خروج شاه اگر چه علت اصل پیروزی انقلاب نبود، اما به این روند سر عت بخشید برخلاف ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فرصت تنفس دوباره رژیم و بازگشت او به کشور را فراهم نکرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، در بیست و ششم دیماه سال ۱۳۵۷ و با شعلهورشدن التهاب انقلابی مردم ایران، محمدرضا پهلوی به قصد فرار از این مهلکه از کشور خارج شد.
اعتراضاتی که از پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ نسبت به سیاستهای سرکوبگرانه، استبدادی و ضددینی شاه آغاز شده بود، پس از این که با سرکوب شدید و بیرحمانه از سوی حکومت مواجه شد همچون آتشی زیر خاکستر در جامعه ایران جریان پیدا کرد.
حکومت پهلوی که میپنداشت با تبعید امام خمینی (ره) رهبر روشنگر و سازشناپذیر انقلاب به ترکیه و سپس عراق در قالب تبعیدی طولانیمدت، شراره این اعتراضات به خاموش میگراید. در زمستان سال ۱۳۵۶ و با تظاهرت دامنه دار در اعتراض به توهین روزنامه اطلاعات به امام خمینی (ره) غافلگیر شد. قیام مردم قم در نوزدهم دی ماه این سال و برگزاری اربعینهای متعدد و زنجیرهای در شهرهای مختلف کشور، رژیم شاه را با چالشی عمیق و جدی مواجه کرد. از تابستان سال ۱۳۵۷، رخدادها و تحولات انقلابی سرعت بیشتری به خودگرفته و پس از وقایعی همچون آتشسوزی سینما رکس آبادان، واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و در نهایت حمله نیروهای رژیم به دانش آموزان و دانشجویان معترض در سیزدهم آبان ماه سال ۱۳۵۷، کشور عملاً درگیر شرایط انقلاب شد.
از سوی دیگر راهپیمایی عظیم مردم در تاسوعا و عاشورای حسینی در آذرماه همین سال نیز، شاه و نیروهای وفادار او را به این نتیجه رساند که دیگر راه برگشتی وجود ندارد. شاه که یپش از این نیز پس از شکلگیری جبهه مردمی مخالف در تابستان ۱۳۳۲، تجربه خارج شدن از کشور را داشت، این بار نیز به همان پندار قبلی و این که میتوان با ابزار کودتا و دخالت خارجی، تاج و تخت خود را بازیابد از کشور خارج شد، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، پیروزی انقلاب اسلامی و در هم شکستن سلطنت پهلوی و نظام شاهنشاهی در ایران بود.
در همان زمان بسیاری از افراد، گروهها و تحلیلگران داخلی و خارجی معتقد بودند که شاه باید در ایران بماند و از قدرت خود محافظت کند، اما در همان حال گروهی نیز معتقد بودند دیگر زمان مناسب از دست رفته است و شاه باید کشور را ترک کند.
غافلگیری از سرعت تحولات انقلابی
سرعت تحولات سیاسی ایران در ماههای منتهی به انقلاب به قدری بالا بود که بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی از پیشبینی و تحلیل درست حوادث بازماندند. یک سال قبل و در دی ماه سال ۱۳۵۶ «جیمی کارتر»، رئیسجمهوری آمریکا، ایران را «جزیره ثبات منطقه» نامیده بود. حتی بسیاری از جمله دولت آمریکا، به حفظ حکومت پهلوی خوشبین بودند؛ چنانکه سیا، مهمترین سازمان امنیتی و اطلاعاتی آمریکا، در یکی از گزارشهای خود در مرداد ۱۳۵۷ پیشبینی کرده بود که «ایران دستخوش انقلاب یا حتی در مرحله پیش از انقلاب نیست» و با اینکه چند هفته بعد از این پیشبینی، راهپیماییهای اعتراضی در خیابانهای تهران به راه افتاد و باعث شد تحلیلگران سیا پیشنویس یک ارزیابی اطلاعاتی را برای امضای دریاسالار ترنر بفرستند، اما در آن گزارش هم نوشته بودند که محمدرضا پهلوی تا ده سال دیگر بر سر قدرت خواهد بود.
سازمان سیا نیز در یکی از گزارشهای خود در مرداد ۱۳۵۷ پیشبینی کرده بود که «ایران دستخوش انقلاب یا حتی در مرحله پیش از انقلاب نیست» و با اینکه چند هفته بعد از این پیشبینی، راهپیماییهای اعتراضی در خیابانهای تهران به راه افتاد و باعث شد تحلیلگران سیا پیشنویس یک ارزیابی اطلاعاتی را برای امضای دریاسالار ترنر بفرستند، اما در آن گزارش هم نوشته بودند که محمدرضا پهلوی تا ده سال دیگر بر سر قدرت خواهد بود. در میان مخالفان خارجی خروج محمدرضا پهلوی از کشور، میتوان از افرادی، چون برژینسکی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، نام برد. از نظر برژینسکی، آمریکا میبایست تا آخر در کنار شاه میماند.
او معتقد بود که ساواک برای حفظ حکومت محمدرضا پهلوی، باید خشونت بیشتری به خرج دهد و حتی اگر لازم شد، نظامیان کودتا کنند. مشابه این دیدگاه را برخی دیگر از اعضای سفارت آمریکا در ایران (غیر از سولیوان) نیز داشتند. آنها معتقد بودند حفظ شاه هرچند با قدرت مشروطه، بهترین عامل برای حفظ منافع ملی آمریکا در ایران و منطقه است.
خروج شاه اگر چه علت اصل پیروزی انقلاب نبود، اما به این روند سر عت بخشید برخلاف ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فرصت تنفس دوباره رژیم و بازگشت او به کشور را فراهم نکرد.