عمومی

نوروزانه؛ بهار خدا – گزارشگر یک

صبر تمام شد ، داستان تمام شد
چه کسی به من گوش داد؟

بهار آمد ، بهار ما
هیچ کس هرگز بهار خدا را ندیده است

از دوستان ما بپرسید که او قرن ها چه کار کرده است
دنیا در خون قلب او خم شد

در این عصر رقابت
آیا کسی مرا به عنوان نویسنده خوبی دیده است؟

عشقی را که امروز صبح منتظر آن بودم ندیده ام
او از پشت بام به پشت بام غریبه ها پرید

با تمام چشمان باز آدرس خود را برگرداند
همه دلها به نام او از رقبا قطع شد.

همه با سوicion ظن از او اموال گرفتند.
اما ذهن من چیزهای ذهن او را خریداری کرد

دکمه بازگشت به بالا