دام مالیاتی امیرکبیر برای دانهدرشتها
اداره امور مالیاتی میرزتاقی خان روز و شب فعال بود و حتی با کمک حسابرس یک شب به بیرون رفت.
به گزارش گزارشگر یک ، روزنامه کورا سان نوشت: میرزا آقاخان نوری که در داستان شهادت امیرکبیر نقش محوری ایفا کرده است ، در دوران ریاست جمهوری نامه ای به خواهرزاده اش نوشت. ایران در زمان سلطنت فوجی میرزا آقاسی ویران شد [!] وجود ندارد. آنچه می فهمم این است که اگر مدت طولانی در فارس بمانید ، حداقل تمام ملزومات مسدود می شود. هرچه بهانه و خدمات شما باشد ، اقامت در تهران دیگر خوب نیست. ناامید از کار تهران و تهران. هیچ چیز به کمک شما نمی تواند اضافه شود. چه چیزی را کاهش ندهید [به عنوان مالیات]”او خوب است و از شما متشکرم.”
امیرکبیر از نخستین بار پذیرفتن مسئولیت عملکرد دولت ، حل بحران اقتصادی را دغدغه اصلی خود دانست. درآمد و هزینه کشور ارتباطی ندارد و کسری بودجه دو برابر درآمد دولت است. امیر تصور می کرد که اساس این انقراض و ورشکستگی این است که اولا به پادشاه و اطرافیان وی قیمتی غیرقابل توصیف بپردازیم و ثانیاً از پرداخت مالیاتهای وضع شده بر این دولتها توسط این اشراف و نوه ها خودداری شود. به همین دلیل ، سازمانهای اکستوفیایی یا کارمندان اداری و مالی دولت فعالیتهای گسترده ای را برای جبران کاستی ها آغاز کرده اند.
وضعیت مالی دولت
امیرکبیر هنگامی که 300 هزار تومان پول نقد پیدا شد و نیمی از جعبه های جواهرات 80 هزار تومانی را به سرقت برد ، خزانه داری را به دست گرفت. تبعیض در پرداخت حقوق و دستمزد مشکل دارد. شش ماه به نگهبانان پرداخت نشده است ، اما وزیر سابق سالانه 21000 لیتر درآمد داشته است. در مقایسه با حقوق سالانه نخست وزیر انگلیس ، حدود 50 هزار دروغگو بود! در همین حال ، غارتگران وزارت خزانه داری مالیات پرداخت نکرده اند ، و مداخلات برای ترغیب مردم به سرعت افزایش یافته است.
تصمیم امیرکبیر
امیر تصمیم به اصلاحات گرفت. وی ابتدا دستور داد لیستی از غلات اقتصادی از دادگاه ها ، دولت ها و شهرداران فراهم شود. سپس كل دستمزد دولتها 50-90٪ كاهش يافت و ماليات نيز با كاهش يكسان اعمال شد. ناصرالدین شاه جوان ، که در یک سفر و شکار 20،000 تومان هزینه می کرد ، مجبور شد هر ماه 2000 تومان اجازه دهد. امیر با کسی شوخی نکرد و تصمیم گرفت کسری بودجه را جبران کند. شهردار همچنین مجبور شد برای خدمات دولتی اجاره ماهیانه ماهانه به خزانه داری بپردازد. او می دانست که یکی از مهمترین نقاط ضعف در غارت خزانه داری ، فروپاشی ساختارهای مالی و مالیاتی محلی است. برای این منظور ، یوسفخان مصطفی الممالک ، رئیس سازمان امور مالیاتی ، مجبور شد افسران آموزش دیده را معرفی کند.
ممنون استقلال
امیر پس از بررسی این موارد و مشاهده مسائل امنیتی ، این افراد را به مستوفیس یا مأمورین مالیاتی محلی به مناطق دیگر ایران فرستاد. این مستوفیس مسئولیت هیچ کس نبود بلکه خود امیرکبیر بود و نظارت غیرمستقیم امیر میزان فساد را برای کار خود به حداقل می رساند. اندکی پس از این اقدام ، میرزتاقی خان بر روی شانه های چربی مظلوم افتاد. مالیات بر افراد تحت نظارت پایتخت اعمال می شد و مردم مستقیماً در دینار به فرماندار پرداخت نمی کردند. به این ترتیب ، معامله گران فقیر و جزئی از مالیات های سنگین و عظیم معاف بودند و در عوض ، سرمایه دارانی که سالها از مالیات گریزان بودند تا در دام مالیات وزیر میهن پرست ایرانی قرار گیرند ، همراه با شاهزاده ها و آیین های معتبر قرار گیرند.
3 هفته اداره مالیات!
اداره درآمد امیرکبیر شب و روز فعال بود. در سه شیفت ، حسابدار پرونده مالیات را پیگیری کرد. این یک چیز بسیار فرساینده است که روح را خسته می کند ، اما نمی توان از آن جلوگیری کرد. یکی از آنها به یک دوست نوشت: “من می توانم حساب کنم ، اما فکر نمی کنم جان فدوا از این حساب خارج شود.[!]امیر با شناخت حساسیت کار مستوفیان و اعتقاد به این که شتاب پرونده مالیاتی خود نوعی عدالت بود ، پس از اتمام کار به اداره امور مالیاتی اعتماد کرد و سعی در ارزیابی و ارزیابی نیروهای خود داشت. وی در ساختار بوروکراسی ایران باستان بزرگ شد و همچنین بر کار مستوفیس مسلط شد و به همین دلیل او به کمک مستوفیس در شب ، شخصا وقایع گاه سنگین و مشکوک را مورد تحقیق قرار داد و تصمیمات مالیاتی گرفت. به عنوان مثال ، امیر گفت: “من دیشب نشسته بودم و حساب فیروز میرزا را تمام کردم.” فیروز میرزا حاکم پارس بود و خبر بد به سوابق مالیاتی خود به امیرکبیر رسید.
سرعت عمل در رسیدگی به موارد
سندی در مورد فعالیت مالیاتی امیرکبیر وجود دارد ، که صوفیان مشکلات و مهلت های کوتاه او را برای تشکیل مالیات با پرداخت مالیات دهندگان دارند. وی در پاسخ به سؤال ناصرالدین شاه درباره پرونده مالیاتی پرونده ، گفت: “فداوا تمام تلاش خود را انجام می دهد. مصطفی الملک قول داده است ظرف 15 روز حساب را تکمیل کند.
برای جمع آوری مالیات ، امیر البته به سمت اموال پادشاه و مادرش که مادران او بودند رفت و سودهای عظیم آنها را با امتیازات خاص مالیات داد. این عمل برای همه تنگ تر شد و حتی یک بار نیز بسیاری از شرورها علیه او سربازان علیه او شورش کردند ، اما امیر با آرامش مسئله را حل کرد و اقدامات او باعث شد تا سربازان این نکته را پیدا کنند که آنها برای ریختن خون کشور به اسباب بازی های بدی تبدیل می شوند. منابع مالی خود را به کشور خود بپردازید. با توجه به این احتياط ، اول هزينه ها محدود بود و دوم اينكه درآمدهاي مالياتي دولت افزايش يافت. بنابراین ، کمبود بودجه یک میلیون نفر ظرف یک سال جبران شد و امیر راه را برای توسعه زیرساخت ها با درآمدهای مالیاتی هموار کرد.
انتهای پیام