هبه مهریه

گاه پیش می‌آید که خانمی به موجب سند عادی یا رسمی تمام یا بخشی از مهریه خود را به شوهرش می‌بخشد. سؤالی که در این مورد به کرّات شنیده می‌شود، این است که آیا چنین بخششی قابلیت رجوع دارد یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال لازم است ابتدا به طور مختصر با مهریه و انواع آن و روش‌های رایج در تعیین آن آشنا شویم؛ سپس بخشش مهریه را باتوجه به انواع مختلف آن مورد بررسی قرار دهیم. به موجب ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مهریه مالی است که به مجرد عقد، زوجه مالک آن می‌شود .

بخشش مهریه باتوجه به نوع آن به ۲ روش به شرح ذیل صورت می‌گیرد

۱- بخشش مهریه در قالب ابراء

چنان‌چه مهریه همانند اغلب موارد رایج در جامعه به صورت دِین و به عنوان مثال سکه تعیین شده باشد، مشمول مقررات ابراء خواهد بود. باتوجه به ماده ۲۸۹ قانون مدنی ابراء عبارت است از صرف‌نظر کردن طلبکار از حق خود و به معنی اسقاط حق به طور مطلق است؛ بنابراین در این حالت زمانی که زوجه به همسر خود می‎گوید، تو را از پرداخت مهریه بَری می‌کنم، به این معنی است که از نظر من تو دیگر تکلیفی برای پرداخت مهریه نخواهی داشت. این بیان باعث می‎شود تا تکلیف شوهر در اداء مهریه، به‎طور کلی از بین برود. درنتیجه در این حالت زن این حق را ندارد که از بخشش مهریه صرف‌نظر کند.

۲- بخشش مهریه در قالب هبه

هِبه در لغت به معنای بخشش و دادن چیزی به کسی بدون دریافت مالی در قبال آن است. در مفهوم حقوقی هم هبه چندان از تعریف لغوی دور نیفتاده است. هبه در حقوق قراردادی است که در آن شخصی مالی را به صورت مجانی به تملیک شخص دیگر در می‌آورد. لازم به ذکر است که واهب (هبه کننده) می‌تواند هبه را به دریافت مال یا به شرط خاصی مشروط کند؛ اما این امر قرارداد را به معاوضه (خریدوفروش) تبدیل نمی‌کند. به عنوان مثال واهب می‌گوید من این خانه را به شما می‌بخشم، به شرط اینکه به من زبان فرانسه بیاموزید یا اینکه زوجه به زوج می‌گوید مهریه‌ام را به شما می‌بخشم، به شرط اینکه من را طلاق دهید. در ادامه ی این مقاله از سایت تهران وکیل ، بخشش مهریه در قالب هبه غیر معوض و هبه معوض را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

الف. بخشش مهریه در قالب هبه غیر معوض

در بخشش مهریه در قالب هبه غیرمعوض نیز همانند ابراء، زوجه بدون هیچ عوضی مهریه را می‌بخشد. توجه به این نکته ضروری است که هبه ناظر به مواردی است که مهـریه به صورت عین معین و به عنوان مثال به صورت مالکیت یک ملک در نظر گرفته شده است. در این حالت زن به شوهر خود می‌گوید، مهریه‌ام را به تو بخشیدم. در این حالت تکلیف شوهر در پرداخت مهریه به‎طور کلی از بین نمی‎رود. زیرا نمی‎تواند تحت شرایطی از هبه رجوع و مهر خود را مطالبه کند.

در این فرض اگر زن بخواهد از هبه رجوع کند، ابتدا به همسرش می‌گوید قصد دارد از هبه رجوع کند. اگر شوهر بپذیرد که مشکلی پیش نمی‌آید، اگر طرف مقابل رجوع را نپذیرد، برای رجوع از هبه واهب به دادگاه حقوقی مراجعه و دادخواست ارائه می‌کند. در محکمه نیز یکی از این دو حالت دیده می‌شود. نخست اینکه هبه ثبت شده و دارای سند رسمی است. در این حالت واهب بدون اینکه نیاز باشد هبه را به اثبات برساند، درخواست رجوع خود را مطرح می‌کند. اما فرض دیگر زمانی است که هبه به صورت رسمی به ثبت نرسیده است؛ بلکه به صورت هبه نامه عادی یا شفاهی باشد، در این حالت واهب مکلف است تا در دادگاه نخست انعقاد عقد هبه را به اثبات برساند. آن‌گاه اعلام کند که می‌خواهد از عقد هبه رجوع کند.

لازم به ذکر است که اگر طرفین عقد هبه در عقد خارج لازمی بر عدم رجوع از هبه بین خود شرط کرده باشند، هبه مزبور غیرقابل رجوع خواهد بود. اگر عدم رجوع را به صورتی غیر از حالت فوق‌الذکر شرط کرده باشند، امکان رجوع از آن ساقط نمی‌شود و همچنان پابرجا می‌ماند. منظور از عقد خارج لازم عقدی غیر از عقد هبه بین طرفین است. این عقد از نوع عقود لازم است. به این معنا که هیچ‌یک از طرفین عقد نمی‌توانند در هر زمان که بخواهند آن را به صورت یک‌طرفه برهم بزنند. به بیان ساده‌تر طرفین در ضمن یک عقد لازم دیگری شرط می‌کنند هبه‌ای که قبلاً بینشان واقع شده است، غیر قابل رجوع باشد. برای مثال شرط غیر قابل رجوع بودن هبه را در عقد اجاره قید می‌کنند.

ب. بخشش مهریه در قالب هبه معوض

بخشش مهریه در قالب هبه معوض به این صورت است که زوجه مهریه خود را در قبال طلاق به شوهر می‌بخشد. بذل مهر در طلاق‌های خلع و مبارات انجام می‌شود. به این صورت که زن با پرداخت مالی به شوهر از او می‌خواهد که طلاقش دهد. در این حالت دیگر شوهر حق رجوع ندارد و به این ترتیب زن با بخشیدن مالی معادل مهریه و بیشتر یا کم‌تر از آن به شوهرش او را راضی به طلاق می‌کند. اگر زن در ایام عده طلاق (مدتی که زوجه باید بعد از طلاق برای ازدواج مجدد صبر کند) از بذل و بخشش خود رجوع کند، طلاق رجعی شده و شوهر ملزم به پرداخت مهریه خواهد بود.

طبق ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد، در مقابل مالی که به شوهر می‌دهد، طلاق بگیرد. اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیش‌تر یا کم‌تر از مهر باشد. به عبارت دیگر زن می‌تواند با بخشیدن نفقه‌ای که از شوهر خود طلب‌کار است یا با بخشیدن تمام یا بخشی از مهریه خود به شوهر و قبول شوهر طلاق بگیرد. اگر بعد از طلاق به مالی که بخشیده رجوع کند؛ یعنی آن را پس بگیرد، طلاق رجعی خواهد شد. در این صورت مرد می‌تواند در دوران عده به همسرش رجوع نماید.

بنابراین مهریه یا صداق تعهد مالی است که شوهر به هنگام وقوع عقد ازدواج پرداخت آن را به همسر خود برعهده می‌گیرد و مکلف است بلافاصله پس از امضای قرارداد ازدواج هرلحظه که زن مطالبه کند، آن را بپردازد. لازم به ذکر است برای اینکه مالی بتواند به عنوان مهریه قرار بگیرد، صرف مالیت داشتن به این معنی که ارزش ریالی داشته باشد، کافی است. مهریه انواع مختلفی دارد؛ اما در کشور ما معمولاً مال غیر منقول، سکه بهار آزادی و یا وجه نقد به عنوان مهریه تعیین می‌گردد

که در بین این ۳ مورد هم درحال حاضر اغلب مهریه‌ها به صورت سکه بهار آزادی تعیین می‌شود. البته در مواردی هم مهریه را به صورت عین معین (مثلاً سه دانگ از فلان منزل یا فلان شیء مشخص) در نظر می‌گیرند. به عبارت ساده‌تر مهریه یا به صورت دین است یا عین (مالی که وجود خارجی داشته و با حس لامسه قابل ادراک باشد. مانند آپارتمان و اتومبیل) است. باتوجه به این تقسیم‌بندی می‌توانیم درخصوص اینکه آیا می‌توان از بخشش مهریه رجوع کرد یا نه صحبت کنیم. در ادامه این مبحث با ما همراه باشید تا با ابعاد این مسئله بیشتر آشنا شوید.

در طلاق مبارات زن و شوهر هر دو از یکدیگر ابراز کراهت می‌کنند؛ بنابراین زن مالی را به شوهر تملیک می‌کند تا شوهر در برابر این مال او را طلاق دهد. این مال ممکن است عین مهریه، معادل آن یا کم‌تر از آن باشد؛ ولی نباید بیش‌تر از مهریه باشد. توجه به این نکته ضروری است که هرگاه مهریه تعداد معینی از سکه‌های طلا به نحو اطلاق و بدون تعیین مصداق آن در خارج باشد، در این که اگر زوجه تمام یا تعدادی از آن‌ها را به زوج ببخشد، ماهیت بخشش هبه است یا ابراء، نظر قضایی واحدی وجود ندارد. برخی آن را حق عینی و درنتیجه بخشش را ماهیتاً هبه می‌دانند که زوجه تحت شرایطی حق رجوع خواهد داشت؛ اما بعضی دیگر آن را حق دِینی دانسته و در صورت بخشش ماهیت آن را ابراء تلقی و حق رجوعی برای زوجه قائل نیستند.

خروج از نسخه موبایل