اثرات و پیامدهای اقتصادی هوش مصنوعی؛ از نابرابری اقتصادی تا تحول بازار کار

بی تردید در چند سال آینده اثر هوش مصنوعی از مرز اقتصادهای پیشرفته فراتر می رود و جوامع سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو بسیاری از دولت ها هوش مصنوعی را در اولویت برنامه های استراتژیک خود قرار داده اند یک پژوهشگر در همین زمینه به تحلیل چالش ها و فرصت های به وجود آمده از هوش مصنوعی در بازار کار و ارائه راهکارهای مناسب برای مواجهه با آن پرداخت.
به گزارش گزارشگر یک امروزه صنعتی را نمی توان یافت که از هوش مصنوعی متأثر نشده باشد. این فناوری تقریباً در تمام صنایع از جمله حمل ونقل تولید و فروش خدمات مالی آموزش امنیت و …کاربرد دارد. بی تردید در چند سال آینده اثر هوش مصنوعی از مرز اقتصادهای پیشرفته فراتر می رود و جوامع سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو بسیاری از دولت ها هوش مصنوعی را در اولویت برنامه های استراتژیک خود قرار داده اند و تلاش می کنند تا در رقابت جهانی توسعه و استفاده از هوش مصنوعی جایگاه مناسبی کسب کنند. این فناوری در کنار فرصت هایی که به وجود می آورد ممکن است تهدیدهایی نیز به همراه داشته باشد. اولین گام برای مقابله با این تهدیدها و به حداقل رساندن صدمات آن شناخت دقیق فناوری است. هوش مصنوعی فقط اعداد و محاسبات فنی و ریاضی نیست. باید بپذیریم که هوش مصنوعی ماهیتی چند بعدی دارد. ضروری است که قوانین و مکانیسم های حاکمیتی به جای تمرکز صرف بر جنبه های فنی فناوری ابعاد انسانی و اقتصادی را نیز مدنظر داشته باشند. یک از حوزه های اقتصادی که در آینده ای نزدیک تحت تاثیر شدید AI قرار می گیرد بازار کار است. در همین زمینه محمد شیدایی – پژوهشگر دفتر مطالعات راهبردی رونق تولید- در یادداشتی به تحلیل چالش ها و فرصت های به وجود آمده از هوش مصنوعی در بازار کار و ارائه راهکارهای مناسب برای مواجهه با آن پرداخت که در ادامه آمده است:
یکی از رایج ترین نگرانی های مطرح شده درباره هوش مصنوعی توانایی بالقوه آن در جایگزینی انسان ها و تغییر چهره بازار کار است. پژوهش های صندوق بین المللی پول نشان می دهد که ممکن است هوش مصنوعی ۴۰درصد مشاغل حال حاضر را از بین ببرد. جالب اینجاست که این موضوع در طول سالیان متمادی و با معرفی فناوری های جدید بارها مطرح شده است. یکی از نمونه های آن لودیت ها(Luddite) هستند که ماشین آلات بافندگی را تخریب کردند تا در برابر تغییراتی که بر اثر انقلاب صنعتی ایجاد می شد اعتراض کنند؛ چرا که آن ها احساس می کردند که این تغییرات باعث بیکاری و از دست رفتن شغلشان خواهد شد. نمونهٔ دیگر زمانی بود که مردم فکر می کردند رایانه ها جایگزین آنها می شوند. بار دیگر این نگرانی مطرح شده که هوش مصنوعی می تواند تهدیدی جدی برای جامعه باشد و کارشناسان نسبت به پیامدهای منفی آن از جمله احتمال افزایش بیکاری و کاهش فرصت های شغلی هشدار می دهند.
چالش های پیش رو
افزایش بیکاری
تغییر در ساختار مشاغل با ورود فناوری های نوین پدیده ای است که در ادوار تاریخی مختلف به کرات تکرار شده است. با این حال تفاوت مؤثر هوش مصنوعی با فناوری های گذشته در گستردگی دامنه تأثیر آن نهفته است؛ به گونه ای که علاوه بر مشاغل کم تخصص و ساده مشاغل تخصصی و نیروی کار ماهر در رشته های گوناگون را نیز در بر می گیرد. به همین دلیل برخی کارشناسان معتقدند که این تأثیر احتمالاً در اقتصادهای پیشرفته عمیق تر از بازارهای نوظهور احساس خواهد شد. به عنوان مثال در اقتصادهای توسعه یافته تر شاید بیش از ۶۰ درصد از مشاغل تحت تأثیر هوش مصنوعی قرار بگیرند. اما این تأثیر در بازارهای نوظهور و کشورهای کم درآمد بین ۲۶ تا ۴۰ درصد پیش بینی می شود.
نابرابری های اقتصادی
یکی از چالش های بنیادین فناوری هوش مصنوعی تشدید نابرابری اقتصادی است. در صورت عدم اتخاذ سیاست های پیشگیرانه این فناوری می تواند به افزایش شکاف درآمدی هم در سطح ملی و هم در مقیاس جهانی دامن بزند. بسیاری از اقتصاددانان تشدید نابرابری اقتصادی را به عنوان یکی از اساسی ترین پیامدهای توسعه هوش مصنوعی ارزیابی می کنند.
ارتباط مستقیمی میان توسعه هوش مصنوعی و رشد اقتصادی کشورها وجود دارد؛ بدین معنا که کشورهایی که توان سرمایه گذاری گسترده در این حوزه را دارند از مزایای افزایش بهره وری و توسعه اقتصادی بیشتری برخوردار می شوند. در مقابل این روند موجب افزایش شکاف اقتصادی بین کشورها و تشدید نابرابری جهانی می شود. همچنین این شکاف ها در سطح داخلی کشورها نیز قابل مشاهده است. چنانچه منافع حاصل از هوش مصنوعی به شکلی عادلانه توزیع نشود یا بخش قابل توجهی از نیروی کار نتواند مهارت های خود را با الزامات نوین بازار کار هماهنگ سازد این پدیده می تواند شکاف درآمدی و نابرابری اجتماعی را تشدید کند و زمینه ساز بروز چالش هایی همچون اختلال در تعادل بین بیکاری و تورم مهاجرت شغلی و سایر مشکلات اجتماعی شود. این شرایط ضرورت تدوین و اجرای سیاست های کلان به منظور مدیریت عادلانه پیامدهای هوش مصنوعی را بیش ازپیش نمایان می سازد.
شکاف بین آموزش و اشتغال
در نظام آموزشی کنونی غالباً آموزش ها به برنامه های نظری و غیرکاربردی محدود می شود و در نتیجه فارغ التحصیلان اغلب فاقد مهارت های مورد نیاز بازار کار هستند. تاکنون فرهنگ کار بر استخدام رسمی امنیت شغلی و تأکید بر مدارک دانشگاهی متمرکز بوده است. اما با گسترش فناوری هایی مانند هوش مصنوعی بسیاری از این آموزش ها دیگر پاسخگوی نیازهای جدید نیستند. از سوی دیگر وقتی دانشجویان دریابند که مهارت های کسب شده تضمینی برای اشتغال ندارد انگیزه خود را برای ادامه تحصیل از دست می دهند و این موضوع به کاهش کارکرد و اعتبار مراکز آموزشی می انجامد. در نتیجه نظام آموزشی قادر نخواهد بود نیروی کار ماهر و متخصص مورد نیاز مشاغل جدید را تربیت و تأمین کند و شکاف بین سطح مهارت های فارغ التحصیلان و الزامات واقعی بازار کار عمیق تر خواهد شد.
فرهنگ کار رایج در جامعه عمدتاً بر اصولی همچون استخدام رسمی امنیت شغلی بلندمدت و فعالیت در محیط های کاری سنتی استوار است. این الگو با تحولات سریع فناوری و ظهور بازار کار مبتنی بر هوش مصنوعی که نیازمند انعطاف پذیری یادگیری مستمر و سازگاری با مشاغل جدید و پویاست در تعارض قرار دارد. در محیط های جدید مشاغل سنتی که بر پایه وظایف تکراری و ساختاریافته هستند به تدریج توسط سامانه های هوش مصنوعی خودکارسازی می شوند؛ درحالی که مشاغل آینده بیش تر به مهارت هایی مانند تحلیل داده تفکر خلاقانه و همکاری بین رشته ای نیاز دارند. این تغییرات ضرورت بازتعریف فرهنگ کار و آموزش مهارت های جدید را برای هماهنگی با ماهیت پویا و غیرقابل پیش بینی بازار کار مبتنی بر هوش مصنوعی آشکار می سازد
فرصت های موجود
ایجاد مشاغل جدید
هوش مصنوعی نیز همچون فناوری های پیشین نه تنها جایگزین کامل نیروی انسانی نیست بلکه می تواند به عنوان مکملی قدرتمند زمینه را برای ظهور مشاغل نوین و متنوع فراهم کند. این فناوری با خودکارسازی وظایف تکراری و روتین فرصت های شغلی جدیدی در حوزه هایی مانند داده کاوی توسعه نرم افزار و هوش مصنوعی ایجاد می کند که نیازمند همکاری نزدیک انسان و ماشین است. در واقع با گسترش هوش مصنوعی مشاغل آینده بیش ازپیش به مهارت های تحلیلی خلاقیت و مدیریت پیچیده وابسته می شوند.
تجربیات تاریخی نیز نشان می دهد که ورود فناوری های جدید به ندرت موجب حذف کامل مشاغل می شود؛ بلکه اغلب ساختار مشاغل را تغییر داده و نیاز به نیروی انسانی در بخش های نظارتی خلاق و پیچیده را افزایش می دهد. بنابراین بازار کار آینده از افرادی استقبال می کند که بتوانند دانش و مهارت های خود را به روز نگه دارند و با چالش های جدید سازگار شوند. در این میان تحول و بازنگری در نظام آموزش حرفه ای به یکی از ضرورت های اساسی برای همگامی با تحولات بازار کار تبدیل می شود.
تحول صنایع تولیدی و افزایش بهره وری
هوش مصنوعی به عنوان یکی از فناوری های تحول آفرین قادر است نقش دگرگون کننده ای در عرصه تولید ایفا کند و بهره وری کل را به صورت نظام مند و پایدار ارتقا بخشد. بهره گیری مؤثر از این فناوری علاوه بر تسریع فرایندهای تولید می تواند بستر مناسبی برای تقویت رشد اقتصادی و توسعه پایدار فراهم آورد. بر اساس گزارش مؤسسه PwC پیش بینی می شود تا سال ۲۰۳۰ هوش مصنوعی قادر خواهد بود تولید ناخالص داخلی چین را تا ۲۶.۱ درصد و آمریکای شمالی را تا ۱۴.۵ درصد افزایش دهد. این ارقام گویای نقش بی بدیل هوش مصنوعی در تحول ساختارهای اقتصادی و صنعتی است.
کاربردهای هوش مصنوعی در صنایع تولیدی تنها به افزایش بهره وری و کاهش هزینه ها محدود نمی شود. این فناوری می تواند با بهینه سازی فرایندها کاهش ضایعات بهبود کنترل کیفیت پیش بینی خرابی ها مدیریت دقیق زنجیره تأمین و خودکارسازی خطوط تولید زمینه را برای تولید محصولاتی با کیفیت بالاتر و هزینه کمتر فراهم کند. همچنین هوش مصنوعی با تسهیل تصمیم گیری های راهبُردی امکان رقابت در بازارهای جهانی را برای کشورها و بنگاه های اقتصادی فراهم می سازد. در این میان استفاده از دوقلوی دیجیتال (Digital Twin) امکان شبیه سازی و پایش لحظه ای فرایندهای تولید را فراهم می کند و به مدیران اجازه می دهد تا پیش از وقوع اختلال نقاط ضعف را شناسایی و بهینه سازی کنند. افزون بر این ربات های مشارکتی (Cobots) که با هوش مصنوعی کار می کنند ایمنی و انعطاف پذیری خطوط تولید را افزایش داده و بهره وری نیروی انسانی را بهبود می بخشند. تحلیل داده های عظیم و یادگیری ماشین نیز امکان پیش بینی دقیق تقاضا و بهینه سازی موجودی را در اختیار مدیران قرار می دهد.
هوش مصنوعی می تواند اقتصادهای متکی به نفت را دگرگون سازد و مسیر توسعه را به سمت اقتصادهای دانش بنیان و فناور محور هدایت کند. بسیاری از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان سعودی امارات متحده عربی و قطر در تلاش اند تا با سرمایه گذاری گسترده در حوزه هوش مصنوعی و فناوری های نوین اقتصاد خود را از وابستگی به منابع نفتی رها ساخته و در مسیر اقتصاد پایدار و فناورمحور قرار دهند. این کشورها به خوبی آگاه اند که اتکای صرف به درآمدهای نفتی در آینده ای که جهان به سمت انرژی های تجدیدپذیر و اقتصاد دیجیتال در حرکت است نمی تواند ضامن پایداری و رقابت پذیری آن ها باشد.
راهکارهای سیاستی
دولت ها می توانند با اتخاذ تمهیدات و سیاست گذاری های جامع نقش مؤثری در پیشگیری و کاهش پیامدهای منفی هوش مصنوعی بر بازار کار ایفا کنند؛ اقداماتی همچون سرمایه گذاری در آموزش و مهارت آموزی تدوین قوانین حمایتی تشویق به نوآوری و کارآفرینی تقویت زیرساخت های فناوری و توسعه سیاست های امنیت اجتماعی برای حمایت از نیروی کار در برابر تحولات ناشی از هوش مصنوعی.
بازنگری در نظام آموزشی
نظام آموزشی باید به سمت رویکردی مهارت محور و انعطاف پذیر حرکت کند و همواره خود را با تحولات بازار کار هماهنگ سازد. این امر مستلزم طراحی برنامه های آموزشی مداوم و چابک است که امکان یادگیری مادام العمر و به روزرسانی مستمر دانش و مهارت نیروی کار را فراهم می آورد. در چنین ساختاری نظام آموزشی باید امکان ارزیابی مستمر نیازهای بازار کار و طراحی دوره های آموزشی متناسب با آن را داشته باشد. هوش مصنوعی نیز می تواند به عنوان ابزاری توانمند در آموزش زمینه را برای یادگیری شخصی سازی شده و تسهیل فرایندهای آموزشی فراهم کند. همچنین تقویت مهارت های نرم؛ مانند خلاقیت انعطاف پذیری توانایی حل مسئله و هوش هیجانی که در محیط های کاری آینده اهمیت فزاینده ای دارند باید در اولویت برنامه های آموزشی قرار گیرد. در نهایت توسعه مهارت های یادگیری مستمر و کنجکاوی فکری به افراد کمک می کند تا بتوانند در مواجهه با تغییرات سریع فناوری خود را به سرعت با شرایط جدید تطبیق دهند.
حمایت و سرمایه گذاری
ورود و سرمایه گذاری دولت در تحقیق و توسعه هوش مصنوعی (AI) در حوزه های اقتصادی یکی از اصلی ترین راهبردها برای همگامی با تحولات جهانی و پیشگیری از بروز نابرابری اقتصادی است. دولت ها با سرمایه گذاری هدفمند و حمایت از پژوهش ها و کاربردهای هوش مصنوعی در اقتصاد می توانند زمینه را برای رشد پایدار و افزایش بهره وری فراهم کنند. این سرمایه گذاری ها باید شامل توسعه زیرساخت های دیجیتال حمایت از تحقیقات بنیادی و کاربردی و تقویت نیروی انسانی متخصص باشد. همچنین دولت ها با ایجاد چارچوب های حمایتی و نظارتی مناسب می توانند امنیت و شفافیت سرمایه گذاری در این حوزه را تضمین کنند و جذابیت آن را برای بخش خصوصی افزایش دهند
اصلاح نظام تأمین اجتماعی
دولت ها نیازمند بازطراحی نظام های تأمین اجتماعی هستند تا بتوانند از افرادی که به دلیل تحولات فناورانه شغل خود را از دست می دهند حمایت کنند. یکی از راهکارهای پیشنهادی افزایش درآمد پایه همگانی است که با تضمین حداقل درآمد برای افراد بیکار شده می تواند آثار منفی اقتصادی و اجتماعی بیکاری را کاهش دهد. این درآمد می تواند از محل ارزش افزوده ایجاد شده توسط فناوری و مالیات بر فعالیت های اقتصادی مرتبط باهوش مصنوعی تأمین شود.
همچنین دولت ها باید سیاست های حمایتی و بازتوزیع درآمد را با رویکردی فراگیر و مبتنی بر عدالت اجتماعی طراحی کنند تا از انباشت ثروت در بخش های خاص و تشدید نابرابری جلوگیری شود. همچنین سازمان های تأمین اجتماعی می توانند با بهره گیری از هوش مصنوعی اطلاعات دقیق تری از وضعیت افراد و نیازهای آنان به دست آورند و خدمات حمایتی را به صورت هدفمند شخصی سازی شده و کارآمد ارائه دهند. این رویکرد امکان پیش بینی و مدیریت ریسک های اجتماعی ناشی از تحولات بازار کار را نیز فراهم می کند.
نتیجه گیری
هوش مصنوعی فرصت های زیادی برای رشد اقتصادی نوآوری و افزایش بهره وری ایجاد می کند. این فناوری ساختار بازار کار و مهارت های مورد نیاز آن را به طور بنیادین تغییر می دهد. با این حال در صورت نبود سیاست های حمایتی آموزشی و بازتوزیعی مناسب این تحولات می تواند به افزایش بیکاری تشدید نابرابری و گسترش شکاف دیجیتالی منجر شود. موفقیت در بهره گیری از مزایای هوش مصنوعی و کاهش پیامدهای منفی آن مستلزم بازنگری در نظام آموزشی سرمایه گذاری هدفمند در تحقیق وتوسعه حمایت از گروه های آسیب پذیر و تضمین توزیع عادلانه منافع در سطح جامعه است. تنها با رویکردی جامع و آینده نگر می توان توسعه پایدار عدالت اجتماعی و رقابت پذیری اقتصادی را در عصر هوش مصنوعی تضمین کرد.
انتهای پیام