خواستگار
-
عمومی
توقع دارند فقط خواستگاری بروم!
«علیرضا حق کیش» طنز پردازی است که این روزها ویدیوهای بامزهاش از خواستگاری رفتن تیپها و اقشار مختلف یکی از پربازدیدهای شبکههای اجتماعی است با این طنزپرداز جوان گفتگو کردیم. ایسناپلاس- لیلا شکیبآنلاین: این روزها یکی از اصلی ترین سرگرمیهای مردم، دیدن ویدئوهای کوتاه در فضای مجازی است. سرگرمی دم دستی که داشتن یک گوشی هوشمند، اتصال به اینترنت و عضویت حتی در یک شبکه اجتماعی برای پرداختن به آن کافی است. از طرف دیگر برای تولید کنندگان این ویدئوها هم قضیه جدیتر شده است؛ برای آنها، در این سالها ساخت ویدئوهای کوتاه از حالت تفننی خارج شده است و میتوان گفت تولید محتوای ویدئویی مجازی درحال حاضر برایشان یک شغل درآمدزا محسوب میشود. شغلی که در آن بامزهها رشد قابل توجهتری داشته اند! در هر شبکه اجتماعی کسانی که محتوای ویدئویی طنز تولید میکنند بیشترین دنبال کنندهها را دارند؛ ویدئوهای تولید شده توسط این افراد در شبکههای مختلف دست به دست میشوند و خیلی از تولید کنندگان آنها یا همان واینرها از شناخته شدهترین بازیگران طنز هم شناخته شدهتر هستند. در سالهای اخیر که بازی مافیا جزو بازیهای گروهی جمعهای دوستانه و خانوادگی شد یک واینر با خواستگاری یک مافیاباز شوخی کرد و فیلم آن به قدری وایرال شد …
-
عمومی
خواستگاری یا سوداگری؟ – گزارشگر یک
با یکی از مراجعین دفتر کار مشاوره میکردم که منشیچهای یادداشت اسامی مراجعین را نشانم داد و با ایماء اشاره کرد و گفتوگوکنندههای بعدی هستند که تبرعا کارش را قبول کنند. فی ز ه که غض و شکش اشکش، ز ز ز ز ز ز ز ز ز ه ه ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا اال س اال کام اد: آقای وکیل! من پسر عمهای دارم که سالهاست خواستگارم است وهرچه بزرگترها نصیحتش میکنند تا دست بردارد و بگذارد من درسم را بخوانم و خودش هم بهاش برسد نمیتواند زندگی کند که چند ماه پیش به بهانهای عیادت از پدرم آمد خونه امون، چند دقیقه نگذشت که گذشت. دوباره خواستگاری را پیش کشید، پدرم که از مخالفت من مشخص بود گفت هرچه مینا بگو… که یکدفعه صادق شروع کرد به تهدید و داد وفریاد… پدرم زنگ زد به عمهام که با پسرش حرف بزنه که یکدفعه صادق شروع کرد به شکستن شیشه های اتاق و …خواهرم بدون اینکه متوجه بشیم زنگ زده بود110 و چند دقیقه بعد از رسیدن ماشین کلانتری و نوشتن گزارش مامورین گفتن همگی بیاید کلانتری برای تکمیل فرم شکواییه … داخل کلان بودیم که عمه و شوهر عمهام وارد …