگر ه
۶۵۶۵