وضعیت الجیبیتی یا همجنسگرایان در ایران
تاریخچه حقوقی الجیبیتی در ایران
پیش از اسلام
در دوران پیش از اسلام، آیین زرتشت در ایران وجود داشتهاست و شاهنشاهی ساسانی این آیین را به عنوان دین رسمی کشور درآورد. آموزههای زرتشت ارتباط جنسی میان دو مرد در نهاد خود اهریمنی است؛ هر دو کسی که اقدام به دخول مقعدی میکنند دیو بهشمار میآمدند و پس از مرگ نیز به شکل دیو باقی میماندند. از این رو هر دو طرف رابطه در صورت دیده شدن با هم باید به مجازات مرگ میرسیدند. به نظر میرسد که این مجازات به آرامی در مقابله با آیینهای بسیار کهنتر ایرانی شامل چندخدایی و شاهدبازی برخاسته است و در دوران هخامنشی به برخوردهای سخت رسیدهاست.
دوره اسلامی
سرزمین ایران در سال ۶۳۷ پس از میلاد به دست عربهای مسلمان فتح شد و اسلام جای آیین پیشین را گرفت. در کتاب دینی مسلمانها، قرآن، مجازاتی زمینی برای رفتارهای همجنسگرایانه پیشبینی نشده بود و مسلمانان باورمند تنها از این آگاه بودند که چنین عملی خداوند (الله) را خشمگین میکند. نتیجه چنین عدم قطعیتی در برخورد با همجنسگرایان سطحی از پذیرش بود که در آن حتی شاهدبازی در سدههای آغازین اسلام تحمل میشد و بسیاری از شعرهای به زبان عربی در این هنگام مملو از سخن از پسران و زیباییهایشان بود. بخش بزرگی از ادبیات کهن ایران در دوره مسلمان شدن مردم این کشور نیز به نمایش وجود همجنسگرایی در میان ایرانیان میپردازد.
در میان اشعار پارسی اشاره به عشق جنسی در کنار اشاره به عشق معنوی دیده میشود. از جمله در گلستان و بوستان سعدی و نیز غزلیات او به دفعات از کشش جنسی میان همجنسان سخن به میان آمدهاست.
همه چیز در مورد اختلال همجنس گرایی (Homosexual)
به جاذبه جنسی میان دو جنس مشابه همجنس گرایی اطلاق میگردد (تمایل مرد به مرد و زن به زن). در ۷۱ کشور روابط همجنسگرایان تحت عنوان «اعمال مخالف طبیعت» و بر اساس قوانینی چون خیانت و خشونت علیه زنان با مجازات زندان در پی دارد. با این حال وضعیت در مصر کمی متقاوت است. روابط همجنسگرایانه قانونی است اما با این حال بر اساس نقض اصول اخلاقی بشدت افراد همجنسگرا بشدت مورد پیگرد قرار می گیرند.
تا قرن ها همجنس گرایی که حتی هنوز هم برخی به عمد یا از روی ناآگاهی با اصطلاحی تحقیر آمیز همچون همجنس بازی به آن اشاره میکنند، نوعی ناهنجاری به شمار میرفت و مجادلات بسیاری بر سر آن در جریان بود. با آغاز قرن ۲۰ میلادی و پیشرفتهای پزشکی، تلاش زیادی درمان همجنس گرایی به عنوان یک بیماری صورت پذیرفته شده بود که غالبا با شکست روبرو شدند.
یکی از نمونههای دردآور و بسیار معروف این روشهای درمانی نادرست، سرنوشت آلن تورینگ نابغه و پدر علم کامپیوتر میباشد که در نهایت که خاطر فشار ناشی از درمانهای دارویی و الکتروشوک، دست به خودکشی زد! با اینحال سرانجام، با افزایش مطالعات علمی و کم شدن تعصبات فرهنگی/اجتماعی جامعه جهانی کم کم شروع به پذیرش این نوع میل جنسی گردید به طوری که در دهههای ۷۰ و ۹۰ میلادی به ترتیب انجمن روان شناسی آمریکا و پس از آن سازمان بهداشت جهانی این نوع میل جنسی را کاملا طبیعی اعلام نمودند و از فهرست اختلالات روانی و بیماریهای جنسی خارج نمودند.
همجنس گرایی در کنار دگرجنسگرایی و دوجنسگرایی، سه رده اصلی را در طیف گرایشهای جنسی تشکیل میدهند. همجنس گرایی به عنوان یکی از گرایشهای جنسی، به معنی مجموعهای از تمایلهای جنسی، عاطفی، یا عاشقانه به افراد همجنس است که نسبتاً پایدار و مداوم باشند.
به فردی که به جنس مخالف گرایش داشته باشد «دگرجنسگرا» و به افرادی که هم به جنس مخالف و هم به افراد همجنس تمایل دارند، «دوجنسگرا» میگویند. همجنس گرایی همچنین به تصور شخص از هویت جنسیاش نیز اطلاق میشود. دانشمندان هنوز عامل دقیق شکلگیری گرایشهای جنسی را نمیدانند، اما معتقدند که برهمکنش پیچیدهای از عوامل ژنتیکی، هورمونی، و محیطی بر آن تأثیرگذار است.
دانشمندان همچنین بیان میکنند که گرایش جنسی افراد، اختیاری یا ارادی نیست. هر چند تاکنون هیچ فرضیهای در توضیح علت تفاوت در گرایشهای جنسی افراد مورد توافق عمومی قرار نگرفته است، با این حال بیشتر دانشمندان فرضیههایی را معتبرتر میدانند که بر تاثیر عوامل زیستی بر همجنس گرایی و دیگر گرایشهای جنسی تأکید میکنند.
مستنداتی که عوامل طبیعی و زیستی را در شکلگیری گرایش جنسی فرد (خصوصا در مردان) مؤثر میدانند بسیار بیشتر از شواهد موجود در مورد تأثیر عوامل محیطی است. طبق مطالعات فراوانی که در نیم قرن گذشته انجام شدهاند، هیچ مدرک محکمی وجود ندارد که نشان دهد تجربیات دوران کودکی، محیط خانواده، یا تربیت والدین، بر همجنسگرا شدن افراد مؤثر باشند.
همجنس گرایی چیست؟
همجنس گرایی طبق تعریف از دو بخش تشکیل یافتهاست: یک جزء روانی که به معنای تمایل شهوانی و جنسی به اشخاص همجنس است، و یک جزء رفتاری که به صورت انجام عمل جنسی و آمیزش با اشخاص همجنس تبلور مییابد. از دیگر عوامل مهم تعیینکننده در همجنس گرایی، میتوان به تعریف و شناخت فرد از گرایش جنسی خود یا به اصطلاح هویت جنسی او اشاره کرد. هویت جنسی بخشی از هویت شخص تعریف شدهاست که بازتابدهنده درک شخصی او نسبت به امیال جنسیاش است.
مفاهیم هویت جنسی و رفتار جنسی رابطه نزدیکی با گرایش جنسی دارند، ولی از یکدیگر متمایزند. گرایش جنسی دربرگیرنده کشش عاطفی، علایق، و امیال درونی است. هویت جنسی به معنای تصوری است که شخص از خود و گرایش جنسیاش دارد و خود را آنگونه میپندارد. رفتار جنسی به این معناست که شخص علیرغم گرایش یا هویت جنسیاش در عمل با چه شخص یا اشخاصی رابطه جنسی برقرار میکند. رفتار جنسی اشخاص همیشه مطابق با گرایش جنسی آنها نیست.
به عنوان مثال، یک شخص همجنسگرا یا دوجنسگرا که در منطقهای که همجنسگراستیز است یا حقوق الجیبیتی در آن رعایت نمیشود زندگی میکند، ممکن است از نظر هویتی خود را همجنسگرا یا دوجنسگرا نداند، یا برخلاف تمایل جنسی خود، با اشخاصی از جنس مخالف عمل جنسی انجام دهند.
شکلگیری هویت همجنسگرایانه
شکلگیری هویت جنسی همجنسگرایانه، روندی پیچیده و گاهی دشوار است. برخلاف دیگر اقلیتهای جامعه (مثلاً اقلیتهای قومی یا نژادی)، بیشتر اشخاص همجنسگرا یا دوجنسگرا، میان افرادی رشد میکنند که همنوعشان نیستند و بنابراین قادر نیستند از آنها درباره هویت خود بیاموزند و مورد تصدیق یا حمایت هویتی قرار گیرند. بسیاری از اشخاص همجنسگرا در جوامعی رشد میکنند، که نسبت به همجنس گرایی یا بیاطلاعند یا رفتاری خصمانه دارند.
بسیاری از همجنسگرایان و دوجنسگرایان در مقطعی از زندگی خود آشکارسازی میکنند. این اصطلاح به معنای خودافشاگری در خصوص گرایش جنسی است، به این معنا که شخص، گرایش جنسی خود را برای اشخاص دیگر آشکار میکند. روانشناسان معتقدند آشکارسازی در یک فرد الجیبیتی، روندی چندمرحلهای است. در ابتدا شخص به این درک میرسد که با اطرافیان خود متفاوت است (حساس شدگی) و در مورد امیال جنسی و هویت خود دچار سؤال میشود (سردرگمی هویتی).
در ادامه، شخص عملاً امکان همجنسگرا بودن را امتحان میکند و میآموزد چطور با تصور همجنس گرایی بهعنوان مسئلهای ننگین یا مایه شرم کنار بیاید (پذیرش هویتی). در مرحله نهایی، شخص، تمایلهای جنسیاش را به صورت بخشی از هویت و تعریفش از خود درمیآورد (تعهد). با این وجود، روندی که توضیح داده شد همیشه خطی و یکطرفه نیست. و ممکن است در خصوص لزبینها، مردان همجنسگرا، و دوجنسگرایان متفاوت باشد.
مطالعه بر آشکارسازی و هویت جنسی در دیگر کشورها، نشان دادهاست که زوجهای همجنسگرای آشکار نسبت به زوجهای مخفی از رابطه خود رضایت بیشتری دارند. احتمال آشکارسازی مردان همجنسگرا برای دوستان و خواهر و برادرانشان بیشتر از همکاران، والدین، یا خویشاوندان دورتر آنان است. همچنین در زنانی که خود را همجنسگرا میدانند، هر چه افراد بیشتری از گرایش جنسی آنها باخبر باشند، اضطراب کمتر، احساسات مثبتتر، و اعتماد به نفس بالاتری خواهند داشت.
همجنس گرایی از دید زیستشناسی
تاکنون نظریات علمی مختلفی برای توضیح همجنس گرایی افراد ارائه شدهاند. این نظریات ترکیب پیچیدهای از برهمکنش عوامل ژنتیکی، محیط ابتدایی رحم در زمان جنینی، و ساختار مغز را در شکلگیری گرایش جنسی دخیل میدانند و منجر میشوند که در نهایت یک انسان دگرجنسگرا، همجنسگرا، یا دوجنسگرا باشد. بیشتر مطالعات بر روی همجنس گرایی مردان انجام شدهاست و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.
هورمونهای جنینی همجنس گرایی
شواهد مبتنی بر تأثیر هورمونهای دوران جنینی بر گرایش جنسی انسان، هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم یافت شدهاند. از جمله شواهد مستقیم، میتوان به نقش هورمونهای دوران جنینی (مانند آندروژنها) و تأثیرگذاری آنها بر نقاط تعیینکنندهای در مغز جنین (مانند INAH-3) در زمان تمایز جنسی جنین تأکید نمود. بسیاری از تفاوتهای جسمی و رفتاری بین همجنسگرایان و دگرجنسگرایان تحت تأثیر هورمونهای دوران جنینی قرار دارند.
از این مشخصهها میتوان به تفاوت در نسبت درازی انگشتها بین همجنسگرایان و دگرجنسگرایان،ظرافت یا زمختی صورت،گسیلهای صوتی گوش، بلندی قد، دست برتری، و رفتارهای مبتنی بر نقش جنسیتی اشاره کرد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هورمونهای دوران جنینی نقش مهمی در شکلگیری گرایش جنسی کودک دارند.
ژنتیک در همجنس گرایی
برای بررسی تأثیر ژنتیک بر گرایش جنسی، از دو نوع پژوهش بسیار متفاوت استفاده میشود: مطالعه بر روی دوقلوها و مطالعه بر ژنتیک مولکولی. هدف از تحقیق بر دوقلوها، برآورد کلّی اهمیت اثر ژنتیک نسبت به اثرات محیطی بر روی گرایش جنسی است. مطالعات ژنتیک مولکولی نیز تلاش میکنند ژنهای مخصوصی را که بر گرایش جنسی اثر میگذارند بیابند.