صدام در آغاز جنگ دائماً در سخنان خود به تاریخ اولیه اسلام اشاره می کرد و گاه خود را سردار می دید مانند خالد بن ولید یا سعد بن ابی وقاص و دیگر خدیشیه ها. قادسیه) نیز صحبت می شد. اما بعداً در یکی از سخنرانی های خود به سال 1359 حمله و تهاجم به مرزهای ایران را «جهاد» خواند و در کنار جعل ناسیونالیستی خود به اماکن مقدس اسلامی نیز گریخت.
به گزارش گزارشگر یک، این روزنامه اعتماد او نوشت: او خودش جنگ را شروع کرد و با اتکا به محاسبات آمیخته به خیالاتش، به اشتباه فکر می کرد خوزستان را برای چند روز تصرف می کند و حکومت انقلابی ایران را سرنگون می کند. حمدانی فرمانده حزب بعث بعداً اذعان کرد: او گفت: خوش بینی ما به فروپاشی سریع رژیم تهران این بود که سه لشکر ما در ابتدای حمله هیچ هدف مشخصی نداشتند و فقط دستور عبور از ایران و عراق به آنها داده شد. با خوزستان و کرمانشاه هم مرز است.
کنت تیمرمن در تاجر مرگ گفت: “صدام همچنان بر ستون پنجم تکیه می کرد که توسط رئیس سازمان امنیتی خود (برزن) با کمک شاپور بختیار ایرانی سازماندهی شده بود. صدام گفت ایرانی ها در اوایل جنگ سلاح های خود را زمین خواهند گذاشت. همدستان ایرانی صدام نتوانستند به او اطلاع دهند که کودتای نوز در ماه ژوئیه خنثی شده است. به خودم بگویم که به یک پیروزی شگفتانگیز و سرنوشتساز دست خواهم یافت. این میتواند رژیم اسلامی تهران را سرنگون کند. اما حمله به عراق نتیجه معکوس داشت و به جای سرنگونی رژیم ایران، آنها تصمیم مهمی گرفتند تا از کشورشان محافظت کنند. “
اما زمانی که جنگ شروع شد – در حالی که هنوز سیل واقعیت بر چهره او فروکش نکرده بود – صدام در سخنرانی های خود مدام به تاریخ اولیه اسلام اشاره می کرد و گاه خود را ژنرالی مانند خالد بن ولید یا سعد بن می دانست. درباره ابی وقاص و قادسیه دیگر صحبت کردیم. اما بعداً در یکی از سخنرانی های خود به سال 1359 حمله و تهاجم به مرزهای ایران را «جهاد» خواند و در کنار جعل ناسیونالیستی خود به اماکن مقدس اسلامی نیز گریخت. سخنرانی او چند هفته پس از شروع جنگ بود و برای همه از جمله خود او روشن شد که این ماجرا به سرعت و به آسانی پایان نخواهد یافت و «واقعیت» این است که نه ایران شکست خواهد خورد و نه دولت فرو خواهد پاشید. در اوایل هفته دوم جنگ، او پیشنهاد آتش بس را مطرح کرد که ایران قاطعانه آن را رد کرد.
تا زمانی که سربازان عراقی در خاک ایران هستند، ایران مذاکره نخواهد کرد. تنها شرط ایران برای پذیرفتن آتش بس این است که دولت عراق نیروهای خود را از خاک ایران خارج کند.» («یک بشقاب نان، عشق». در کتاب «صفحات» آمده است: پس از حمله به سوسنگرد و بیرون راندن بسیاری از مردم، زنی با بچه از پشت کامیون میدود و فریاد میزند که زن و بچهها را بیرون بیاورند، بچه را به مردم دادم. و آنها به من گفتند که آن را هم ببر. آنها گفتند تو سوار نمی شوی؟ گفت: پسرانم می خواهند با عراقی ها بجنگند. “نه، ما داریم عراقی ها را بیرون می کنیم.” به خودشان، دروغ هایشان را باور کنند و سپس قربانی آن دروغ ها شوند.»
انتهای پیام