چه کسانی به تحریف قرآن باور داشتند؟

با این وصف برخی از پژوهشگران در سنت شیعه شناسی غربی کشورهایی هستند که این عقیده رکنی از تشیع قدیم باطنی بوده است. از این محققین محترم در برخی از نوشته های بعدی بر این نکته نقطه نظر می دهند که عقیده به باطنی گرایی در قرآن و دفاع از تفسیر باطن در برابر تفسیر ظاهر قرآن از آنجا نشأت گرفته است که در مصحح عثمانی تحریف صورت گرفته است و نام های اهل پیامبر را می نامد. و به ویژه امیر المؤمنن (ع) از قرآن حذف شده بود و چون درست را درک کرد و بی خطای قرآن تحریف شد ممکن نبود بنابراین شیعیان به تفسیر باطن قرآن روی آوردند تا با «معرفت رجال» قرآن دین را که همانا معرفت رجال است بشناسند. این سخن بی گفتگو با شواهد تاریخی سازگار نیست. پیشینه عقیده به باطن گرایی برای قرآن کهنتر از عقیده به تحریف قرآن نزدشیعه است. تنها نیم نگاهی به کتاب های ملل و نحل مؤید این سخن خواهد بود.

اینجا سخنی ابوبکر باقلانی در انتصار را نقل می کنم که به درستی شرح می کند شیعیان متقدم از شماری محدود از معاصران باقلانی مطلقا قائل به تحریف قرآن نبوده اند. عبارت او از این قرار است:

فإن قالوا: قد نقلت الشّیعة، وببعضُهم تثبُتُ الحجَّة ُ عن مثلهم عن علیّ علیه السلامُ أنه انکر علی القومِ وخالفَهم وعرفه نقلم أن القرآن ناقص مغیر محرّف.قیل اللّهم فقه منهذا و شریعت. أسلاف الشیعة فی ذلک حرفا واحدا، بل نُقل أنّه کان داخلاَ فی الجماعة ومُقرا بما اتفقوا علیه ومُصوّباَ له، وأنه کان یقریءُ به ویعلّمه، وعلی ذلک الدهماءُ من الشیعة والسوادُ الأعلیظوم…

گواهی باقلانی بسیار مهم است. اگر در زمان او که هنوز مَن کهن حدیث و عقیده شیتونی در کتابخانه های بغداد وجود داشت این دست احادیث در تحریف قرآن و مصنف بود که متقدم بود باقلانی متقدم بود که نمی تواند ادعای شیعی در جدل با مخالفت شیعه به اصول کند.

۶۵۶۵

خروج از نسخه موبایل