خلاصه کتاب آشنایی با بیماری اسکیزوفرنی – محمد بابارئیسی

خلاصه کتاب آشنایی با بیماری اسکیزوفرنی ( نویسنده محمد بابارئیسی )

کتاب «آشنایی با بیماری اسکیزوفرنی» نوشته محمد بابارئیسی، راهنمایی جامع برای درک این اختلال پیچیده روانی است که به بررسی عمیق تاریخچه، سبب شناسی، انواع، ویژگی های بالینی و سیر بیماری می پردازد. این اثر کمک می کند تا خوانندگان از دانشجویان روانشناسی تا خانواده های درگیر با این بیماری، شناختی دقیق و کاربردی از اسکیزوفرنی و ابعاد مختلف آن به دست آورند.

اسکیزوفرنی، به عنوان یکی از چالش برانگیزترین بیماری های حوزه سلامت روان، همواره توجه متخصصان و عموم مردم را به خود جلب کرده است. پیچیدگی علائم، سیر متنوع بیماری و تأثیرات گسترده آن بر زندگی فردی و اجتماعی بیماران و اطرافیانشان، ضرورت درک عمیق تر این اختلال را دوچندان می سازد. در این میان، کتاب «آشنایی با بیماری اسکیزوفرنی» نوشته محمد بابارئیسی، با رویکردی علمی و در عین حال قابل فهم، به منبعی ارزشمند برای علاقه مندان به این حوزه تبدیل شده است. این کتاب، نه تنها مبانی نظری و بالینی اسکیزوفرنی را پوشش می دهد، بلکه با ارائه بینش های عمیق درباره علل و پیامدهای آن، مسیری روشن برای فهم این بیماری ترسیم می کند. خواندن این خلاصه به شما کمک می کند تا با مهم ترین مفاهیم و دیدگاه های مطرح شده در کتاب آشنا شوید و چارچوبی منسجم برای درک اسکیزوفرنی به دست آورید.

فصل اول: اسکیزوفرنی؛ تاریخچه، همه گیری شناسی و سبب شناسی

فصل اول کتاب «آشنایی با بیماری اسکیزوفرنی» به بررسی ریشه های تاریخی این اختلال، الگوهای شیوع آن در جوامع مختلف و عوامل پیچیده ای که در بروز آن نقش دارند، اختصاص یافته است. این فصل، پایه و اساس درک کلی بیماری را فراهم می کند و به خواننده کمک می کند تا اسکیزوفرنی را در بستر وسیع تر زمان و عوامل مؤثر بر آن بشناسد.

تاریخچه اسکیزوفرنی

درک ما از اسکیزوفرنی، حاصل تکامل تدریجی در طول تاریخ روانپزشکی است. پیش از قرن نوزدهم، علائم این بیماری اغلب با جنون، مالیخولیا یا سایر اختلالات روانی اشتباه گرفته می شد و هیچ تعریف واحدی برای آن وجود نداشت. نقاط عطف در تاریخچه اسکیزوفرنی با تلاش های پیشگامانی مانند بندیکت مورل آغاز شد که در سال ۱۸۵۲ از اصطلاح دمانس زودرس (Démence précoce) برای توصیف گروهی از بیماران جوان با زوال تدریجی قوای ذهنی استفاده کرد. اما این امیل کرپلین، روانپزشک آلمانی، بود که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، این بیماری را به شکلی سیستماتیک طبقه بندی کرد و آن را دمانس پرکوس نامید. او بر زوال پیش رونده شناختی و شروع معمولاً زودرس آن تأکید داشت.

پس از کرپلین، یوجین بلولر، روانپزشک سوئیسی، در سال ۱۹۰۸ اصطلاح اسکیزوفرنی را ابداع کرد. این اصطلاح که از دو واژه یونانی شیزو (schizo به معنای گسسته یا شکاف) و فرن (phren به معنای ذهن) گرفته شده بود، بر گسستگی در عملکردهای ذهنی، عاطفی و رفتاری بیماران تأکید داشت، نه لزوماً زوال شناختی برگشت ناپذیر. بلولر همچنین علائم اصلی اسکیزوفرنی را به دو دسته علائم بنیادی (مانند اختلال فکر، ناهماهنگی عاطفی، اوتیسم و دوسوگرایی) و علائم فرعی (مانند هذیان و توهم) تقسیم کرد که درک بیماری را عمیق تر نمود. این تغییر نام و رویکرد، تحولی بزرگ در فهم اسکیزوفرنی ایجاد کرد و پایه و اساس طبقه بندی های مدرن را پی ریزی نمود.

همه گیری شناسی (Epidemiology)

همه گیری شناسی اسکیزوفرنی به بررسی شیوع و بروز این بیماری در جمعیت های مختلف می پردازد و الگوهای آن را بر اساس متغیرهایی نظیر سن، جنسیت، جغرافیا و عوامل اجتماعی-اقتصادی تحلیل می کند. مطالعات نشان داده اند که شیوع اسکیزوفرنی در طول عمر، حدود ۰.۵ تا ۱ درصد جمعیت عمومی است، به این معنی که از هر ۱۰۰ نفر، یک نفر در طول زندگی خود به این بیماری مبتلا می شود.

از نظر سن و جنس، اسکیزوفرنی معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل دهه بیست زندگی ظاهر می شود، هرچند ممکن است در سنین بالاتر نیز بروز کند. این بیماری در مردان کمی زودتر از زنان آغاز می شود و ممکن است در مردان سیر بالینی شدیدتری داشته باشد. پدیده فصلی بودن تولد نیز از جمله یافته های جالب در همه گیری شناسی اسکیزوفرنی است؛ به طوری که برخی مطالعات نشان داده اند افراد متولد شده در ماه های زمستان و اوایل بهار، شیوع بالاتری از ابتلا به اسکیزوفرنی دارند که می تواند به عوامل محیطی مانند عفونت های ویروسی در دوران بارداری یا کمبود ویتامین D مرتبط باشد.

توزیع جغرافیایی و تراکم جمعیت نیز نقش مهمی ایفا می کنند؛ اسکیزوفرنی در مناطق شهری و پرجمعیت، شیوع بیشتری نسبت به مناطق روستایی دارد. این پدیده می تواند ناشی از استرس های اجتماعی، آلودگی هوا، یا افزایش احتمال مواجهه با عوامل عفونی باشد. ملاحظات فرهنگی اجتماعی-اقتصادی نیز در شیوع و پیش آگهی بیماری مؤثرند؛ افراد ساکن در طبقات اجتماعی-اقتصادی پایین تر، شیوع بالاتری از اسکیزوفرنی را نشان می دهند که می تواند به عواملی نظیر فقر، استرس مزمن، دسترسی کمتر به مراقبت های بهداشتی و تغذیه نامناسب مرتبط باشد. بی خانمانی نیز اغلب با اسکیزوفرنی همراه است، زیرا بیماری می تواند منجر به از دست دادن شغل و حمایت های اجتماعی شود.

اسکیزوفرنی همچنین با افزایش میزان خودکشی (حدود ۱۰-۱۵ درصد بیماران)، کاهش نرخ تولید مثل (به دلیل مشکلات اجتماعی و ارتباطی) و همبودی با بیماری های جسمی (مانند بیماری های قلبی-عروقی، دیابت و چاقی) همراه است که اغلب به سبک زندگی، عوارض داروها و عدم دسترسی مناسب به خدمات بهداشتی مربوط می شود. مصرف و سوء مصرف توأم مواد، به ویژه حشیش و سایر مواد روان گردان، نیز در بیماران اسکیزوفرنی شایع تر است و می تواند علائم را تشدید کرده یا به بروز زودتر بیماری کمک کند.

سبب شناسی (Etiology) اسکیزوفرنی

شناخت علل اسکیزوفرنی به دلیل پیچیدگی عوامل درگیر، همچنان یک چالش بزرگ محسوب می شود. مدل های مختلفی برای توضیح سبب شناسی این بیماری ارائه شده اند که برجسته ترین آن ها، مدل استرس-دیاتز است.

مدل استرس-دیاتز

این مدل، یک چارچوب جامع برای درک اسکیزوفرنی ارائه می دهد و معتقد است که بیماری نتیجه تعامل پیچیده ای بین یک آمادگی ذاتی (دیاتز) و عوامل محیطی استرس زا است. دیاتز به آسیب پذیری زیست شناختی یا ژنتیکی فرد اشاره دارد که او را مستعد ابتلا به بیماری می کند، در حالی که استرس ها شامل رویدادهای ناگوار زندگی، تجربیات آسیب زا، یا حتی عوامل مزمن محیطی می شوند. طبق این مدل، فردی با آمادگی ژنتیکی بالا ممکن است با استرس های کمتر نیز به بیماری مبتلا شود، در حالی که فردی با آمادگی کمتر، نیازمند استرس های بسیار شدیدتر برای بروز علائم خواهد بود. این مدل توضیح می دهد که چرا همه افراد با پیش زمینه ژنتیکی مشابه به اسکیزوفرنی مبتلا نمی شوند و چرا عوامل محیطی نقش مهمی در فعال شدن بیماری دارند.

عوامل زیست شناختی

تحقیقات گسترده ای بر نقش عوامل زیست شناختی در سبب شناسی اسکیزوفرنی متمرکز شده اند:

  • ژنتیک: مطالعات خانوادگی، دوقلوها و فرزندخواندگی به وضوح نشان داده اند که ژنتیک نقش مهمی دارد. خطر ابتلا به اسکیزوفرنی در بستگان درجه اول افراد مبتلا (مانند والدین، خواهر و برادر) ۱۰ برابر جمعیت عمومی است. در دوقلوهای همسان (که ۱۰۰٪ ژن مشترک دارند)، اگر یکی مبتلا باشد، احتمال ابتلای دیگری حدود ۴۰-۵۰٪ است، در حالی که در دوقلوهای ناهمسان (۵۰٪ ژن مشترک)، این میزان ۱۰-۱۵٪ است. این تفاوت نشان دهنده تأثیر عوامل ژنتیکی قوی است، هرچند که ۱۰۰٪ نبودن همگامی در دوقلوهای همسان، به نقش عوامل غیرژنتیکی نیز اشاره دارد.
  • ساختار و عملکرد مغز: تصویربرداری های مغزی در بیماران اسکیزوفرنی ناهنجاری هایی را نشان داده اند، از جمله بزرگ شدن بطن های مغزی، کاهش حجم ماده خاکستری در مناطق خاصی مانند لوب فرونتال و تمپورال، و ناهنجاری در ارتباطات عصبی. این تغییرات ممکن است پیش از شروع علائم بالینی وجود داشته باشند.
  • انتقال دهنده های عصبی: فرضیه دوپامین یکی از برجسته ترین نظریه هاست که بر نقش بیش فعالی سیستم دوپامینرژیک در بروز علائم مثبت اسکیزوفرنی (مانند هذیان و توهم) تأکید دارد. داروهای ضدروان پریشی که گیرنده های دوپامین را مسدود می کنند، در کاهش این علائم مؤثرند. فرضیه های جدیدتر نیز بر نقش سایر انتقال دهنده های عصبی مانند گلوتامات، سروتونین و گابا تأکید دارند که نشان دهنده پیچیدگی شیمیایی مغز در این بیماری است.

عوامل روانی-اجتماعی

علاوه بر عوامل زیست شناختی، محیط و روابط اجتماعی نیز در بروز و تشدید اسکیزوفرنی نقش دارند:

  • محیط و خانواده: نظریه های اولیه بر نقش خانواده های ناکارآمد در بروز اسکیزوفرنی تأکید داشتند، اما امروزه مشخص شده که خانواده عامل اصلی بیماری نیست، بلکه می تواند عاملی در تشدید یا پیشگیری از عود باشد. مفهوم وابستگی مضاعف (double bind) که توسط گریگوری بیتسون مطرح شد، به الگوهای ارتباطی متناقض در خانواده اشاره دارد که می تواند فرد را در موقعیت های استرس زا قرار دهد، هرچند که نقش مستقیم آن در سبب شناسی اولیه اسکیزوفرنی کمتر تأیید شده است.
  • استرس های زندگی: رویدادهای استرس زای شدید مانند از دست دادن عزیزان، مشکلات مالی، یا تجربه تروما می توانند در افراد مستعد، باعث فعال شدن بیماری شوند یا به عود آن کمک کنند.
  • عوامل اجتماعی: طبقه اجتماعی-اقتصادی پایین، زندگی در مناطق محروم شهری، تبعیض، مهاجرت، و مواجهه با ناملایمات اجتماعی نیز به عنوان عوامل خطری برای اسکیزوفرنی مطرح هستند. این عوامل می توانند از طریق ایجاد استرس مزمن یا کاهش دسترسی به منابع حمایتی، آسیب پذیری فرد را افزایش دهند.

ماهیت اسکیزوفرنی و علائم اصلی

اسکیزوفرنی به عنوان یک اختلال شدید روانپزشکی، اساساً در برگیرنده اختلال های اساسی و گسترده در شخصیت، تفکر، زندگی هیجانی و رفتار فرد است. این بیماری گرایشی به کناره گیری از محیط و ایجاد گسیختگی درونی در تفکر، احساس و رفتار شخص مبتلا ایجاد می کند. این گسیختگی و از هم گسیختگی به ناهماهنگی آشکار بین حالت عاطفی (مثلاً خنده نامناسب در موقعیت جدی) و افکار و رفتارهای بیمار منجر می شود.

از مفاهیم کلیدی مطرح شده در این زمینه، می توان به گسیختگی درونی اشاره کرد که به از هم پاشیدگی انسجام شخصیت و تفکر فرد اشاره دارد. کناره گیری، تمایل به انزوای اجتماعی و قطع ارتباط با واقعیت بیرونی است. همچنین، ناهماهنگی عاطفی که به عدم تطابق پاسخ های هیجانی با محتوای فکری یا موقعیت اشاره دارد، از ویژگی های بارز این بیماری است. در اسکیزوفرنی، تمایلی به تشکیل تداعی های ویژه در تفکر (که می تواند منجر به تفکر نامنظم شود) و برون فکنی های مرضی (نسبت دادن افکار یا احساسات درونی به عوامل بیرونی) نیز وجود دارد.

تجزیه اعمال روانی در اسکیزوفرنی حالتی ذره ای دارد و با نوع تجزیه توده ای که در اختلالاتی مانند هیستری یا شخصیت های چندگانه دیده می شود، کاملاً متفاوت است. این بدان معناست که در اسکیزوفرنی، بخش های مختلف و جزئی از فرایندهای ذهنی دچار از هم گسیختگی می شوند، در حالی که در اختلالات دیگر، معمولاً بلوک های بزرگتری از عملکرد روانی از هم جدا می شوند.

فصل دوم: انواع، ویژگی های بالینی و سیر اسکیزوفرنی

فصل دوم کتاب محمد بابارئیسی، خواننده را به عمق بیشتری از بیماری اسکیزوفرنی می برد و بر تفاوت های ظریف بین انواع مختلف آن، ویژگی های بالینی و نشانه های هشداردهنده، و همچنین سیر و پیش آگهی بیماری تمرکز دارد. این فصل، تصویر کامل تری از تظاهرات بیماری ارائه می دهد.

انواع اسکیزوفرنی و تفاوت های آن ها

اسکیزوفرنی یک بیماری یکپارچه نیست، بلکه مجموعه ای از اختلالات با تظاهرات بالینی متفاوت است که در گذشته به انواع مختلفی طبقه بندی می شدند. اگرچه طبقه بندی های جدیدتر (مانند DSM-5) بر ابعاد علائم به جای زیرگونه ها تأکید دارند، اما شناخت انواع سنتی می تواند به درک بهتر تفاوت های بالینی کمک کند:

  • اسکیزوفرنی ساده: این نوع با شروع آرام و تدریجی، کناره گیری اجتماعی، کاهش علاقه و انگیزه، و کاهش تدریجی عملکرد مشخص می شود. علائم مثبت (مانند هذیان و توهم) در این نوع معمولاً برجسته نیستند و بیمار به آرامی دچار نقص در عملکرد اجتماعی و شغلی می شود.
  • هبه فرنی (اختلال آشفتگی): این نوع با شروع زودهنگام در نوجوانی، تفکر نامنظم و آشفته، ناهماهنگی عاطفی و خنده یا گریه نامناسب، و رفتارهای عجیب و غریب مشخص می شود. هذیان و توهمات ممکن است وجود داشته باشند اما معمولاً سازمان یافته نیستند. پیش آگهی این نوع اغلب ضعیف است.
  • اسکیزوفرنی کاتاتونی: بارزترین ویژگی این نوع، اختلالات شدید حرکتی است. بیماران ممکن است دچار بی حرکتی (کتاتونی)، انعطاف پذیری مومی شکل (waxy flexibility)، اطاعت کورکورانه، مانریسم (حالات و حرکات تکراری و عجیب)، اکولالیا (تکرار کلمات دیگران) یا اکوپراکسیا (تکرار حرکات دیگران) شوند. گاهی نیز دوره های هیجان زدگی شدید و بی قراری روانی-حرکتی دیده می شود.
  • اسکیزوفرنی پارانوئید: این نوع شایع ترین شکل اسکیزوفرنی است و با حضور برجسته هذیان های سازمان یافته (معمولاً هذیان گزند و آسیب، هذیان های انتساب، و هذیان های بزرگ منشی) و توهمات (به ویژه توهمات شنوایی) مشخص می شود. تفکر و گفتار معمولاً سازمان یافته تر از سایر انواع است و ناهماهنگی عاطفی کمتر دیده می شود. پیش آگهی این نوع نسبت به هبه فرنی یا کاتاتونی، اغلب بهتر است.
  • اسکیزوفرنی شبه نوروزی (پسودو نوروتیک): این اصطلاح برای توصیف مواردی استفاده می شد که علائم بیمار بیشتر شبیه به اختلالات اضطرابی یا وسواسی-اجباری بود، اما در پس زمینه، گسیختگی های ظریفی در شخصیت و تفکر وجود داشت که به تدریج به اسکیزوفرنی آشکار تبدیل می شد.
  • کاتاتونی دوره ای و پارافرنی دیررس: این ها نیز زیرمجموعه هایی بودند که به ترتیب به دوره های عودکننده کاتاتونی و شروع بیماری در سنین بالا (اغلب با هذیان و بدون زوال شدید) اشاره داشتند.

ویژگی های بالینی و علائم پیش رونده

تشخیص اسکیزوفرنی به دقت و بررسی جامع ویژگی های بالینی نیاز دارد. علائم معمولاً به تدریج و در فازهای مختلف ظاهر می شوند:

  • علائم و نشانه های پیش از بیماری (prodromal symptoms): اینها علائمی هستند که پیش از شروع کامل بیماری و فاز حاد روان پریشی ظاهر می شوند. این علائم ممکن است شامل کناره گیری اجتماعی، کاهش علاقه به فعالیت های روزمره، کاهش عملکرد تحصیلی یا شغلی، اختلال در تمرکز، تغییرات در الگوی خواب و اشتها، و افزایش حساسیت به محرک ها باشد. شناسایی این علائم می تواند به مداخله زودهنگام کمک کند.
  • معاینه وضعیت روانی (Mental Status Examination): این یک ابزار بالینی حیاتی برای ارزیابی علائم روان پریشی است. در بیماران اسکیزوفرنی، این معاینه ممکن است اختلالات فکری (مانند تداعی های سست، بلوکاژ فکری، گفتار پریشان)، اختلالات ادراکی (هذیان و توهم)، ناهماهنگی عاطفی (عاطفه کند یا نامناسب)، اختلال در بینش و قضاوت، و رفتارهای عجیب و غریب را نشان دهد.
  • یافته های عصبی و اختلالات شخصیتی همراه: برخی بیماران اسکیزوفرنی ممکن است ناهنجاری های عصبی ظریفی مانند اختلال در حرکات چشمی، ناهماهنگی حرکتی، یا اختلال در رفلکس ها را نشان دهند. همچنین، اختلالات شخصیتی مانند شخصیت اسکیزوتایپال یا اسکیزوئید می توانند به عنوان عوامل مستعدکننده یا علائم پیش مرگ اسکیزوفرنی در نظر گرفته شوند.

اختلال اسکیزوافکتیو و ارتباط آن با اسکیزوفرنی

اختلال اسکیزوافکتیو یک وضعیت روانی پیچیده است که ویژگی هایی از اسکیزوفرنی (مانند هذیان، توهم و تفکر نامنظم) و ویژگی هایی از اختلالات خلقی (مانند افسردگی یا شیدایی) را به طور همزمان یا متوالی نشان می دهد. این اختلال از اسکیزوفرنی محض با وجود دوره های برجسته و مستقل اختلال خلقی متمایز می شود که برای حداقل دو هفته بدون علائم روان پریشی کامل رخ می دهند. تشخیص اسکیزوافکتیو زمانی مطرح می شود که علائم خلقی برای بخش قابل توجهی از طول مدت بیماری وجود داشته باشند.

بررسی ارتباط بین افسردگی و اسکیزوفرنی نیز حائز اهمیت است. افسردگی نه تنها می تواند به عنوان بخشی از اختلال اسکیزوافکتیو ظاهر شود، بلکه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی محض نیز بسیار شایع است، به ویژه در فازهای پس از حاد بیماری (پس از فروکش کردن علائم حاد روان پریشی). این افسردگی می تواند به دلیل سرخوردگی از بیماری، عوارض جانبی داروها، یا واکنش به انگ اجتماعی باشد و می تواند منجر به افزایش خطر خودکشی و کاهش کیفیت زندگی شود.

سیر و پیش آگهی (Prognosis) بیماری

سیر اسکیزوفرنی در افراد مختلف متفاوت است، اما الگوهای مشترکی در روند بیماری و عوامل مؤثر بر پیش آگهی (outcome) وجود دارد:

  • روند کلی بیماری و عوامل مؤثر: اسکیزوفرنی معمولاً یک سیر مزمن و نوسانی دارد، با دوره های عود و بهبودی نسبی. عوامل متعددی بر پیش آگهی تأثیر می گذارند. عواملی مانند شروع ناگهانی، وجود علائم خلقی، عملکرد خوب پیش از بیماری، حمایت اجتماعی قوی و پاسخ مناسب به درمان دارویی، اغلب با پیش آگهی بهتر همراه هستند. در مقابل، شروع تدریجی، کناره گیری شدید، عدم پاسخ به درمان، سابقه خانوادگی قوی، و سوء مصرف مواد، می توانند به پیش آگهی ضعیف تر منجر شوند.
  • کناره گیری: یکی از علائم منفی برجسته که به شدت بر پیش آگهی تأثیر می گذارد، کناره گیری اجتماعی است. بیمار تمایل به انزوا، قطع ارتباط با دوستان و خانواده، و بی تفاوتی نسبت به فعالیت های اجتماعی پیدا می کند. این کناره گیری می تواند مانع از درمان و توانبخشی شود.
  • اختلال جریان فکر: از هم گسیختگی در تفکر، به معنای ناتوانی در حفظ یک خط فکری منسجم، که منجر به گفتار نامنظم، پراکنده و غیرمنطقی می شود، نیز یک عامل مهم در پیش آگهی است. شدت این اختلال می تواند نشان دهنده شدت کلی بیماری باشد.
  • تغییرات عاطفی: ناهماهنگی عاطفی، عاطفه کند یا مسطح (یعنی عدم ابراز هیجانات مناسب)، و پاسخ های هیجانی نامناسب از علائم شایع هستند. این تغییرات می توانند ارتباط فرد با دیگران را دشوار کرده و به انزوای اجتماعی کمک کنند.
  • آشفتگی های رفتاری و اعمال حرکتی: رفتارهای عجیب و غریب، بی قراری روانی-حرکتی، پرخاشگری یا کاتاتونیا می توانند در سیر بیماری دیده شوند و اغلب نیاز به مدیریت دارویی یا روانپزشکی فوری دارند.
  • تشکیل هذیان و وضعیت پارانوئیدی: هذیان ها، به ویژه هذیان های گزند و آسیب و هذیان های انتساب، از علائم مثبت اسکیزوفرنی هستند. پایداری و سازمان یافتگی هذیان ها می تواند بر سیر بیماری و همکاری بیمار در درمان تأثیر بگذارد.

اختلالات ادراکی (توهمات) در اسکیزوفرنی

توهمات، ادراکات حسی هستند که در غیاب یک محرک بیرونی واقعی اتفاق می افتند و بخش مهمی از تجربه بیماران اسکیزوفرنی را تشکیل می دهند. این ادراکات ممکن است در قلمرو حس های مختلف پدید آیند، اما شایع ترین نوع آن در اسکیزوفرنی، توهم شنوایی است.

در اسکیزوفرنی، بیمار صداهایی را می شنود در حالی که آگاهی بیمار دست نخورده و سالم است، در صورتی که اگر بیمار در یک حالت تیرگی شعور دچار توهمات بینایی باشد باید به فکر حالت های حاد اغتشاش شعوری ناشی از مسمومیت بود.

توهم های شنوایی از نقطه نظر وضوح و شدت فرق دارد؛ بعضی اوقات بیمار قادر نیست شرح روشنی از توهم های شنوایی خویش بدهد زیرا آن ها مبهم هستند، در مواقع دیگر آن ها به قدری واضح هستند که تمام توجه بیمار را به خود مشغول می دارد. صداهای توهمی ممکن است از قسمت های مختلف بدن بیمار ادراک شود، به عنوان مثال از داخل سر یا از قلب، معده و اندام ها، یا بیمار ممکن است صداهایی را که می شنود از خارج از وجود خود بداند و آن ها را به تله پاتی، الکتریسیته، امواج رادیویی و تلویزیونی و غیره نسبت دهد.

به ویژه، مشخصه اسکیزوفرنی صداهایی است که درباره بیمار به عنوان سوم شخص صحبت می کند (مثلاً او هیچ کاری نمی کند) یا صداهایی که مرتباً افعال او را تفسیر می کند (مثلاً او در حال نوشتن است)، یا صورت پژواک فکر دارد به این معنی که بیمار افکار خودش را با صدای بلند می شنود. این انواع توهمات شنوایی، از ویژگی های بارز روان پریشی اسکیزوفرنی هستند.

بیماران از نظر گرایش به قرار گرفتن تحت تأثیر توهمات خود، متفاوتند؛ بعضی از آن ها این اجبار را احساس می کنند که فرامین صداهای توهمی را اجرا کنند و بعضی دیگر توهم های شنوایی خویش را مبهم، نامربوط یا مهمل توصیف می کنند. اغلب اوقات صداها توهین آمیز هستند؛ مثلاً در مردان، صداها، بیمار را همجنس خواه، هرزه، دزد، قاتل یا با سایر اوصاف دشنام آمیز می خوانند. در زنان، صداها، بیمار را فاحشه، ناپاک یا مبتلا به بیماری های مقاربتی خطاب می کنند.

بعضی مواقع بیماران مجبور می شوند که توهم های شنوایی خویش را پاسخ گویند و در قبال آن ها عصبانی می شوند. اغلب اوقات بیماران حالت گوش دادن به خود می گیرند، گاهی لبخند می زنند و زمانی حیران یا عصبانی می شوند.

توهمات بینایی شایع نیستند و بر خلاف توهمات بینایی در هیستری که پیچیدگی خاصی دارند، اغلب تکه تکه و غیرمنسجم هستند. توهمات بدنی، از جمله احساس لمسی، احساس های انفعالی (مانند کنترل شدن حرکات توسط نیروی بیرونی)، حس گرما، سرما، درد، الکتریسیته یا احساس اعمال جنسی، نیز در اسکیزوفرنی نادرند. توهمات بویایی گاهی در اسکیزوفرنی دیده می شود؛ برای مثال، بیمار احساس بوی گندیدگی، بوی مواد شیمیایی، مواد فاسد شده، گاز و غیره می کند. نزد بیمارانی که هذیان گزند و تعقیب و «دواخور» شدن دارند، تجارب توهم بویایی ممکن است با تجارب هذیانی در هم آمیزد و معنای خاصی پیدا کند.

فصل سوم: عوامل موثر در سبب شناسی و تشخیص افتراقی

فصل سوم کتاب محمد بابارئیسی به عمق بیشتری در تحلیل عوامل سبب ساز اسکیزوفرنی می پردازد و راهنمایی هایی برای تشخیص دقیق این بیماری ارائه می دهد. این بخش از کتاب به خواننده کمک می کند تا پیچیدگی های تعامل عوامل مختلف و اهمیت تشخیص صحیح را درک کند.

تأثیر عوامل ارثی و محیطی در همگونی و ناهمگونی

درک تأثیر عوامل ارثی و محیطی در اسکیزوفرنی از پیچیدگی های اساسی این بیماری است. همانطور که در مدل استرس-دیاتز نیز اشاره شد، این بیماری حاصل یک تعامل پیچیده و پویا بین استعداد ژنتیکی فرد و عوامل محیطی است. مطالعاتی که بر روی خانواده ها، دوقلوها و فرزندخوانده ها انجام شده اند، به وضوح نشان می دهند که هیچ ژن واحدی به تنهایی مسئول اسکیزوفرنی نیست، بلکه مجموعه ای از ژن ها و پلی ژن ها، فرد را مستعد ابتلا می کنند. همگونی در دوقلوهای همسان که در بخش های قبلی به آن اشاره شد، هرچند بالا است (۴۰-۵۰ درصد)، اما ۱۰۰ درصد نیست، که نشان می دهد ژنتیک به تنهایی کافی نیست و عوامل محیطی نقش حیاتی ایفا می کنند.

رابطه کودک-مادر یا کودک-والدین در سال های اول زندگی از جمله عوامل محیطی است که در گذشته به آن بسیار پرداخته می شد. هرچند نظریه های اولیه بر نقش مستقیم روابط ناکارآمد خانوادگی در ایجاد اسکیزوفرنی تأکید داشتند، امروزه این دیدگاه تعدیل شده است. محققان به این نتیجه رسیده اند که روابط خانوادگی ناسالم به تنهایی نمی توانند علت اسکیزوفرنی باشند، اما می توانند به عنوان عوامل استرس زا در افرادی که پیش زمینه های ژنتیکی یا آسیب پذیری های زیست شناختی دارند، عمل کنند یا بر سیر بیماری و میزان عود تأثیر بگذارند. محیط های خانوادگی که سطح بالای انتقاد، پرخاشگری، یا ابراز هیجان های منفی دارند، ممکن است پیش آگهی بیماری را بدتر کنند.

طبقه اجتماعی نیز یک عامل محیطی مهم است. شیوع بالاتر اسکیزوفرنی در طبقات اجتماعی-اقتصادی پایین، به «فرضیه افت طبقه اجتماعی» (social drift hypothesis) و «فرضیه علل اجتماعی» (social causation hypothesis) اشاره دارد. فرضیه افت بیان می کند که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به دلیل بیماری خود، به طبقات اجتماعی پایین تر سقوط می کنند، در حالی که فرضیه علل اجتماعی معتقد است که عوامل مرتبط با فقر، محرومیت، و استرس های مزمن در طبقات پایین تر، خود می توانند خطر ابتلا به اسکیزوفرنی را افزایش دهند.

علاوه بر این، عوامل خارجی و اجتماعی-محیطی نظیر مهاجرت، شهرنشینی، آسیب های دوران جنینی (مانند عفونت های ویروسی، سوءتغذیه مادر)، مصرف مواد مخدر (به ویژه حشیش) در نوجوانی، و رویدادهای استرس زای زندگی نیز به عنوان عوامل خطر در بروز اسکیزوفرنی مطرح شده اند. تعامل این عوامل با استعداد ارثی، تعیین کننده نهایی بروز بیماری و سیر آن است. درک همگونی و ناهمگونی در اسکیزوفرنی به این معناست که بیماری در افراد مختلف ممکن است به دلیل ترکیبات متفاوتی از عوامل ژنتیکی و محیطی بروز کند، که همین امر، پیچیدگی و تنوع در تظاهرات و سیر بالینی آن را توجیه می کند.

تشخیص اسکیزوفرنی

تشخیص اسکیزوفرنی یک فرآیند پیچیده است که بر اساس مشاهده بالینی دقیق، مصاحبه جامع با بیمار و خانواده، و بررسی معیارهای تشخیصی استاندارد (مانند DSM یا ICD) صورت می گیرد. هیچ آزمایش خون یا تصویربرداری مغزی واحدی وجود ندارد که بتواند به طور قطعی اسکیزوفرنی را تشخیص دهد؛ بلکه تشخیص بر اساس مجموعه ای از علائم، مدت زمان حضور آنها، و تأثیرشان بر عملکرد فرد صورت می گیرد. معیارهای اصلی تشخیصی شامل حضور حداقل دو مورد از علائم روان پریشی (هذیان، توهم، گفتار آشفته، رفتار آشفته شدید یا کاتاتونیک، و علائم منفی) برای حداقل یک ماه و اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی یا تحصیلی برای حداقل شش ماه است.

اهمیت و نحوه تشخیص افتراقی (Differential Diagnosis) در اسکیزوفرنی بسیار بالاست. زیرا علائم روان پریشی می توانند در سایر اختلالات روانی (مانند اختلال دوقطبی با ویژگی های روان پریشی، اختلال افسردگی شدید با ویژگی های روان پریشی، اختلال اسکیزوافکتیو، و اختلالات هذیانی) و همچنین شرایط پزشکی (مانند عفونت ها، تومورهای مغزی، اختلالات تیروئید، صرع، و مسمومیت با مواد) نیز دیده شوند. هدف تشخیص افتراقی، رد کردن سایر علل احتمالی و اطمینان از اینکه علائم مشاهده شده، واقعاً ناشی از اسکیزوفرنی هستند. این فرآیند شامل جمع آوری دقیق شرح حال، انجام آزمایشات پزشکی لازم، و ارزیابی جامع روانپزشکی است. تشخیص افتراقی به ویژه از حالت های پارانوئید (مانند اختلال هذیانی) اهمیت دارد، چرا که در اسکیزوفرنی پارانوئید، هذیان ها برجسته اند، اما برخلاف اختلال هذیانی، در اسکیزوفرنی معمولاً سایر علائم اساسی (مانند گسیختگی فکری یا علائم منفی) نیز وجود دارند.

خلاصه پیش آگهی و چشم انداز آینده

پیش بینی روند بیماری اسکیزوفرنی برای هر فرد به دلیل تنوع زیاد در تظاهرات و سیر آن، چالش برانگیز است. با این حال، برخی عوامل می توانند به چشم انداز آینده و پیش آگهی بیماری کمک کنند. عوامل مساعد شامل شروع حاد و ناگهانی بیماری، وجود علائم مثبت برجسته (که معمولاً به درمان دارویی بهتر پاسخ می دهند)، عملکرد خوب پیش از شروع بیماری، سن بالاتر هنگام شروع، وجود عوامل استرس زا قابل شناسایی، حمایت خانوادگی و اجتماعی قوی، و پاسخ سریع به درمان اولیه است. در مقابل، عواملی مانند شروع تدریجی، وجود علائم منفی برجسته (که به درمان دارویی مقاوم ترند)، سابقه خانوادگی قوی، شروع در سنین پایین، سوء مصرف مواد، و عدم دسترسی به مراقبت های بهداشتی، با پیش آگهی ضعیف تر همراه هستند.

با وجود پیچیدگی های اسکیزوفرنی، پیشرفت های چشمگیری در درمان های دارویی (مانند داروهای ضدروان پریشی نسل جدید) و مداخلات روان شناختی-اجتماعی (مانند خانواده درمانی، توانبخشی شغلی، و آموزش مهارت های اجتماعی) صورت گرفته است. این پیشرفت ها، چشم انداز آینده بیماران را بهبود بخشیده و به آن ها کمک می کند تا کیفیت زندگی بهتری داشته باشند و عملکرد اجتماعی و شغلی خود را حفظ کنند. درمان های جامع و مستمر، که ترکیبی از دارودرمانی و مداخلات روان اجتماعی هستند، کلید مدیریت موفقیت آمیز اسکیزوفرنی و دستیابی به بهترین پیش آگهی ممکن است.

نتیجه گیری: درک جامع اسکیزوفرنی برای حمایت بهتر

کتاب «آشنایی با بیماری اسکیزوفرنی» نوشته محمد بابارئیسی، به عنوان یک منبع علمی و کاربردی، سفری جامع را در دنیای پیچیده اسکیزوفرنی برای خوانندگان خود فراهم می آورد. این اثر، از تاریخچه و سیر تکاملی درک این بیماری گرفته تا پیچیدگی های سبب شناسی و تفاوت های بالینی انواع آن را به شکلی دقیق و قابل فهم تشریح می کند.

یکی از مهم ترین بینش های کتاب، تأکید بر ماهیت چندوجهی اسکیزوفرنی است؛ بیماری که نه تنها ریشه های عمیق زیست شناختی و ژنتیکی دارد، بلکه به شدت تحت تأثیر عوامل روانی-اجتماعی و محیطی نیز قرار می گیرد. مدل استرس-دیاتز به وضوح نشان می دهد که اسکیزوفرنی نتیجه یک استعداد ژنتیکی منفعل نیست، بلکه محصول تعامل پویا و پیچیده ای میان آسیب پذیری های فردی و استرس های زندگی است. این درک جامع، نیاز به رویکردی چندعاملی در درمان و حمایت از بیماران را بیش از پیش نمایان می سازد.

همچنین، توضیحات مفصل کتاب در مورد انواع اسکیزوفرنی و علائم بالینی آن ها، به ویژه بررسی دقیق اختلالات ادراکی مانند توهمات شنوایی، به خواننده کمک می کند تا با تظاهرات گوناگون بیماری آشنا شود. این آگاهی، نه تنها برای متخصصان سلامت روان ضروری است، بلکه برای خانواده ها و مراقبان نیز حیاتی است تا بتوانند علائم را شناسایی کرده و حمایت مناسبی ارائه دهند.

در نهایت، کتاب با پرداختن به اهمیت تشخیص افتراقی و عوامل مؤثر بر پیش آگهی، چراغ راهی برای مدیریت و درمان این بیماری روشن می کند. اسکیزوفرنی با تمام چالش هایش، یک اختلال قابل مدیریت است و با درمان های دارویی و مداخلات روان اجتماعی به موقع و مستمر، بسیاری از بیماران می توانند به زندگی معنادار و مولد دست یابند.

درک جامع اسکیزوفرنی نه تنها به متخصصان کمک می کند تا درمان های مؤثرتری ارائه دهند، بلکه به جامعه این امکان را می دهد که با آگاهی بیشتر، از انگ و تبعیض علیه بیماران کاسته و بستر مناسب تری برای بهبود و توانبخشی آن ها فراهم آورد.

آگاهی بخشی و حمایت از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و خانواده هایشان، گامی اساسی در جهت بهبود کیفیت زندگی آن ها و ارتقاء سلامت روان جامعه است. این کتاب، گامی ارزشمند در این مسیر محسوب می شود و به هر کسی که به دنبال فهم عمیق تر این بیماری است، توصیه می شود.

دکمه بازگشت به بالا