عمومی

ممنون فوتبال؛ به خاطر همه چیز

من هیچ فستیوال و ویترین دیگری نمی‌شناسم اینطور آدرنالین توی خون آدم بریزد. اینطور حس وطن‌پرستی آدم را بالا برد که تو بخواهی از ذوق فریاد بکشی و توی خیابان بریزی و دلت جمعی بخواهد که همراهشان برای ملیت هورا بکشی، سرت را از شیشه ماشین بیرون ببری و رقص کنان نام سرزمینت را بلندبلند داد بزنی.

ایسناپلاس؛ عطیه همتی:اغراق نیست اگر بگوییم بزرگترین شادی‌های ملی ما را فوتبال رقم زده‌است. داد فای که چ رار د د ی ی ی ی یش یش یش یش یش یش خی ابان و یای و ی ی ی ی ی ی ی ی و ای رای رانان خان ایان. و هیچ ش ای ن ن ی ای را شاش ب ش و و و و و و ی ج ج ج ج اب یام ی ای پ چ ج ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا پس اجازه دهید محکم بگویید که بیشتر از آن فوتبال به گردن ما حق داشته باشید ما به فوتبال مدیونیم. نه فقط ما در ایران؛ بلکه همه ملت‌هایی که با قدرت فوتبال توانستند در زیباترین قاب سبز جهان خود را نشان بدهند و با هویت و ملیت‌ها و پرچم‌شان رو به همه میلیاردها آدمی که به قاب تلویزیون زل زده‌اند، دور افتخار بزنند. برای همین است که قهرمانان این مستطیل سبز قهرمان ملی می‌شوند که جهان حتی آن کشور را به نام آن‌ها مدی‌شناسان. وگرنه چه کسی می‌داند «ساحل عاج» کجاست؟ اما «دیدیه دروگبا» ساحل عاج را به دنیا شناساند و در سال 2006 برای اولین بار این کشور را به جام جهانی رساند. «غنا» کجای قدرت سیاسی نشسته‌است؟ اما جهانی ازیت «سادیو مانه» برای جام جهانی غصه خورد. وقتی «دوایت یورک» تیم ملی «ترینیداد و توباگو» را به سال 2006 آلمان بهتر کرد. برای اولین بار در جهان اسم این کشور را شنیدند و حتی به زبان آوردند. حتی اگر با دو شکست و یک تسویه از جام خداحافظی کند.

جام جهانی 1986 مکزیک در دیدار یک چهارم نهایی وقتی آرژانتینی‌ها بر سر جزایر فالکلند از تجاوز انگلیسی‌ها عاصی شده بودند، دیه‌گو مارادونا با دو گل آنگلوساکسون‌ها را به آتش کشید و با دست و پاشان گل زد و بعد از دستانش را دستان خدا نامید! آنجا بود که آرژانتینی‌ها سرشان را به غرور بالا بردند و حتی از گل تقلبی که زده بودند حس می‌کردند و خورشید روی پرچم راه‌راه‌ها صبح‌ها با درخشش بیشتر طلوع کرد.

من هیچ فستیوال و ویترین دیگری نمی‌شناسم اینطور آدرنالین توی خون آدم بریزد. اینطور حس وطن‌پرستی آدم را بالا برد که تو بخواهی از ذوق فریاد بکشی و توی خیابان بریزی و دلت جمعی بخواهد که همراهشان برای ملیت هورا بکشی، سرت را از شیشه ماشین بیرون ببری و رقص کنان نام سرزمینت را بلندبلند داد بزنی.

بهمن ماه وقتی برای اولین بار به عنوان یک دختر ایرانی بعد از حاشیه‌های بسیار وارد استادیوم آزادی شوم و ایرانم را در بازی مقابل تیم ملی فوتبال عراق می‌کنم. بیش از پیش فهمیدم که هم کج سلیقگی‌ها چقدر این ورزش می‌تواند پیوند ایرانی‌مان را محکم‌تر کند. آنجا که پرچم را چند نفری می‌گیریم و تکان می‌دهیم. آنجا که تلاش می‌کنیم هماهنگ و یکنواخت برای ایرانمان دست بزنیم و نام مقدسش را یکصدا فریاد کنیم و از شادی بعد از گل‌هایش در آغوش هم بپریم و حتی از باختش روی شانه هم گریه کنیم. اینجاست که حتی جنسیت هم رنگ می‌بازد. چون فوتبال و مسابقاتش یک رویداد ملی و یا جهانی‌ست که دنبال کردنش نه زن می‌شناسد و نه مرد و هر فوتبال دوستی دوست دارد از نزدیک شاهد و ناظر این معرکه جذاب باشد.

روز گذشته خیابان‌های ایران بعد از دوماه ناآرامی، اختلاف و بهم ریختگی اتحاد عجیبی را تجربه کرد. همه چیز یکباره عوض شد. آتش اختلاف‌ها یکباره سرد شد. هیچ مرزو جداکننده و تفکیکی نه حتی در جنسیت وجود دارد و نه حتی در اختلافات سیاسی و دینی و مذهبی. سه رنگ مقدس پرچم ایران در خیابان‌های پایتخت در دستان مردم تکان می‌خورد و فریاد یکدلی و شادی بعد از برد تیم ملی فوتبال ایران از هر پنجره‌ای درون خانه‌ها می‌ریخت.

بله فوتبال دوباره معجزه کرده بود!

ممنون فوتبال

به خاطر همه چیز

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا