خلاصه کتاب پایان ریچارد نوپرت | روایت گری و بستار در سینما

خلاصه کتاب پایان: روایت گری و بستار در سینما ( نویسنده ریچارد نوپرت )

پایان یک فیلم سینمایی اغلب همان چیزی است که در حافظه مخاطب جاودانه می شود و عیار یک اثر را مشخص می کند. کتاب «پایان: روایت گری و بستار در سینما» نوشته ریچارد نوپرت، اثری پیشگامانه است که راهنمایی جامع برای درک چگونگی شکل گیری این لحظات پایانی و تأثیر آن ها بر تجربه تماشاگر ارائه می دهد. این کتاب به واکاوی عمیق انواع بستارهای روایی در سینما می پردازد و ابزاری قدرتمند برای دانشجویان، فیلم سازان و علاقه مندان جدی سینما فراهم می آورد تا به درکی فراتر از یک تماشای صرف دست یابند. نوپرت، با تخصص خود در سینمای فرانسه، نظریه روایت و انیمیشن، این خلأ موجود در مطالعات نظری سینما را پر می کند و به ما نشان می دهد که چگونه می توانیم پایان فیلم ها را به گونه ای دقیق تر تحلیل کنیم و از اهمیت آن در روایت گری آگاه شویم.

اهمیت پایان ها در سینما از دیدگاه ریچارد نوپرت

ریچارد نوپرت در کتاب خود با نگاهی عمیق به مقوله «پایان» در سینما، آن را نه تنها به مثابه یک نقطه توقف ساده، بلکه به عنوان جوهر و چکیده ای از کل فیلم در نظر می گیرد. او معتقد است که پایان، عامل اصلی در تعیین سبک، معنا و حتی باورهای ایدئولوژیک یک اثر سینمایی است. لحظات پایانی فیلم ها قدرت شگفت انگیزی در حک شدن در ذهن مخاطب دارند؛ این سکانس ها هستند که می توانند رضایت مندی یا نارضایتی تماشاگر را رقم بزنند و حتی بر جایگاه فیلم در تاریخ سینما تأثیر بگذارند.

پایان بندی یک فیلم، تجربه عاطفی و فکری مخاطب را شکل می دهد و چگونگی تفسیر و ماندگاری اثر در حافظه او را تعیین می کند. برای مثال، یک پایان خوش در کمدی های موزیکال می تواند حس آرامش و نظم را در بیننده القا کند، در حالی که پایانی باز ممکن است او را به چالش بکشد و به تفکر و تأمل عمیق تر وادارد. نوپرت این تلاش فیلم سازان برای خلق یک «تأثیر پایانی یکپارچه» را بررسی می کند و به تأثیرات ایدئولوژیک آن می پردازد.

نوپرت در پژوهش خود به چالش های موجود در واژگان نقادانه مربوط به «پایان» در مطالعات ادبی و سینمایی اشاره می کند. پیش از این کتاب، فقدان یک چارچوب جامع و دقیق برای تحلیل انواع پایان ها، تحلیلگران را با سردرگمی مواجه می ساخت. «پایان: روایت گری و بستار در سینما» دقیقاً برای حل این مشکل و ارائه یک ابزار تحلیلی قدرتمند برای واکاوی این جنبه حیاتی سینما به نگارش درآمده است.

تمایز اساسی داستان و گفتمان: کلید فهم چارچوب نوپرت

یکی از اساسی ترین و مهم ترین دستاوردهای ریچارد نوپرت در کتاب «پایان: روایت گری و بستار در سینما»، تفکیک دقیق و کاربردی میان دو مفهوم کلیدی «داستان» و «گفتمان» است. این تمایز، ستون فقرات چارچوب تحلیلی او را تشکیل می دهد و درک آن برای فهم انواع بستارهای روایی که او ارائه می دهد، کاملاً ضروری است.

از دیدگاه نوپرت، «داستان» به مجموعه ای از وقایع و رویدادهایی اطلاق می شود که در اثر رخ می دهند؛ همان توالی علت و معلولی که از ابتدا تا انتهای روایت جریان دارد. این همان «چه چیزی» است که اتفاق می افتد و خط روایی اصلی را شکل می دهد. در مقابل، «گفتمان» به «چگونگی» روایت این داستان اشاره دارد. گفتمان شامل تمام عناصر فرمی، سبک شناختی و بیانی است که فیلم ساز برای ارائه داستان خود به کار می گیرد. این شامل زاویه دید، ترتیب زمانی رویدادها، انتخاب نماها، تدوین، موسیقی، دیالوگ ها و هر آنچه که نحوه ارائه داستان را شکل می دهد، می شود.

اهمیت این تفکیک در تحلیل بستار، در انعطاف پذیری و پیچیدگی آن نهفته است. نوپرت توضیح می دهد که یک داستان می تواند به نتیجه گیری قطعی برسد (یعنی همه گره های داستانی گشوده شوند و سرنوشت شخصیت ها مشخص شود)، اما گفتمان پیرامون آن ممکن است باز بماند و مخاطب را با ابهامات تفسیری یا سؤالات فلسفی تنها بگذارد. برعکس، ممکن است داستان فیلم به طور کامل به پایان نرسد و ابهامات زیادی را در مورد سرنوشت شخصیت ها باقی بگذارد، در حالی که گفتمان روایت، با یک لحن مشخص و بدون نیاز به تفکر عمیق تر، بسته شود. این بازی میان بستار و گشودگی در سطوح داستان و گفتمان است که نوپرت را قادر می سازد تا دسته بندی های نوآورانه خود را برای پایان بندی فیلم ها ارائه دهد.

ریچارد نوپرت با تفکیک دقیق «داستان» و «گفتمان»، ابزاری تحلیلی ارائه می دهد که فراتر از یک پایان خوش یا بد، به ماهیت و عمق بستار روایی در سینما می پردازد و پیچیدگی های تعامل فیلم و مخاطب را آشکار می سازد.

مثال هایی مانند فیلم فارغ التحصیل (مایک نیکولز، ۱۹۶۷) که در آن داستان عشق و گریز بن و ایلین به نقطه اوج می رسد، اما نگاه های خالی و موسیقی پایانی، گفتمان را به سمت ابهام و سؤال سوق می دهد، این تمایز را به خوبی نشان می دهند. این چارچوب تحلیلی به ما کمک می کند تا فیلم ها را با نگاهی دقیق تر مورد بررسی قرار دهیم و نه تنها به آنچه که روایت می شود، بلکه به نحوه روایت آن نیز توجه کنیم.

دسته بندی انقلابی نوپرت: چهار نوع بستار روایی در سینما

ریچارد نوپرت با اتکا به تمایز بنیادی میان داستان و گفتمان، چهار دسته اصلی برای بستار روایی در سینما معرفی می کند. این دسته بندی ها به ما کمک می کنند تا پیچیدگی های پایان بندی فیلم ها را بهتر درک کنیم و از نگاهی فراتر از صرفاً «پایان خوش» یا «پایان تلخ» به آن ها بنگریم. هر یک از این دسته ها، ویژگی ها و کارکردهای خاص خود را دارند و تجربه متفاوتی برای مخاطب رقم می زنند.

۱. متن بسته (Closed Text)

تعریف: در یک متن بسته، روایت به گونه ای به پایان می رسد که تمام پرسش های مطرح شده در طول فیلم پاسخ داده می شوند، ابهامات برطرف می گردند و گره های داستانی به طور کامل گشوده می شوند. این نوع بستار، حسی از قطعیت، وضوح و اتمام کامل را به مخاطب منتقل می کند. هیچ سؤال بی پاسخی باقی نمی ماند و سرنوشت شخصیت ها به روشنی مشخص می شود.

ویژگی ها و کارکردها: هدف اصلی متن بسته، ایجاد رضایت خاطر کامل در مخاطب است. این نوع پایان بندی بر نظم، منطق علت و معلولی و وضوح تأکید دارد و اغلب در سینمای کلاسیک هالیوود، به ویژه در ژانرهای معمایی، وسترن و کمدی رمانتیک یافت می شود. در این فیلم ها، تماشاگر با یک نتیجه گیری قاطع و نهایی روبرو می شود که تمام قطعات پازل را کنار هم می چیند و جهانی منسجم و بی ابهام را ارائه می دهد.

مثال: فیلم مرد آرام (The Quiet Man، جان فورد، 1952) نمونه ای برجسته از یک متن بسته است. در این فیلم، نه تنها گره های عاطفی و خانوادگی شخصیت اصلی (شان تورنتون) حل می شود، بلکه هویت او به عنوان یک ایرلندی اصیل دوباره تأیید می شود و ازدواج او با مری کیت داناگر، پایانی خوش و کامل را رقم می زند. تمام عناصر داستانی به یک جمع بندی رضایت بخش می رسند.

۲. داستان باز (Open Story)

تعریف: در یک داستان باز، وقایع داستانی به نتیجه گیری قطعی نمی رسند. گره های داستانی ممکن است به طور کامل حل نشوند و سرنوشت شخصیت ها تا حدی نامشخص باقی بماند. با این حال، نکته کلیدی اینجاست که گفتمان پیرامون روایت (نحوه ارائه داستان) به پایان می رسد و مخاطب نیازی به بحث یا جدل تفسیری عمیق در مورد پیام یا معنای فیلم احساس نمی کند؛ فقط داستان است که ادامه دارد.

ویژگی ها و کارکردها: این نوع بستار اغلب حس تداوم زندگی، عدم قطعیت و واقع گرایی را القا می کند. داستان های باز معمولاً در فیلم های واقع گرایانه، درام های اجتماعی و به ویژه در آثار موج نو فرانسه دیده می شوند. این پایان ها به تماشاگر نشان می دهند که زندگی پس از پایان فیلم نیز جریان دارد و همه چیز همیشه به یک نقطه پایانی مشخص نمی رسد.

مثال: فیلم مشهور چهارصد ضربه (Les Quatre Cents Coups، فرانسوا تروفو، 1959) یک مثال بارز از داستان باز است. در پایان فیلم، آنتوان دوآنل جوان پس از فرار از کانون اصلاح و تربیت، به ساحل می رسد و به دریا خیره می شود. تصویر او ثابت می ماند و فیلم به پایان می رسد. داستان زندگی آنتوان قطعاً ادامه دارد و سرنوشت او نامشخص است (آیا دوباره دستگیر می شود؟ آیا می تواند زندگی جدیدی بسازد؟)، اما روایت فیلم (گفتمان) در آن لحظه به اتمام می رسد و تماشاگر با حس پایان یافتن یک برش از زندگی او، از سالن خارج می شود، بدون اینکه درگیر ابهامات فلسفی شود. فیلم آگراندیسمان (Blow-up، میکل آنجلو آنتونیونی، 1966) نیز با پایانی مفهومی و بدون نتیجه گیری داستانی مشخص، نمونه ای دیگر از این نوع بستار است.

۳. گفتمان باز (Open Discourse)

تعریف: در گفتمان باز، داستان فیلم ممکن است به طور کامل به پایان رسیده باشد و حتی یک نتیجه گیری داستانی مشخص ارائه شده باشد. با این حال، جدل و بحث بر سر معنای نهایی روایت، اخلاقیات شخصیت ها، انگیزه های پنهان یا پیام کلی فیلم همچنان باز می ماند. مخاطب پس از تماشای فیلم، به فکر فرو می رود و ممکن است درگیر تفسیرهای گوناگون و بحث های عمیق بر سر ماهیت آنچه دیده است، شود.

ویژگی ها و کارکردها: این نوع بستار، مخاطب را به مشارکت فعال در فرآیند معناسازی دعوت می کند و تفکر انتقادی را تحریک می کند. فیلم هایی با گفتمان باز معمولاً چندلایه هستند و دارای ابهام معنایی عمدی می باشند. این پایان ها، جهانی سیاه و سفید ارائه نمی دهند و مخاطب را با سؤالاتی درباره حقیقت، عدالت یا ماهیت انسان تنها می گذارند.

مثال: فیلم راننده تاکسی (Taxi Driver، مارتین اسکورسیزی، 1976) نمونه ای عالی از گفتمان باز است. در پایان فیلم، تراویس بیکل به نوعی قهرمانانه دختر جوانی را از دست گروهی تبهکار نجات می دهد و زندگی او به حالت عادی بازمی گردد. داستان به وضوح بسته می شود؛ اما سؤالات اخلاقی عمیقی در ذهن مخاطب باقی می ماند: آیا تراویس واقعاً یک قهرمان است یا یک فرد روانی خطرناک که فقط مسیر خشونت خود را تغییر داده است؟ آیا جامعه او را به این سمت سوق داده است؟ این ابهامات، تفسیر و بحث درباره شخصیت و انگیزه های او را برای همیشه باز نگه می دارد.

۴. متن باز (Open Text)

تعریف: متن باز، چالش برانگیزترین نوع بستار است که در آن نه داستان و نه گفتمان، هیچ کدام به نتیجه گیری قطعی نمی رسند. ابهام و عدم قطعیت هم در سطح روایی (وقایع) و هم در سطح تفسیری (معنا) حاکم است. این نوع پایان بندی، مخاطب را در فضایی از سؤالات بی پاسخ و عدم وضوح کامل رها می کند.

ویژگی ها و کارکردها: فیلم های با متن باز، حداکثر چالش را برای مخاطب ایجاد می کنند و از ساختارهای روایی سنتی فاصله می گیرند. این نوع بستارها اغلب در سینمای آوانگارد، فلسفی و تجربی دیده می شوند و هدف آن ها به چالش کشیدن مفهوم روایت، حقیقت و حتی ماهیت واقعیت است. آن ها مخاطب را وادار می کنند تا خود در فرآیند خلق معنا مشارکت کند و از منطقه امن ذهنی خود خارج شود.

مثال: فیلم هایی مانند تئورما (Teorema، پیر پائولو پازولینی، 1968) و سال گذشته در مارین باد (L’Année dernière à Marienbad، آلن رنه، 1961) نمونه های برجسته از متن باز هستند. در تئورما، حضور مرموز یک غریبه در زندگی یک خانواده ثروتمند و سپس ناپدید شدن او، داستان را به ابهام می کشاند و هیچ گرهی حل نمی شود. در سال گذشته در مارین باد، نه تنها وقایع گذشته مبهم و متناقض روایت می شوند، بلکه انتهای فیلم نیز هیچ نتیجه گیری قطعی ارائه نمی دهد و مخاطب را در یک چرخه بی پایان از پرسش ها و احتمال ها رها می کند.

متدولوژی و رویکرد تحلیلی نوپرت: نگاهی عمیق تر

ریچارد نوپرت تنها به دسته بندی انواع بستار بسنده نمی کند، بلکه متدولوژی دقیقی برای تحلیل آن ها ارائه می دهد که ریشه در رویکردهای نشانه شناختی دارد. او از یک «رویکرد نشانه شناختی تعدیل یافته» بهره می برد تا عناصر داستانی و تکنیک های گفتمانی به کار رفته در فیلم ها را به دقت واکاوی کند. این رویکرد به او اجازه می دهد تا لایه های پنهان در ساختار فیلم ها را کشف کرده و نحوه کارکرد آن ها را در ایجاد حس بستار یا گشودگی آشکار سازد.

نکته مهم در متدولوژی نوپرت، تأکید او بر انعطاف پذیری دسته بندی ها است. او به صراحت بیان می کند که چهار دسته «متن بسته»، «داستان باز»، «گفتمان باز» و «متن باز» صرفاً ابزارهایی تحلیلی هستند و نباید آن ها را قالب های سفت و سختی در نظر گرفت. در واقعیت سینما، بسیاری از فیلم ها ممکن است ویژگی هایی از چند دسته را به طور همزمان داشته باشند یا در طول روایت خود، بین این دسته بندی ها نوسان کنند. برای مثال، همان طور که پیش تر اشاره شد، فیلم «فارغ التحصیل» داستانی بسته دارد، اما گفتمان آن با زیرکی و ظرافت به سمت گشودگی و ابهام سوق داده می شود.

این نوسان و ترکیب شدگی به واسطه «تضعیف پایان خوش» در بسیاری از آثار به وجود می آید. فیلم سازان می توانند با تغییر لحن موسیقی، نگاه های خاص شخصیت ها یا حتی نحوه قاب بندی در لحظات پایانی، حسی از نارضایتی یا ابهام را به یک داستان به ظاهر بسته اضافه کنند و آن را به سمت گفتمان باز سوق دهند. نوپرت تأکید می کند که این دسته بندی ها به ما کمک می کنند تا «فعالیت های متنی و نظاره گری» را درک کنیم که منجر به ایجاد یا تهدید بستار روایی می شوند.

همچنین، نوپرت بر نقش فعال مخاطب در این فرآیند تأکید دارد. او معتقد است که تفسیر بیننده می تواند تأثیر زیادی در درک نهایی از بستار یا گشودگی یک فیلم داشته باشد. هر تماشاگر با پیش زمینه ها و تجربیات خود، ممکن است عناصر گوناگون روایتگری را به طرق متفاوت تفسیر کند و این خود به غنای معنایی اثر می افزاید. این رویکرد تحلیلی، خواننده را به یک مشاهده گر صرف تقلیل نمی دهد، بلکه او را به یک مشارکت کننده فعال در کشف معنای فیلم دعوت می کند.

دستاوردها، اهمیت و جایگاه «پایان: روایت گری و بستار در سینما» در نظریه فیلم

کتاب «پایان: روایت گری و بستار در سینما» اثر ریچارد نوپرت، نه تنها یک معرفی ساده از مفاهیم پایانی در فیلم ها نیست، بلکه یک دستاورد کلیدی در نظریه فیلم و روایت شناسی محسوب می شود. این کتاب با ارائه یک «دستگاه جامع و دقیق» برای واکاوی پایان های فیلم داستانی، خلأ بزرگی را در ادبیات نظری سینما پر کرده است. پیش از این، مطالعات مربوط به پایان فیلم ها پراکنده و فاقد یک چارچوب منسجم بودند، اما نوپرت با ظرافت و دقت، این نقص را برطرف کرده است.

اهمیت این کتاب فراتر از محافل دانشگاهی است؛ «پایان» به عنوان یک منبع مرجع اساسی برای پژوهشگران روایت شناسی، دانشجویان رشته سینما و تحلیلگران فیلم شناخته می شود. توانایی نوپرت در تفکیک دقیق میان سطوح داستان و گفتمان، به محققان این امکان را می دهد که با ابزارهایی کارآمدتر به تحلیل پیچیدگی های آثار سینمایی بپردازند. این چارچوب تحلیلی به آن ها کمک می کند تا نه تنها به «چه چیزی» روایت می شود، بلکه به «چگونه» روایت شدن آن نیز توجه کنند و لایه های پنهان معنایی و ایدئولوژیک را آشکار سازند.

کاربرد عملی این چارچوب نیز چشمگیر است. فیلمنامه نویسان، کارگردانان و فیلم سازان می توانند با درک عمیق از انواع بستارهای روایی و تأثیرات آن ها، به طراحی آگاهانه تر و مؤثرتر پایان بندی آثارشان بپردازند. این دانش به آن ها اجازه می دهد تا با هدف مندی بیشتری، تجربه مورد نظر خود را برای مخاطب خلق کنند؛ خواه ایجاد رضایت کامل باشد، خواه تحریک تفکر انتقادی یا حتی به چالش کشیدن مفاهیم سنتی روایت.

کتاب «پایان» همچنین با مثال های متعدد و تحلیل های دقیق از فیلم های کلاسیک و مدرن، مفاهیم انتزاعی را ملموس می سازد. از فیلم های کلاسیک هالیوود گرفته تا آثار موج نو فرانسه و سینمای آوانگارد، نوپرت نشان می دهد که چگونه دسته بندی های او می توانند در گستره وسیعی از آثار سینمایی به کار گرفته شوند. این کتاب ما را تشویق می کند تا با نگاهی متفاوت به فیلم ها نگاه کنیم، نه فقط برای دیدن پایان، بلکه برای فهمیدن اینکه چگونه یک پایان، کل روایت را بازتعریف می کند و چه تأثیری بر تجربه ما از سینما می گذارد.

در نهایت، دستاوردهای ریچارد نوپرت در «پایان: روایت گری و بستار در سینما»، به ما کمک می کند تا به درکی عمیق تر از هنر داستان گویی در سینما دست یابیم و از آن به عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل و خلق آثار هنری استفاده کنیم. این کتاب مرزهای تفکر درباره روایت را گسترش می دهد و نشان می دهد که چگونه یک عنصر به ظاهر ساده مانند «پایان»، می تواند غنای بی نهایت یک اثر سینمایی را در خود جای دهد.

نتیجه گیری

کتاب «پایان: روایت گری و بستار در سینما» اثر ریچارد نوپرت، اثری پیشگامانه است که درک ما را از یکی از حیاتی ترین و پیچیده ترین ابعاد سینما یعنی پایان بندی، دگرگون می سازد. این کتاب با ارائه یک چارچوب تحلیلی منسجم و دسته بندی های نوآورانه برای بستار روایی (متن بسته، داستان باز، گفتمان باز، متن باز)، ابزاری قدرتمند برای تحلیل و خلق آثار سینمایی فراهم می آورد. نوپرت نه تنها به تبیین اهمیت پایان ها می پردازد، بلکه با تفکیک هوشمندانه داستان و گفتمان، به خواننده بینش های عمیقی از چگونگی تأثیرگذاری پایان ها بر تجربه تماشاگر و حتی ایدئولوژی نهفته در آثار می دهد. مطالعه این کتاب ارزشمند، دانشجویان، فیلم سازان، منتقدان و علاقه مندان جدی سینما را به مشاهده ای فعال تر و تحلیلی تر از فیلم ها دعوت می کند و بینشی ماندگار درباره قدرت روایت گری و بستار در سینما ارائه می دهد.

دکمه بازگشت به بالا