مشت ویل اسمیت، طعنهی تاریخ به ریاکری است. به نمایشهای جعلی این سالها که ادعای نمایندگی صداهای خاموش رت هارند و حمایت از مقاومت صداهای خاموش است. درست در مراسمی که سر تا تهش مملو از بازیهای دروغین حمایت از اقلیتهاست و چپ و راست سن را سیاهان، زنان، زنان سیاهپوست، ناتوانها یا کمتوانهای جسمی انباشتهاند، ضربه ای غیر قابل تشخیص از اقلیتها روی نماینده دیگری از اقلیتها مید، درست با همان مشخصاتی که دارند. فیلمهای «زشت»، «قبیح» و «نژادپرست» دوران قدیم نشان میدادند «سیاه»های محله ای هارلم چطور ممکن است به هم بپرند و در چشم بههمزدنی دیگری را نفله کنند.
مشت ویل اسمیت، ضدزنترین حرکت «رئالیستی» اسکار در سالهایی است که کل دنیا بسیج شده در دنیای «نمایش»، حقوق زنان را احیا کنان را احیا کنان را احیا کنان را.
مشت ویل اسمیت در همان میزانسنی زده شد که ستارههای لیموزینسوار، در شعار حمایا کرا او. اگر میشود یک آن، غیرتی شد و برای «دفاع از خانواده» کوبید توی صورت از طرف مقابیس جر میشود یک آن، غیرتی شد و برای «دفاع از خانواده» کوبید. درخواست از خانواده بزرگش، از ملتش، از میهنش «دفاع» کند. همه جنایتهای تاریخ به همین بهانه انجام نشده است؟ همهی کشتارهای میلیونی از همینجا آغاز شد که ی تارهای میلیونی چه از آنها که یکی از آنها ازازز آمده و همهی کشتارهای میلیونی از همینجا آغاز شد.
مشت ویل اسمیت، ضربهای جانانه به صورت آکادمی است که چند نفر از آنها را حذف کردند که حالا به بعد فقط به بعد ریاکار جایزه خواهند داد. فیلمهایی که حمایتشان از اقلیتها را توی وترین بگذارند و بگذارند تا هر کودن تقی کنند «پیامهای انساندوستانه» ی فیلمها را بهتمامی درک کند بهتمامی کند. حالا «دیکتاتوری اقلیت» جایگزین دیکتاتوری های قبلی شده است، آنجا را چنان تنگ کرده است که خالق پدرخوانده می آید روی سن، با شرمندگی از این که وقتی بقیه را می گیرند، سن را به سرعت ترک می کند و آن دو اسطوره را هم می برد تا برای لوسابازی های جوانک های کج و کوله. وقت کم نیاید.
مشت ویل اسمیت فاش کننده ای از دست رفتن اعتماد به نفس آکادمی است که دیگر نه توان و ابتکار برگزاری یک مراسم منضبط و دقیق را دارد که حضور یک مجری کاریزماتیک باعث هر کس هرچه به ذهنش میرسد نگوید، نه شجاعت این را که مشتپرانها را از مراسم می کند. اخراج کند و جایزهشان را هم پس بگیرند.