روحانیای که شاعر و بازیگر شد
«حسین پناهی» در ششم شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه در استان کهگیلویه و بویراحمد زاده شد و اگر ۱۴ مرداد سال ۱۳۸۳ دنیا را ترک نمیکرد، امروز شمع تولد ۶۷ سالگیاش را فوت میکرد.
پناهی پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه آیتالله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات حوزوی برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت. بعد از چند ماه فعالیت در کسوت روحانی، به تهران مهاجرت کرد و چهار سال در مدرسه هنری آناهیتا درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامهنویسی را گذراند.
مسعود جعفری جوزانی، کارگردان درباره این بخش زندگی او گفته است: حسین، کودکی با جثه کوچک و سر بزرگ در دژکوه، پشت سنگ در طبیعت تنگدست به دنیا آمد و همه اسباببازیهایش سنگهای بیابان بود. نان که در شعرهای او دیده میشود، مفهوم عظیمی از برکت بود و طبیعت تنگدست و دوستداشتنی، دلی صاف، آسمانی و بزرگ به او داده بود. با سوالات زیاد به قم برای طلبگی رفت و چند سال درست خواند و با لباس روحانیت به روستا بازگشت اما حسین که روحی بلندپرواز داشت برایش سخت بود که درس اخلاق به مردم روستا یاد بدهد، پیش ما آمد که حرف بزند و شعر بگوید، اما هر قدمی که گذاشت بیشتر سوال برایش پیش آمد.
نصرالله حکمت، استاد فلسفه، حسین پناهی را یک هنرمند و فیلسوف بزرگ با اندیشههای فلسفی خوانده و گفته است: حسین پناهی یک فیلسوف بزرگ و دیوانهای بود که با تفکر و اندیشیدن با نگاه فلسفیاش به چنین جایگاهی رسید. حسین پناهی انسانی به تمام معنا «کلمه» بود که این ویژگی در تمام آثار این هنرمند بزرگ مشهود است.
حسین پناهی در مقام شاعر کتابهای «من و نازی»، «ستارهها»، «چیزی شبیه زندگی»، «بی بی یون»، «سلام خداحافظ»، «سالهاست که مردهام»، «افلاطون کنار بخاری»، «نامههایی به آنا»، «دو مرغابی در مه»، «کابوسهای روسی»، «به وقت گرینویچ» و «نمیدانم ها» را منتشر کرده و علاوه بر اینها سه اثر «سلام خداحافظ»، «ستارها» و «راه با رفیق » با شعر و صدای او منتشر شده است.
یکی از مسائلی که پس از مرگ دامن حسین پناهی را گرفت، انتشار شعرهای جعلی به نام او بود که دخترش در واکنش به این ماجرا گفته است: تنها چیزی که بعد مرگ پدرم خیلی من را ناراحت میکند همین نسبت دادن نوشتههای جعلی به اوست. چند سال بعد مرگ پدرم مطالب و نوشتههای سخیف و بسیار بیارزشی به نام پدرم منتشر شد که اساساً هیچ نوع سنخیتی با سبک نگارش و جهانبینی و ذهنیت او ندارد. ناشران این دست مطالب را نمیشود پیدا کرد. نشر و نسبت دادن مطالب جعلی به نویسنده و شاعر تبعات بسیار مخرب و خطرناکی برای ادبیات، شاعران و نویسندگان دارد. مطالب جعلی سبب میشود مخاطبها شناختی نادرست و غلط از یک نویسنده پیدا کنند. چند سالی است در کمپین مبارزه با نشر جعلیات فعالیت میکنم و تقریباً کنترل نسبی بر این مطالب جعلی به وجود آمده است اما وضعیت حاکم بر فضای مجازی و بدتر از همه متأسفانه اصرار مخاطبها و دوستداران حسین پناهی برای استناد دادن به این مطالب جعلی، کار مبارزه با جعلیات را سخت و دشوار کرده است.
پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی «محله بهداشت» آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامههای خودش ساخت که مدتها در محاق ماند. با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی میکرد، خوش درخشید و با پخش نمایشهای تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت. نمایشهای «دو مرغابی در مه» و «یک گل و بهار» به دفعات از تلویزیون پخش شد و حسین پناهی در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.
«گذرگاه»، «گال»، «تیرباران»، «هی جو»، «نار و نی»، «در مسیر تندباد»، «ارثیه»، «راز کوکب»، «مهاجران»، «چاووش»، «سایه خیال»، «اوینار»، «هنرپیشه»، «مرد ناتمام»، «روز واقعه»، «آرزوی بزرگ»، «قصههای کیش»، «بلوغ»، «مریم مقدس» و «بابا عزیز» از جمله فیلمهای سینمایی حسین پناهی است. «گرگها»، «آواز مه»، «محله بهداشت»، «بی بی یون»، «روزی روزگاری»، «مثل یک لبخند»، «ایوان مدائن»، «خوابگردها»، «هشتبهشت»، «قهرمان کیه»، «امام علی»، «همسایهها»، «آژانس دوستی»، «دزدان مادربزرگ»، «آئینه خیال»، «کوچک جنگلی»، «آشپزباشی»، «روزگار قریب»، «آقا فرمان»، «یحیی و گلابتون»، «شلیک نهایی» و «رعنا» نیز مجموعههای تلویزیونی است که او در آنها ایفای نقش کرد.
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (در مسیر تندباد) در سال ۱۳۶۷، برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه خیال) در سال ۱۳۶۹ و نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهاجران) در سال ۱۳۷۱ برخی از افتخارات حسین پناهی است.