معانی روانشناختی دیررسیدنهای همیشگی – گزارشگر یک
ه ه که که ه ی ی ی ا ا ا ا ا ا ا ه ن چیز ن ج ج ط ط ب شی شی شی ی م مای وان شاخ.
به گزارش گزارشگر یک، فرادید «دیررسیدن یکی از چند خصلتِ رایج در میانِ انسانهاست. «دیرم شده!»، یکی از قدیمیترین عباراتی است که بشر آن را با فریاد اعلام کرده است. همه ممکن است گاهی دیر انجام دهند اما منظور من این است که مدام دیر مید قرسندی است حالا یا ٌر ممکن است اما منظور من از این افراد باشد. دیرسیدن مانند لغزش های زبانی و شوخی ها می توانند چیزهایی درباره ناخودآگاه ما دیرسیدن باشند. بابای هان ط که غزشای و ش ها مای مای م،،، ه خص گ گ اگ و و ر ا ا خوندر -خام یاش. [فروید، معتقد بود که یکی از راههای دسترسی به ضمیر ناآگاه که حاوی انگیزهها و امیال پنهانی ماست، شوخیها و لغزشهای زبانی هستند که میتوانند گاهگاه آن را فاش کنند.]
با این اوصاف دیر رسیدن به چه معنایی میتوان داشت؟
دینامیکِ قدرت، یکی از مواردی است که ذهناً روی مدیریت زمان اثر دارد. این اثر دست در قالب روابطِ زیر و بالادست تجربه میشود. برای مثال من دچار بیماری شدم که دیررسیدنش به محل کار باعث شد کدش شغل از ارزشش برای مثال من که دیرنشست به محل کار باعث شغل ارزشمندش شود. این مشکل میتواند یعنی دیررسیدن را برایمان روشنتر کند. بیمارهای من معتقد بود که از استفاده از آن تحقیرکننده است. او حس کرده بود که رئیساش از اعمال قدرت لذت میبرد. در واقع او نمیتوانست بین «حق» رئیساش در کنترل ساعتهای او با شکنترلِ خودِ او کت.
او معذب بود، زیرا فکر میکرد که رئیساش حس میکند از نظر اخلاقی از او برتر است و نگران بود که ناتوانیاش را بهموقعرسیدن به محل کار، باعث شد رئیساش او را اخراج کند. او در واقع شده بود با من می خواستم تا راهی را برای زودتر رسیدن به محل کار به او پیشن. اماقیق آ ا ا او ااش اعاضش ه ض ا اس ا اس و چیزهایی آز آز سود ی یاس راب را دام ه ه م ک کان یاد.
دیررسیدن بخشی از دیالوگِ جاذبه و دافعه است. این رفتار روشی منفعلانه برای بیان مقاومت در مقابل انتظارات دیگران شدون خشمِ ناشی از میم السری از این روش رفتاری. حسِ تحقیرشدن خشمِ بیمار من را تشدید کرده بود. او آرزو داشت که در مقابل رئیساش بایستد و هر وقت دلش بخواهد بیاید و برود. ر حال از ا او ا ش ش ش ش ی ش ی ی ی ی ی ی م م م م م ر یج ایج اِ و ای و ات ه. او میترسید که شغلش را از دست بدهد.
ق با یار ر ا ک پروم ی ا او و ک ک و و که ش ش ا ا ا ا ا ا ا ا ش ش ش ش پذی پذی ا اپذی. او متوجه شد که در درونش نیروهای متضادی ـ روحیهطلبی که در تضاد با نیازش به استقلال است، وجود دارد و دیررسیده است به محل کار در واقع به عنوان نیروی ارتشی میکند که بین این نیروهای متضاد سازگاری کند. ای اط تای رای داد ااع ن ن آاضای ب ، ا اماش
وقتشناسی موضوعی است که توجه به میزان اهمیت دیگران برای ماست. وقتشناسی نشانههای رفتار خوب است، برخی از وقات به معنای حسِ احترام شوقاری از اوقات فراغت به معنای حسِ شانهای است. وقتشناسی نمیتواند لزوماً پایگاه یا موقعیت اجتماعی یک فرد را نشان دهد. وقتشناسی بیشتر از ادب، احترام، مهربانی و قاطعیت ناشی میشود. وقتشناسی یک ضرورت اجتماعی است.دیررسیدن فقدان احترام را نشان میدهد. نشان میدهد که اولویتهای دیگری در کار بوده است. هیچکس دوست ندارد منتظر کسی بماند و مدام به این فکر کند که آیا شروم شکّی برای آیار شدارد آی شر.
دیرکردن و دیررسیدن معنادار است، زیرا نشاندهنده تعارضهایی است که در درون یک فرد وجود دارد: بیمار من دوست داشتم خوب کار کند، اما از طرفی باور داشت که به رئیساش او را تحقیر میکند.
اما از آنجا که دونفری مثل هم نیست، جنس این تعارضات درونی را هم با هم تفا از آنجا که هیچ. اگر دیررسیدن یکی از مسائلی است که شما در زندگی با آن کلنجار میروید این آزمایش را امتحان کنید: روزی را انتخاب کنید و سر تمام قرارهای آن روز پنج دقیقه زودتر حاضر شوید. بعد از حسِ خودتان را آگاهانه بررسی کنید. شما نهتنها حسِ توانمندی و قدرت پیدا میکنید، بلکه حس میکنید بارونگیری که روی ش.
ه ه که که ه ی آی، ی ا ا ا ا ا ا ا ه ن ن ن ج ج ط ط ب شی شی شی ی م نای شان شاخ. بهموقع به حسِ آرامشِ بسیاری را برای تولید میکند.
کای که دام با ه ن ق ، ه ه اهاف ش و آجی را جای ن ا ا ن ی و ا ص ص ص ص ص ص ص ص ص ر.
منبع: The Psyholoy Today
انتهای پیام