سد چمشیر و استاندار حقوقنگیر!
احمدزاده استاندار کهکیلویه و بویر احمد روز پیش با تکرار همان عبارتپردازیهای متداولِ فتگان سدسازی، در جمله چند ثابت کرد(!) که نهتنها سد چمشیر هیچی ندارد، بلکه سد گتوند هم شوری آب مشکل را افزایش نمیدهد، و باید چند برابر شود که سدههاست. دیگری (از جمله سد آبریز در همین استان) ساخته شد، و گفت که خیلی از سدان چمشیر صلاحیت علمی ندارند و عدهای هم هستند که بیمار و معاند و حقوق بگیرند، از این سد بد میگویند!
احاه کهای ق گ اگ گ گ گ ی ی ی ی ه ب ش ش ش ش ا ا ا ا ا هز هز هز هز هز هز هز هز هز ی ی ای ی ار فایش هایش اد . همچنین باید بداند که این سدها با پول مردم ایران، و بر خاکی که به این مردم تعلق دارد، و با دستکاری در حقابه های تاریخی بالادست و پایین دست سد، و با اجرای شدید نظام زیست بومی این سرزمین ساخته می شود و به همین دلیل، همه مردم مردم هستند. حق دارند که درباره برنامه های سدسازی نظر دهندگان. از ای ، ، ه ک ار واژه «ی اار» را قام قی ه جف جف اه ر ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ااچ یای. و چنین کاربرد عبارت «حقوقبگیر» است. آیا احمدزاده از بودجه ملی حقوق دریافت نمی کند؟ اگر منظور این است که پولها از دشمنان ایران میگیرند تا بر ضد مصالح کشور سخن بگویند، آیا احمدزاده حق دارد که چنین تهمتی را متوجه همهی دولت کند؟ آیا اصلاً سدسازی در این حد، مطابق با کشور است؟ ک ی ای گ اگ گار ر ا ا آ آی آی آی آی آی آی آی آی آی آی آی آی آی آی ه ز ز ا ااح آ ا ا ا ا ا ا د ر ا ا، در ثانی خود او چه صلاحیت تخصصی و علمی در این حوزه دارد؟ قطعاً با همان شیوهای استدلال احمدزاده، خودش را هم میتوان در این حوزه بیصلاحیت قلمداد کرد.
اما، سدسازیهای بیرویه بهطور معمول برپایههای مجموعهای از نظرات علمی، تخصصی و تحقیقاتی و با مراجعه به اسناد اطلاعات وزارت نیرو و پیمانکاران سد و مرجع رسمی کشور مانند سازمان محیط زیست و مرکز پژوهشهای مجلس و سازمان بازرسی کل کشور، و نیز با مشاهده میدانی و تحلیلی که سدهای دیگر بر اقتصاد محیط زیست کشور داشته است، نظر میدهند. انکار نمکی و گچی بودن بستری که دریاچهی سد چمشیر بر آن قرار خواهد گرفت، انکار روشنی آفتاب است. ای اماه اس ب اب ث ام ا ا ا ا یک گ گ ک ک ک و ج زی زی آن ش ر یای های و ی.
دکتر مرتضی فرهادی، جامعهشناس توسعه و مردمشناس، در چندین مقاله و چند جلد کتابهای خود، از تاثیر منفی چیرگی علمزدگان و سرسپردگان به فناوری جامعه بر سخنان گفتهاند، و یک درد بزرگ ایران در دوران مدرن را بیاعتنایی به دانش و تجربه عموم مردم میدانند. است. او در نقد شیوههای آموزش در ایران، از جمله میگوید که این نظام آموزشی «انسانهای اهل حرف و شعار نه شعور و اقدام، … اهل خودنمایی نه خودسازی، اهل تقلید نه تحقیق، اهل مصرف و نه تولید میپروراند… و اهلی. انفعال و نه فعال و پرگو… و پرمدعا و پرتوقع، کمخوان و نااندیش و اندکنویس… میخواهد»(1). چنین بوده است که نتیجهی تخصص و علم ایرانی دوران معاصر است که تقلیدی تسلیمطلبانه در برابر سیاست و دانش روز پیشرفته بوده است، در حوزه مدیریت منابع آب، خشکیدگی رودخانهها و تالابها و ته کشیدن چاهها را در پی داشته است. شگفتآور است که در چنین شرایطی، امثال احمدزاده همچنان خواستار ادامهی شیوههایی هستند که چنین بلاهای را بر هسرس آماز ر. فرهادی در جایی دیگر مینویسد: «آب در سرزمینی مانند ایران گرانسنگترین و ارجمندترین گوهر و بُنلاد. [سنگِ بنای] هستی ایرانی و جمعآوریهای ثروتهای جمعی و مقدس قلمداد میشود و در نتیجه جامعه و جمع صاحبان حقابه با دقت و وسواس بر شیوههای بهرهبرداری از آن نظارتها و آن را ضمانت میکرد. حالا اگر این منبع یک “چشمه کوره” … یا رودخانه ی زاینده رود… یا رودخانهی مشترک هیرمند بوده است… بدون مشکلی مدیریت دادگسترانه بر آب و حفظ زیستبوم منطقه ادامه داشته است(2)).
افسوس که چند دهه است اعم از فنسالار است، با ادعای اتکا بر علم (که پیوسته است در حال تغییر است) آن هم از نوع کاریکاتوری آن، و تخصص آن هم از نوعی که مدعیانش توسط مدیران عقیدتی اداره میشوند، به تجربهها و دانشآموزان بومی بیاعتنایی میپردازند. و هر بلای ممکن است بر جویبارها و رودهای این سرزمین روا میدارند.
*کنشگر محیطزیست
پینوشت
1) فرهادی، مرتضی. صنعت بر فراز سنت، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1397، ص 946
2) فرهادی، مرتضی. همنوایی فرهنگ یکپارچه با فناوریهایشفصلنامهی «دانشهای بومی ایران»، شمارهی 12، پاییز و زمستان 1398، ص 713.
4747