تجربیات یک عکاس مستند از فعالیت هنری/هنر ابزاری در دست هنرمند است
در گفتوگو با آنا مطرح شد؛
نخستین بانوی عکاس مستند ایرانی شایسته تقدیر «یونیسف» گفت: من در همان سفر اولم، چند روزی از فعالیتهای خانم «طیبه آتون» عکاسی کرده، پژوهش خود را تکمیل کردم، به یک روایت رسیدم و به همین دلیل در سفر بعدی تمرکز بیشتری داشتم و میدانستم که از این مجموعۀ عکس چه چیزی میخواهم.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، عاطفهسادات صفوی، متولد سال ۱۳۷۱ است. ۱۰ سال است که به عنوان معلم مشغول به فعالیت است و در کنار این فعالیت به آموختن هنر عکاسی پرداخته است و آن را ادامه میدهد. وی با ارائۀ مجموعه عکس «آتون» توانسته است نشان عکس شایسته تقدیر سازمان یونیسف را از آن خویش کند. «آتون» روایت معلمی به نام «طیبه آتون» در یکی از روستاهای استان کهکیلویه و بویر احمد است که توانسته است با خوانش قصه و شعر برای ارتقای سطح فرهنگی دانشآموزان خویش گام بردارد و آنان را برای ورود به دنیای جدید خویش آماده کند.
رضوی توانسته نشان شایسته تقدیر را از سازمان «یونیسف» برای عکسهایش دریافت کند، از ۸ سال پیش عکاسی را از یک مؤسسه آموزشی خصوصی آغاز کرده و از همان زمان، عکاسی را به صورت محدود آغاز کرده است.
عاطفه سادات صفوی که ده سال است به فعالیت معلمی میپردازد، گفت: من در همین فضاها با پویشی با عنوان «قصه، رنگ، توپ» که توسط اسماعیل آذرینژاد از روحانیون فعال عرصه فرهنگ و هنر کهکیلویه و بویراحمد هستند، آشنا شدم. آقای آذری نژاد، دقیقاً همان کار ما را در یکی از روستاهای دهدشت آغاز کرده بودند و به همین دلیل، با ایشان ارتباط برقرار کردم و در یک سفر پژوهشی، به منظور آشنایی به این منطقه رفتم و وقتی که در روستاها میچرخیدم، با چندین نفر از معلمانی که در این پویش شرکت کردهاند ارتباط گرفته و گفتگو کردم.
وی در ادامه افزود: من در همان سفر اولم، چند روزی از فعالیتهای خانم «طیبه آتون» عکاسی کرده، پژوهش خود را تکمیل کردم، به یک روایت رسیدم و به همین دلیل در سفر بعدی تمرکز بیشتری داشتم و میدانستم که از این مجموعۀ عکس چه چیزی میخواهم.
صفوی همچنین اظهار داشت: یکی از مسائلی که مرا به حضور در روستاهای شهرستان دهدشت، حضور در مدرسه و اجتماع بزرگ این بچهها ترغیب کرد، نشاط و زندگی جاری در صفحات «طیبه آتون» و «اسماعیل آذرینژاد» بود و میدیدم که در روستاهایی از این دست، وجود امکانات رفاهی و فرهنگی با شهرهایی مانند تهران تفاوت دارد، اما با این حال، میدیدم که چقدر حال بچههای مدرسه در این عکسها و فیلمها خوب است و چقدر این اتفاقاتی که در حال رقم خوردن برای آنهاست، مرا ترغیب میکند که برای دیدن جزئیات آن در جمع این بچهها حاضر شوم.
این عکاس مستند، با بیان اینکه طیبه رسالت خود را پیامبرگونه میدید و هرگز از آن دست نمیکشید، گفت: او با آنچه که در توان داشت و بلد بود، شروع به کار میکرد و هر جا که میدید میتواند با قصه حال آدمهای اطراف خویش را خوب کند، دریغ نمیکرد؛ مثلاً زمانی که باران میآمد، بچهها یکدیگر را به خانههای خویش دعوت میکردند و همه میگفتند زمانی که هوا بارانی است، میتوانی کلاس را در خانۀ ما برگزار کنی و من میدیدم که «طیبه» خانه به خانۀ بچهها را در میزند، آنها را صدا میزند و از آنها میخواهد که در کلاس شرکت کنند.
وی با بیان اینکه ارتباطات اجتماعی در فضای مجازی، تکنولوژی و تلویزیون در این مناطق، بسیار محدود است، افزود: بچهها به واسطۀ کتاب خواندن و فعالیتهای پس از آن، وقت خود را پر میکنند و از این موضوع لذت میبرند و همۀ این مسائل موجب شد، تا «دوباره بچگی کردن» را در میان این بچهها تجربه کردم و حس میکردم که دوباره، همان دوران بچگی خودم با احساس شیرین لذت رهایی برایم تکرار میشود.
وی «عکاسی مستند» را انتخاب خویش از تمام گرایشهای عکاسی دانسته و با بیان این که احساس کرده است به واسطۀ عکاسی مستند، هر دفعه میتواند یک قصۀ جدید را کشف کند، گفت: در ابتدای راه، این قصۀ جدید میتواند به یک مجموعۀ عکس مبدل شود، منتشر شود و به تبع آن یک دستاورد مهم مانند برگزیده شدن در یونیسف را نیز به همراه داشته باشد، اما خیلی قبلتر از آن، آوردهای دارد که باید آن را بردارم.
صفوی با بیان این نکته که در مجموعۀ «طیبه آتون»، در بیش از ۸۰ یا ۹۰ درصد از عکسها، در پلۀ اول، احساسات او درگیر شده است، ادامه داد: من در بسیاری از این موارد، آن موقعیت را به صورت کامل تجربه کردهام و شاید در بیش از ۸۰ یا ۹۰ درصد از عکسها، اول با بچهها بازی کردم، با «طیبه» سر کلاس رفتم و بعد از آن عکاسی کردم.
این عکاس مستند، با اشاره به این که نخستین بانوی ایرانی است که توسط «یونیسف» شایستۀ تقدیر شناخته شده است، ادامه داد: در سفرهای دوم و سوم خویش که در کنار «طیبه» و بچهها بودم، شناخت بچهها برای من بسیار عمیقتر و دقیقتر شده بود و به همین دلیل، دوست داشتم که همه آنها را ببینند، بشناسند و بدانند که در یک جغرافیای کوچک چه اتفاقی میافتد و زمانی که این مجموعۀ عکس، راه پیدا کرد و دیده شد، حس کردم آن اتفاقی که میخواستم برایم افتاده است.
صفوی، ضمن تقدیر اقدامات انجام شده در آژانس مستند «سو»، با بیان این که امروز، کمتر جایی وجود دارد که به گروه دختران، اینقدر اعتماد کند که بتوانند ایدههای شخصی که دارند، پروژهها و اهدافی که در ذهن دارند به تصویر بکشند، اضافه کرد: شاید اگر قرار باشد که من، یک پیشنهاد بدهم که بانوان بتوانند درخششهای بیشتری را در عرصۀ بینالملل داشته باشند، این است که زمانی که بانوان ایدهپردازی میکنند، حمایت بیشتری از آنان صورت بگیرد و منظور من، حمایت مالی نیست.
وی هنر را ابزاری در دست هنرمند دانسته که میتواند با آن، با مردم ارتباط برقرار کند، عامل رشد خویش و دیگر افراد در پیرامون خویش باشد و یا میتواند به وسیلۀ این هنر، خود را بیان کند، ادامه داد: از نظر من، هنرمند دقیقاً کسی است که بتواند بازتابی از خویش، آدمها و جامعۀ اطراف خویش و جهانی که در آن زندگی میکند، بتواند به نمایش بگذارد که دیگر آدمها بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و وقتی آن را میبینند، بتواند قسمتی از خویش را در آن پیدا کنند، یا مثلاً اگر به یک قطعۀ موسیقی گوش میدهند، بتوانند خویش را در آن پیدا کنند.
صفوی، با تأکید بر این امر که هنرمند، زمانی که بخشی از احساسات خویش را بازتاب میدهد، گویی که یک زبان مشترک از آدمها را به نمایش میگذارد، اضافه کرد: هنری که بتواند زبان مشترک انسانهای زیادی باشد، میتواند مسیر ماندگاری را طی کند و این موضوع، مانند یک قطعۀ موسیقی است که تعداد بسیاری از افراد میتوانند با شنیدن آن، چیزی را به یاد بیاورند و یا چیزی در وجود آنان به جوشش بیفتد و همین موضوع، موجب میشود که این اثر ماندگار باشد.