«نشخوار فکری» که به اتاق عمل ختم می‌شود: من زشتم؟

تصویر بدنی منفی یکی از پیشایندهای افراد جهت گرایش به انجام جراحی زیبایی است. عدم تغییر در تصویر بدنی منجر به اضطراب شدید، اجتناب از رویارویی با افراد و نشخوار ذهنی (over thinking) می‌شود که از مولفه‌های تنظیم شناختی هیجانی است.

به گزارش گزارشگر یک، به نقل از ایرنا، گرایش به انجام انواع عمل‌های زیبایی از دید بسیاری تبدیل به سونامی شده و با وجود هشدارهای متعدد درباره پیامدهای این وضعیت، گویا با روندی توقف‌ناپذیر مواجهیم تا جایی که مشتریان این عمل‌ها دیگر زنان نیستند و در میان برخی مردان نیز رواج یافته است.

افرادی که شاخص توده بدنی بالایی دارند، از تصویر بدنی خود ناراضی هستند. اشتغالات ذهنی درباره تصویر بدنی می‌توانند موجب گسترش یک تصویر تحریف شده از خود شده و به گونه‌ای پیشرفت می‌کند که زمینه ابتلا به اختلال بدشکلی را فراهم می‌سازد

تابستان پارسال بود که «همشهری» در گزارشی نوشت: آمارهای غیررسمی نشان می‌دهد که گرایش مردها به انجام جراحی‌های زیبایی به‌خصوص جراحی بینی طی سال‌های اخیر ۱۰برابر شده است.

به نوشته این روزنامه، نه‌تنها جراحی بینی بلکه خدمات زیبایی مثل بوتاکس، تزریق فیلر، تزریق چربی برای برجسته‌کردن گونه‌ها، لیزر پوست، لیزر مو، برداشت خال و زگیل، پاکسازی پوست و کاشت مو نیز در مردهای ایرانی افزایش چشمگیری پیدا کرده است. تقریبا از هر پنج ‌نفر که برای انجام کارهای زیبایی به مراکز مربوطه مراجعه می‌کنند، ۲نفر آقا هستند.

این وضعیت تا بدانجا پیش رفته که «بابک نیکومرام» رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران بیان داشته چهره اصیل ایرانی از طریق اعمال جراحی گسترده در حال تحریف است. به گفته وی استانداردهای زیبایی نامتجانس غربی بر ایرانیان تحمیل شده است.

در این باره «فایننشال تایمز» اواخر سال گذشته گزارشی داشت که مورد توجه بسیاری از رسانه‌ها قرار گرفت و در آن مدعی شده بود بر اساس آمارهای جامعه بین‌المللی جراحی پلاستیک زیبایی، ایران از نظر تعداد عمل‌های جراحی انجام شده در سال ۲۰۲۲ در رتبه دوازدهم جهان قرار گرفته، در حالی که در سال ۲۰۱۶ در رتبه هجدهم قرار داشته است. اگر آمار ۱۵۱ هزار جراحی زیبایی در سال ۲۰۱۶ مبنا قرار گرفته باشد، حدود ۳۲۰ هزار عمل زیبایی در سال ۲۰۲۲ رشد بیش از دو برابری را نشان می‌دهد.

صرف نظر از اخبار و گزارش‌های رسانه‌ای در این زمینه، واکاوی گرایش به عمل‌های زیبایی موضوع پژوهش‌های متعددی هم قرار گرفته است. «سرور خباز ثابت» و همکارانش در مقاله‌ای با عنوان «رابطه بین گرایش به جراحی زیبایی با تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی زنان متقاضی جراحی زیبایی: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان» [۱] به این مساله پرداخته‌اند که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانیم؛

عوامل محرک گسترش جراحی‌های زیبایی در ایران

روان‌شناسان معتقدند که گسترش نامطلوب جراحی‌های زیبایی در هر جامعه تحت تأثیر انگیزه‌های شناختی و عاطفی افراد آن جامعه است به طوری که نیازهای عاطفی جوانان به ویژه نیاز به مورد توجه قرارگرفتن به وسیله جامعه از انگیزه‌های اصلی کسب زیبایی تصنعی است.

از طرفی گروه‌های مرجع نتوانسته‌اند جوانان را در شناخت هویت خود یاری کنند؛ به این ترتیب ظاهری‌ترین لایه هویت هر فرد چنان برجسته می‌شود که دیگر ابعاد وجودی فرد را به حاشیه می‌راند. به معنای دیگر، انگیزه جستجوی جراحی زیبایی، براساس ترکیبی از عوامل روان‌شناختی، هیجانی و شخصیتی است. مهم‌ترین انگیزه فرد برای جراحی زیبایی امید به داشتن ظاهری رضایت بخش و افزایش جایگاه اجتماعی است.

افراد کمال‌گرا استانداردهای بسیار بالا و دست‌نیافتنی برای خود تصور می‌کنند و از این رو به آن دست نمی‌یابند، خود را مورد ملامت و سرزنش قرار می‌دهند، در تنظیم شناخت‌ها و هیجانات صحیح دچار مشکل می‌شوند و چه بسا ممکن است دچار اختلالاتی مانند وسواس و افسردگی شوند

چه عاملی زمینه اختلال بدشکلی را فراهم می‌آورد؟

افراد مبتلا به اختلال بدریختی بدن دچار اشتغال فکری نسبت به یک نقص خیالی در یک یا بیش از یک بخش از ظاهر فیزیکی خود هستند.

تصویر بدنی بیانگر نگرش فرد از خود، همراه با احساسات و افکاری است که می‌تواند تغییردهنده رفتار او در شرایط گوناگون و در جهات مثبت یا منفی باشد و تحت تأثیر عواملی چون رشد جسمانی، تعاملات فرد با محیط اجتماعی، سوانح، آسیب و جراحات بدنی قرار می‌گیرد. یکی از ویژگی‌های تصویر بدنی، تصویری است که فرد از خود به عنوان چاق، لاغر، کوتاه قد و یا بلند قد دارد و این ویژگی را شاخص توده بدنی می‌نامند.

افرادی که شاخص توده بدنی بالایی دارند، از تصویر بدنی خود ناراضی هستند، اشتغالات ذهنی درباره تصویر بدنی می‌توانند موجب گسترش یک تصویر تحریف شده از خود شده و به گونه‌ای پیشرفت می‌کند که زمینه ابتلا به اختلال بدشکلی را فراهم می‌سازد.

پیامدهای اختلال بدشکلی بدنی

اختلال بدشکلی بدنی، یک اختلال ذهنی است که می‌تواند در همه سطوح اجتماعی رخ دهد. افراد با بدشکلی بدنی بر این باور هستند که بعضی از جنبه‌های ظاهریشان جذاب نیست. اختلال بدشکلی بدنی یک شرایط روانی است که با سه ویژگی وسواس فکری، استرس و اختلالات کارکردی، تعریف شده است.

پژوهش‌ها نشان داده‌اند که افراد متقاضی جراحی زیبایی تصویر بدنی منفی از خود دارند و این اختلال بدشکلی سبب گرایش به سوی جراحی زیبایی می‌شود. از آنجاکه انگیزه جراحی زیبایی براساس ترکیبی از عوامل شناختی، شخصیتی و میان فردی است، با افکار و باورهای افراد در مورد احساس خود ارزشی، ارتباط مستقیم دارد. به این صورت که هرچه نمرات افراد در باورهای منفی در مورد ظاهرشان بالاتر باشد، احساس کهتری بیشتری می‌کنند و از نظر روانی به دنبال سرپوش گذاشتن بر این احساس یا غلبه بر آن هستند و در صدد جراحی زیبایی بر می‌آیند.

باورهای یک فرد در مورد خودش اعم از تصویر بدنی خود به طور کلی تمام باورهای دیگر و هیجان‌ها و رفتارهایش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

رابطه باورهای غیرمنطقی با گرایش به جراحی زیبایی

باورهای غیرمنطقی افکار و عقایدی هستند که با واقعیت سازگار نیستند و برپایه سوءظن و نظرات شخصی شکل گرفته‌اند. این باورها با اجبار، التزام و مطلق‌گرایی همراه هستند.

اختلال بدشکلی بدنی، یک اختلال ذهنی است که می‌تواند در همه سطوح اجتماعی رخ دهد. افراد با بدشکلی بدنی بر این باورند که بعضی از جنبه‌های ظاهریشان جذاب نیست. اختلال بدشکلی بدنی یک شرایط روانی است که با سه ویژگی وسواس فکری، استرس و اختلالات کارکردی، تعریف شده است

باورهای غیرمنطقی شامل ضرورت تایید و حمایت دیگران، انتظار بالا از خود، تمایل به سرزنش خود، واکنش به ناکامی، بی‌مسئولیتی عاطفی، دل‌مشغولی زیاد همراه با اضطراب، اجتناب از مسایل، وابستگی، ناامیدی نسبت به تغییر و کمال گرایی می‌شوند. اینگونه باورها در برخورد با حوادث و محرک‌های خارجی پیامدهای عاطفی همچون ترس، اضطراب، خشم، گناه، غم، اندوه، خصومت و افسردگی ایجاد می‌کند.

افرادی که باورهای غیرمنطقی دارند در تنظیم هیجان دچار مشکل شده و احتمالاً هیجاناتی همچون خشم، مقاومت، خصومت، دفاع، گناه، اضطراب، سستی و رخوت مفرط، عدم کنترل و اجتناب را تجربه می‌کنند.

می‌توان نقش قابل توجه ویژگی‌های شناختی، روابط بین فردی، جنسیت، ویژگی‌های موقعیتی و به ویژه باورهای غیرمنطقی افراد را در گرایش آن‌ها به جراحی زیبایی استنباط کرد. پژوهشگران در پژوهشی تحت عنوان مقایسه سازگاری زناشویی و باورهای غیرمنطقی در زنان جراحی زیبایی شده و زنان جراحی زیبایی نشده به این نتیجه رسیدند که وجود باورهای غیرمنطقی بیشتر و سازگاری زناشویی کمتر در زنان جراحی زیبایی شده تأکید دارد از این رو این نتایج می‌تواند در مشاوره‌های پیش از جراحی زیبایی و زوجی مورد توجه قرارگیرد.

ویژگی‌های خودمحوری، حساسیت اضطرابی و کمال‌گرایی برای افراد داوطلب جراحی زیبایی از عوامل مؤثر است. افراد کمال‌گرا استانداردهای بسیار بالا و دست نیافتنی برای خود تصور می‌کنند و از این رو به آن دست نمی‌یابند، خود را مورد ملامت و سرزنش قرار می‌دهند، در تنظیم شناخت‌ها و هیجانات صحیح دچار مشکل می‌شوند و چه بسا ممکن است دچار اختلالاتی مانند وسواس و افسردگی شوند. بنابراین باورهای غیرمنطقی مسیر معنی‌داری به تنظیم شناختی هیجان دارد. با توجه به نتایج ضریب مسیر بین تصویر بدنی منفی با تنظیم شناختی هیجان رابطه معنی‌داری وجود دارد.

تصویر بدنی منفی یکی از پیشایندهای افراد جهت گرایش به انجام جراحی زیبایی است. عدم تغییر در تصویر بدنی منجر به اضطراب شدید، اجتناب از رویارویی با افراد و نشخوار ذهنی (over thinking) می‌شود که از مولفه‌های تنظیم شناختی هیجانی است. بنابراین تصویر منفی بدنی از این طریق با تنظیم شناختی هیجان مرتبط می‌شود. شکل ظاهری بدن در تعاملات اجتماعی اهمیت زیادی دارد.

رابطه اعتماد به نفس با تمایل به جراحی زیبایی

افرادی که اختلال تصویر تن و بدریختی بدن داشتند، بیشتر اقدام به جراحی زیبایی می‌کردند.

دامنه تصویر بدنی و نگرانی از آن، تا به آنجا گسترش یافته است که مشغلۀ ذهنی بسیاری از افراد، بخصوص جوانان شده است و هزینه زیادی صرف تغییرات ظاهری در بدن می‌شود این امر به گونه‌ای است که این افراد ساعت‌ها در مورد تصویر بدنی خود فکر می‌کنند و با تغییر در آرایش و پوشیدن لباس‌های متنوع و قرارگرفتن در وضعیت‌های خاص سعی در پوشاندن نقائص ظاهری خود دارند که بیشتر زائیده تصور ذهنی آنان از بدنشان است.

زنانی که اعتماد به نفس بالایی دارند، کمتر تمایل به جراحی زیبایی دارند و از سوی دیگر زنانی که تصویر منفی از بدن خود دارند، اعتماد به نفس کمتری دارندهمچنین، ناتوانی در مدیریت هیجان‌ها باعث می‌شود که فرد در موقعیت‌های استرس‌زا از راهبردهای مقابله‌ای نامناسب استفاده کند مانند دست زدن به عمل جراحی زیبایی.

زنانی که اعتماد به نفس بالایی دارند، کمتر تمایل به جراحی زیبایی دارند و از سوی دیگر زنانی که تصویر منفی از بدن خود دارند، اعتماد به نفس کمتری دارند.

تصویر بدنی ادراک شده منفی در زنان با رضایت کم از روابط رمانتیک، جنسی و سازش کلی روانشناختی مرتبط است. فشارهای هنجاری که از سوی جامعه به ویژه جوامع غربی، افراد بسیار نزدیک و رسانه‌ها به خصوص بر زنان تحمیل می‌شود بر تصویر آنان از بدن خودشان تأثیر می‌گذارد و این تصویر نامطلوب موجب اقدام به جراحی زیبایی می‌شود.

در مجموع زنان در طول زندگی بیشتر از مردان از تصویر بدنی خود ناراضی هستند. شاید دلیل این امر این باشد که مردان این روزها بیشتر توسط رسانه‌ها مورد توجه و داوری قرار می‌گیرند.

درست است که زنان برای زمانی طولانی از این حیث مرکز توجه بوده‌اند اما شاید همین امر حساسیت آنان را نسبت به موضوع و آسیب‌پذیریشان را کمتر کرده است. دختران نوجوان از مادرهایشان الگو می‌گیرند. مادرانی که دائما نگران اندازه و شکل اندامشان هستند و همین باعث می‌شود که دائما شاهد دختران نوجوانی باشیم که با وجود بلوغ و تکامل بدنشان، با رژیم‌های سخت غذایی سرو کله می‌زنند.

ارتباط مدیریت هیجان‌ با جراحی زیبایی

ناتوانی در مدیریت هیجان‌ها باعث می‌شود که فرد در موقعیت‌های استرس‌زا از راهبردهای مقابله‌ای نامناسب استفاده کند. افرادی که تنظیم هیجانی پایینی دارند، در پیش‌بینی خواسته‌های دیگران توانایی کمتری دارند. آنها فشارهای محیط را درک نمی‌کنند و هیجان‌های خود را به خوبی مهار نمی‌کنند و در نتیجه در مقابل وقایع مقاومت کمتری نشان می‌دهند.

بعضی از صفات شخصیتی مانند کفایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان می‌تواند نقش مهمی در گرایش به جراحی زیبایی داشته باشد و توجه به آن‌ها می‌تواند نقش مهمی در کاهش تقاضای مراجعان داشته باشد.

پی‌نوشت

[۱] سرور خباز ثابت و همکاران، «رابطه بین گرایش به جراحی زیبایی با تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی زنان متقاضی جراحی زیبایی»، نشریه علمی روانشناسی سلامت، سال یازدهم، شماره چهارم (پیاپی ۴۴ )، زمستان ۱۴۰۱، صص۳۱-۵۰.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا